در حالت کلی اگر صحبت از مقاومسازی و مقابله با بلایای طبیعی بیاید هیچ اهمیتی برایمان پیدا نمیکند.
آنقدر درگیر پر کردن سفره روزانه و نان شب و حقوق سر ماه و گرانی بنزین هستیم که برای مقاومسازی و ایمنی محل زندگی اهمیتی قائل نیستیم. بیشتر فکر سقف هستیم تا امنتیش. باور کنید در طول سال شاید یک بار هم به پنجرههای بزرگ خانه که ممکن است موقع زلزله بر سر ساکنانش خرد شود، فکر نمیکنیم. به قفسه کتابها که ممکن است با حرکات شدید و متناوب زمین لرزه امنیت ما را به خطر بیندازد هم اهمیتی نمیدهیم.
این چیزها برایمان نکاتی است که در تلویزیون و موقع مانور زلزله بیان میکنند. البته اگر خاطرتان باشد همین ۲ سال پیش که زلزله به مشهد آمد چقدر همه چیز برایمان ملموس شد.
لرزههایی که از عمق زمین به سطح آن میرسید و خانههای ما را در سال ۹۶ لرزاند، علاوه بر آن دل ما را هم به لرزه در آورد و هراس به جانمان انداخت. باورمان نمیشد که زلزله به شهر ما هم برسد. اما این باور آنقدر زود از بین رفت که خیلی از افراد به دنبال سرپناهی امن برای یک شب ماندن بودند. ساختمانهایی که هیچ اعتباری برای ما نداشتند و احساس میکردیم ممکن است به آواری تبدیل شوند که بر سر ما فرو میریزد. ما به خیابانها پناه بردیم و از دستاورد یک عمر زندگیمان به دلیل ناامنی گذشتیم. همه آن شب را خوب یادمان هست. تمام بوستانها و خیابانها مملو از آدمهایی بود که ترس داشتند آوار بر سرشان فرود بیاید. آنجا پیشبینیهایی شد مبنی بر اینکه خطر وقوع زلزله شدید در مشهد تا سال ۲۰۲۳ محتمل است.
آخرین زلزله شدید در مشهد با بزرگی ۶.۶ ریشتر در سال ۱۶۷۳ میلادی اتفاق افتاد در حالی که بر مبنای دادههای آماری زلزلهها، دوره بازگشت چنین زلزلهای در اطراف شهر مشهد کمتر از ۳۵۰ سال است، به عبارت دیگر از نظر متوسط آماری زلزله مشهد تأخیر داشته است. پس این احتمال وجود دارد که زلزلهای شدید تا پایان این بازه زمانی یعنی تا سال ۲۰۲۳ میلادی (۳ سال دیگر) در مشهد رخ دهد ۲. سال از آن ماجرا گذشت و همه ما از آن دلهره همگانی که همه شهر را در هم ریخته بود یادمان رفت. همه چیز در شهر به حالت عادی بازگشت. دیگر نه کسی سرمای زمستان را به گرمای خانه ترجیح داد و نه کسی از امنیت خانهاش یادش آمد. انگار این فراموشی مسری در جامعه ما در شرایط عادی همیشه به سراغمان میآید و همین که باز احساس خطر میکنیم به کاشها وای داد بیدادها پناه میبریم. منطقه ۷ و ساکنان آن هم از این قاعده مستثنا نیستند.
بسیاری از خانههای پیرامونی و حاشیهای منطقه با کمترین ایمنی ساخته شده است. بسیاری از ساختمانها از مصالح کافی و خوب بهره نبردهاند و تعداد زیادی از آنها مقاومسازی نشدهاند. اینها را میدانیم. اما چه کنیم که ما به صورت تاریخی آموختهایم که کاسه چه کنم دستمان بگیریم در هنگامی که اتفاقی برایمان میافتد. تا اتفاق بیخ گوشمان نیاید ما را مجاب به رعایت ایمنی نمیکند. چه بسا به دنبال دور زدن قانونهای مربوط به ایمنسازی بنا هم باشیم تا پول کمتری خرج کنیم. اما اگر باید کاری کنیم الان وقتش است نه زمانی که در سرمای زمستان دور خودمان پتو پیچیدهایم و در حاشیه بولوار به دور از ساختمانها نشستهایم تا بلایی به جانمان نرسد. آن موقع برای هر کاری دیر است. زلزله که بیاید امان فکر کردن به ما نمیدهد چه برسد به عمل کردن! اما چه کنیم که ما ملت پشیمانی هستیم و نه پیشگیری!