امروز هشتاد و سومین زادروز مردی است که ویدیوهای زیادی از او دیدهایم درحالی که روی صندلی سادهای نشسته و پشت سرش تخته سبز رنگ کلاس درس با نوشتههایی که گاه دستخط خودش هستند، دیده میشود. همینطور دانشجوها که پایین پایش نشسته و دست زیر چانه گذاشته و چشم از او برنمیدارند؛ تصویری که خود شعری است بر دل نشسته!
استاد «محمدرضا شفیعی کدکنی»، بزرگ شاعر خراسانی، معلم شلوغترین کلاس درس دنیاست؛ کلاسی که بیتکلفترین شعر ادبیات جهان است، وقتی او مقابل دانشجوی علاقمند خود میایستد تا بهتر صدای او را بشنود و در کنار پاسخ به یک سوال ادبی، درس اخلاق و تواضع هم بدهد؛ شاید بهترین پاسخ برای سوالات مبهم بشری.
شلوغترین کلاس درس دنیا، خلوتترین خیابان باران زده شهری است که مردی در آن کلمه میسازد اما شعر خودش را که حاصل عمری مطالعه و پژوهش و عزلت گزینی است برای دانشجوها مثال نمیزند. اشعار بزرگان را میخواند، از ادبیات جهان و داستان و نویسندههای بزرگ سخن میگوید و نمیگذارد حتی سطحیترین سوالات بیپاسخ بماند.
شلوغ ترین کلاس درس دنیا صحنه نمایش باشکوه معلمی است که بی قاعدهترین کلاس را اداره میکند بی آنکه علامتی در دفتر حضور و غیابش ثبت شود و همین موضوع صدای دانشجویان دکتری را درآورد که حضور دهها دانشجو و علاقمند به ادبیات که حتی گاه پیوندی هم با ادبیات ندارند و فقط به خاطر علاقه به اشعار استاد در کلاس حاضر میشوند، نمیگذارد آنها، آنطور که باید و شاید از حضور استاد استفاده کنند و سوالات تحصصی خود را بپرسند.
شلوغترین کلاس درس دنیا سکوت باشکوه بین مصرعهای شعری است که فلسفه زندگی و بودن در آن سروده شده است، وقتی خصایص انسانی و مرام و شرافت، گاه بیش از محتوا و فرم و سبکهای ادبی زمان کلاس را در اختیار خود میگیرد.
شلوغترین کلاس درس دنیا، مرکز جغرافیای شاعری است که بعدها جای خالی او را با هیچ حضوری نمیتوان پر کرد.