اگر رانندگی در زمره فعالیتهای روزمره شما قرار دارد، حتما تا به حال به مسئله فراوانی «سرعتکاههای درونشهری» در مشهد توجه کردهاید. چند سالی است که شهرداری مشهد با همکاری راهور به منظور ارتقای سطح ایمنی و کاهش تصادفات، به جایگذاری سرعتکاه در نقاط گوناگون شهر و با فراوانی بالا اقدام نموده است. تاکنون بررسی کارشناسی و دقیقی در ارتباط با میزان تأثیرگذاری مثبت این پروژه درونشهری بر سلامت شهروندان صورت نگرفته است، اما هدف و انگیزه مجریان این طرح فقط و فقط میتواند کاهش تصادفات و افزایش شاخص ایمنی حمل و نقل درونشهری باشد. با این حال معایبی هم بر این تمهید ایمنیساز وارد است.
نخست: فراوانی این سرعتکاهها در سایر کلانشهرهای جهان و نیز در دیگر شهرهای بزرگ ایران به مراتب کمتر از مشهد است. علت این امر ظاهرا باید آمارها و نظر کارشناسان مبتنی بر این واقعیت تلخ باشد که صرف وضع قوانین راهنمایی و رانندگی در مشهد برای تضمین امنیت جانی شهروندان کافی به نظر نمیرسد و، چون قوانین رانندگی راشهروندان رعایت نمیکنند، پس کنترل سرعت وسایل نقلیه باید صرفا با اتکا به یک کاهنده فیزیکی انجام پذیرد. یکی از ناگوارترین و دیرپاترین نتایج مستقیم این راهکار، شرطی شدن ذهن رانندگان برای کاهش سرعت و از بین رفتن حساسیت آنها به رعایت فعال مقررات و توجه به علائم راهنمایی و رانندگی است. رانندهای که عادت میکند فقط هنگامی که به سرعتکاه میرسد، پا را ناگزیر بر پدال ترمز بفشارد، میآموزد جایی که سرعتکاه وجود ندارد، میشود با خیال راحت گاز داد. این خود باعث ویراژ دادن خودروها در خیابانهای بدون سرعتکاه میشود، به احتمال زیاد گزارشهای جولان خودروها و آلودگی صوتی و تصادفات، مسئولان امر را به فکر جایگذاری سرعتکاههای جدید میاندازد و این چرخه آنقدر ادامه پیدا میکند تا تمام خیابانهای شهر پر از تپهماهور شود. حالا میتوان گفت کیفیت رانندگی ارتقا پیدا کرده است؟
دوم: گذشته از نکته نخست که در باب فرهنگ رانندگی ذکر شد، مهمترین عیب سرعتکاهها صدمات جانی مستقیمی است که با این ابزار کنترل سرعت پیوند خورده است. هر ثانیه تأخیر در سرویسدهی وسایل نقلیه اورژانسی مثل آمبولانس، آتشنشانی یا پلیس میتواند نتایج ناگوار جبرانناپذیری پدید آورد. از این گذشته سرعتکاههایی موسوم به اِستاد که در آسفالت کاشته شده و شبیه زائدههایی توپی شکل هستند، خطر جدی برای موتورسیکلت و دوچرخهسواران به حساب میآیند. موتور یا دوچرخه به سادگی تعادل خود را روی سطح کم اصطکاک این توپکهای فلزی یا پلاستیکی از دست میدهد و سرنگون میشود. در باب خطر سلامتی سرنشینان خودرو نیز باید خاطرنشان کرد هرقدر سرعت خودرو را پیش از عبور از سرعتکاه کم کنیم، باز هم ناگزیر تکانههای فیزیکی نامطلوبی بر سرنشینان خودرو وارد میگردد. این بالا و پایین شدنها موجب وارد آمدن فشار به ستون فقرات و سیستم گوارش میشود.
سوم: سرعتکاهها بر سلامت خودرو- اعم از قطعات جلوبندی، اتاق و شاسی- تأثیر زیانباری میگذارند. از بین رفتن سرمایه اقتصادی و تسریع در فرسایش خودروها تنها شاید به سود تعمیرکاران خودرو و صاحبان گاراژها باشد.
چهارم: با هربار ترمز گرفتن پشت این سرعتکاهها و فشردن دوباره پدال گاز برای بازگشت به سرعت پیشین، سوخت مازادی مصرف میشود. چه اینکه اگر سرعت خودرو ثابت بماند، مصرف سوخت در حداقل مقدار خود باقی خواهد ماند و نیاز به شتابگیری مجدد است که مصرف لحظهای سوخت را دوچندان میکند. اگر فقط به بعد اقتصادی مخرب سرعتکاهها بپردازیم، با توجه به آمار مصرف روزانه به طور متوسط ۴ میلیون لیتر بنزین در سفرهای درونشهری مشهد و با فرض تأثیر فزاینده ده درصدی این سرعتکاهها بر مصرف بنزین، چیزی در حدود ۴۰۰ هزار لیتر بنزین تلف میشود که معادل تومانی آن بسیار زیاد است.
پنجم: کاهش چندباره و نابجای سرعت در یک سفر درونشهری ناگزیر بر حجم ترافیک متوسط شهری افزوده و روزانه هزاران نفرساعت وقت شهروندان را تلف میکند. با فرض اینکه از جمعیت چند میلیون نفری شهر مشهد روزانه به طور متوسط حداقل یک میلیون نفر سفر انجام شود و این پدیده فقط یک دقیقه به طول مدت هر سفر بیفزاید، یک میلیون نفردقیقه و به عبارتی حدود ۱۷ هزار نفرساعت از وقت شهروندان مشهدی هدر میرود. این مقدار معادل کار مفید هشت ساعته حدود ۲۰۰۰ نفر در روز است. حساب کنید با حذف این سرعتکاهها چه میزان از سربازان راهنمایی و رانندگی در مشهد میتوانند به مرخصی بروند. همچنین پیرو افزایش ترافیک، شاخص آلودگی هوا نیز بالا میرود.
ششم: عامل احساس لذت در رانندگی در برابر ایمنی سرنشینان و عابران اهمیت خاصی ندارد، با این حال باید سعی کرد تا حد امکان فعالیت رانندگی را که در مشهد با توجه به حجم مسافر شغلی فراگیر است، دلچسب نمود. بر هیچ رانندهای پوشیده نیست که نبود این سرعتکاهها البته به شرط رعایت مقررات رانندگی و پایبندی به حد مجاز سرعت لذت رانندگی را بالا میبرد و این احساس که استاندارد بودن معابر و خیابانهای شهر از الزامات آن است، سبب ارتقای شاخص سلامتروان جامعه خواهد بود.
آیا زمان آن فرا نرسیده است که شهرداری محترم مشهد تحقیقی جامع و کارشناسانه را در این حوزه به انجام رساند، مزایا و مضرات این پدیده را موشکافانه برآورد کند و در صورت منفی بودن برآیند تأثیر آن، دستکم از فراوانی بالای این سرعتکاهها بکاهد؟ اگر کسی به ما بگوید که ما باید همه این معایب را به جان بخریم تا خیابانهای شهرمان مکانی ایمنتر برای عابران و سرنشینان خودرو شود، میتوان از وی پرسید آیا این راهکار تنها راهحل یا بهترین گزینه موجود برای جلوگیری از تصادفات و خسارتهاست؟ پاسخ این نوشته به این پرسش، معطوف نمودن توجه خودمان و مسئولان به یافتن راهحلهای پایدارتر است. آنچه در نهایت ضامن ایمنی سفر و سلامت سرنشینان خودرو است، رعایت خودخواسته و آگاهانه قوانین و نهادینه شدن روحیه احترام به قانون در ماست و نه اجبار فیزیکی در کاهش تخلفات.