الهام ظریفیان | شهرآرانیوز - مورد تأییدمان باشد یا نه، این واقعیت وجود دارد که فعالیتهای هنری در شهرمان تقریبا خوابیده است. دلیل آن هم روشن است؛ ناآرامیهای اخیر، محدود شدن برخی بسترهای مجازی که بیشتر مردم و هنرمندان در آنها فعالیت و کار میکردند. این روزها نه میتوانید فیلم جدیدی در سینماها ببینید، نه میتوانید با دل خوش و خیال آسوده روانه یکی از تماشاخانههای مشهد بشوید تا اجرای نمایشنامهای از دوستان و همشهریان هنرمندتان را روی صحنه ببینید و نه حتی اگر در یکی از بعدازظهرهای دلچسب پاییزی این روزها هوس گالریگردی و دیدن آثار هنری تجسمی به سرتان زد، جایی برای رفتن دارید.
بیآنکه کسی ممنوعیتی برای فعالیتهای هنری در شهر گذاشته باشد، فضایی سرد در میان هنرمندان برقرار است و درست یا غلط، حاصل آن منفعل شدن هنرمندان و خالی شدن جامعه از فضای هنری است.
در میان انواع بسترهای عرضه هنر در جامعه، گالریها شاید بیشتر از بقیه، از شرایط سیاسی جامعه متأثر و در این حوزه آسیبپذیر باشند. در بحرانهای سیاسی، معمولا شکلگیری هر نوع تجمعی با حساسیتهای امنیتی روبهرو میشود و گالریها بهعنوان مکانهایی که با حضور افراد، گفتگو و تشکیل گعدههایی از طیفهای مختلف فکری معنا پیدا میکنند، یکی از کانونهای حساسیت هستند. در گفتوگویی که با تعدادی از مدیران گالریهای خصوصی مشهد داشتیم با این هراس از سوی آنها روبهرو شدیم که در نتیجه ترجیح میدادند تا آرام شدن اوضاع کرکره گالریشان را پایین بکشند.
آنها بهدلایل دیگری نیز اشاره کردند، از جمله بیمیلی هنرمندان به برگزاری نمایشگاه و محدودیتهای ایجادشده برای فضای مجازی که امکان تبلیغات و کشاندن مخاطبان به گالریها برای خرید آثار هنری را از آنها گرفته است. اما آیا در بیرونقی ایجادشده در فعالیت گالریها باید همه تقصیرها را به گردن ناآرامیهای اخیر بیندازیم؟ آیا تا پیشازاین گالریها در پیشبرد هنر در جامعه جریانساز و در کشاندن مخاطبان عام به فضاهای هنری موفق بودهاند؟
ما طی سلسلهگزارشهایی به چرایی این اتفاق و تبعات آن در فضاهای هنری مختلف میپردازیم. در قسمت اول به وضعیت اقتصادی نگارخانههای خصوصی پرداختیم و در قسمت دوم به سراغ گالریهای دولتی یا وابسته به مؤسسات و نهادها رفتیم و از آنها خواستیم ضمن تحلیل ابعاد مختلف این «بیهنری»، از نقش گالریهای دولتی و نیمهدولتی در روشن نگهداشتن چراغ هنر در شهر، در شرایط این روزها که گالریهای خصوصی بهدلایل متعدد قدرت مانور ندارند، بگویند.
محسن اسدی، مدیر نگارخانه اشراق، وابسته به حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسانرضوی دراینباره میگوید: مخاطبان گالریها بهطور معمول هیچوقت مخاطبان عام نبودهاند و بیشتر دانشجویان هنر، خانواده و آشنایان هنرمندان و مجموعهداراناند که به گالریها رفتوآمد میکنند. بهطورکلی یکی از مشکلاتی که نگارخانهها همواره با آن روبهرو بودهاند نبود فرهنگ گالریگردی در بین عموم مردم بوده است؛ بنابراین نمیتوانیم همه تقصیرها را اکنون متوجه ناآرامیهای اخیر بدانیم.
محمد فنودی، مدیر نگارخانه رضوان، به صاحبامتیازی مؤسسه آفرینشهای هنری آستانقدسرضوی نیز به رکودی اشاره میکند که به عقیده او همه نگارخانهها در کشور دچار آن هستند. او میگوید: وقتی فروش آثار در گالریها اتفاق نیفتد هنرمندان رغبت چندانی برای برگزاری نمایشگاه ندارند؛ چون برگزاری نمایشگاه هزینههایی برای هنرمند دارد که اگر این هزینهها تأمین نشود، توجیه ندارد که هنرمند بخواهد نمایشگاه بگذارد. البته در تهران به دلیل کارهای فرهنگیای که در این موضوع انجام شده شرایط بهتر است. نگارخانههای بیشتری در تهران فعال هستند و خریدوفروش آثار در گالریهای تهران خیلی بیشتر انجام میشود.
مریم همایونی، مدیر گالری همدم، متعلق به مؤسسه خیریه توانبخشی همدم، اما دلیل کمرونقی این روزهای گالریها را واکنش طبیعی هنرمندان به شرایط روز جامعه میداند و دراینباره میگوید: هنرمندان بسیار روحیه لطیفی دارند و خیلی زود تحتتأثیر شرایط روز جامعه قرار میگیرند و واکنش نشان میدهند. این موضوع باعث میشود خود را با شرایط روز جامعه همسان کنند و از فعالیتهای هنری کناره بگیرند.
از سوی دیگر مردمی که در شرایط عادی نیز به هنر و بهویژه هنرهای تجسمی کمتر بها میدهند، وقتی احساس میکنند امنیت روانی جامعه دستخوش چالش شده است، بهطورکلی از هنر فاصله میگیرند و برای آن هزینه نمیکنند.
او در ادامه بر لزوم فرهنگسازی برای خرید آثار هنری در بین مردم و بهویژه کارآفرینان تأکید میکند.
دلیل این کمرونقی هرچه که باشد، تقریبا همه هنرمندان با این گزاره موافقاند که ادامه این شرایط به نفع هیچکس نخواهد بود؛ نه به نفع هنرمند، نه نگارخانهدار و نه مخاطب. اسدی، مدیر نگارخانه اشراق، دراینباره میگوید: فرض کنید نانواییها بههردلیلی تعطیل باشند؛ مردم گرسنه میمانند. توقف چرخه تولید و ارائه آثار هنری هم همین اثر را دارد، اما در ظاهر به چشم نمیآید و ما تبعات آن را در بلندمدت میبینیم.
همایونی هم آسیب کمرونقی فعالیت گالریدارها را متوجه هر سه ضلع این ماجرا، یعنی هنرمند، گالریدار و مخاطب میداند و میگوید: جامعه وقتی زیباست که هنر در آن پررنگ باشد، اما وقتی اثر هنری تولید نشود و محلی برای عرضه اثر هنری وجود نداشته باشد یک جامعه بیروح خواهیم داشت. این بیروحی باعث میشود که مردم افسرده شوند و یک جامعه پر از سکوت داشته باشیم. من روانشناسی خواندهام و میدانم که این شرایط باعث میشود که شرایط روانی جامعه به خطر بیفتد.
گالریداران خصوصی از یک سو از باز کردن گالریهای خود هراس دارند، از دیگر سو با بیمیلی هنرمندان برای برگزاری نمایشگاه روبهرو هستند و از سوی دیگر هرماه باید چکهای اجاره گالریای را پاس کنند که هیچ نمایشگاهی در آن برگزار نشده است و نتوانستهاند هیچ اثر هنریای به فروش برسانند. شاید پرسش مهمی که در این شرایط باید مطرح کرد این باشد که برای ایجاد انگیزه در هنرمندان و راه افتادن گالریها چه باید کرد؟
مریمهمایونی، مدیر نگارخانه همدم، در پاسخ به این سؤال میگوید: در شرایط فعلی شاید خیلی نتوان کاری کرد. ولی هنرمندان میتوانند آثار هنریای متناسب با شرایط فعلی خلق کنند. گالریدارها هم در این شرایط باید کنار هنرمندان بمانند. من خودم سعی میکنم کنار هنرمندان بمانم. حاضرم بخشی از هزینهها را پوشش بدهم که بتوانند نمایشگاه برگزار کنند.
فنودی، مدیر نگارخانه رضوان، اما یک پیشنهاد مشخص دراین باره دارد. او بر لزوم تقویت بسترهای سنتیتر اطلاعرسانی تأکید میکند و میگوید: شاید اگر برای تبلیغات رویدادهای فرهنگی هنری در شهر بسترهای اطلاعرسانیای از سوی شهرداری و مدیریت شهری مشهد داشته باشیم، کمتر در اینطور موارد دچار آسیب میشویم. او توضیح میدهد: برای اطلاعرسانی رسانههای مختلفی مانند تلویزیونهای شهری و همچنین صداوسیمای استانی را داریم. میتوانیم بستههای فرهنگی مشخصی را در معرفی نگارخانهها و نمایشگاههایی که برگزار میکنند برای رسانهها تهیه کنیم و در اختیار آنها بگذاریم.
تبلیغات هزینههای بسیاری بالایی دارد و هنرمندان خودشان نمیتوانند تبلیغات گستردهای انجام دهند. گالریداران هم توان این کار را ندارند. هزینهای که ما از هنرمندان میگیریم خیلی جزئی است و کفاف این را نمیدهد که بخواهیم تبلیغات گستردهای انجام دهیم. نهادها اگر بتوانند چنین خدماتی را به گالریها ارائه بدهند فعالیت هنری در مشهد رونق خواهد گرفت.
فنودی در پاسخ به این سؤال که تاکنون چقدر تلاش کرده اید از ظرفیت تلویزیونهای شهری آستانقدسرضوی دراین حوزه بهره بگیرید میگوید: آستانقدس یک تلویزیون شهری دارد و راستش تا الان به سمتش نرفتهایم، اما میتوانیم این پیشنهاد را در دستورکار بگذاریم.
در شرایط رکود نگارخانهها، بهویژه نگارخانههای خصوصی، شاید بتوان نقش تأثیرگذارتری برای نگارخانههای دولتی در روشن نگهداشتن چراغ هنر در شهر قائل شد. اگر مدیر نگارخانه خصوصی نگرانیهایی از برگزاری نمایشگاه و شکلگیری تجمعات در نگارخانهاش دارد، مدیران دولتی و شبهدولتی راحتتر میتوانند چنین موضوعاتی را مدیریت کنند؛ حتی اگر نتیجه عرضه آثار هنری فقط مطابق با سلیقه یک طیف فکری مشخص باشد.
مریم همایونی، مدیر نگارخانه همدم، با اشاره به همین ظرفیتها میگوید: ما با خیران زیادی در تماس هستیم و میتوانیم حداقل از این طریق مردم را به گالری بیاوریم؛ چون مردم بچههای بهزیستی را دوست دارند. اکنون تعامل ما با هنرمندان میتواند بیشتر باشد. چون بخشی از هزینههای ما را بهزیستی پوشش میدهد، میتوانیم بیشتر به هنرمندان کمک کنیم.
اسدی، مدیر نگارخانه اشراق، هم بر نقش گالریهای دولتی در ایجاد تعامل و گفتگو با هنرمندان اشاره میکند و میگوید: گالریدار یک وجه این قضیه است که میتواند با هنرمندان گفتگو و تعامل داشته باشد و این اتفاق هم تا حدودی افتاده است، اما به نظرم در بخش آموزش و تحقیق دراینزمینه کمکاری شده است. به عقیده او جای رشتههای آموزش گالریداری و مجموعهداری در دانشگاههای هنر خالی است.
فنودی، مدیر نگارخانه رضوان، اما معتقد است نقش عمده در این چرخه را همچنان هنرمندان ایفا میکنند و وقتی هنرمندان رغبتی به برگزاری نمایشگاه نداشته باشند، گالریدارهای دولتی هم نمیتوانند کاری بکنند.
او میگوید: ما بهصورت حمایتی نمایشگاههایی را برگزار کردیم. حتی در همین دوره رکود دو نمایشگاه داشتیم. نهایت کاری که گالریدارهای دولتی میتوانند بکنند برگزاری نمایشگاههای حمایتی است که مقداری از هزینههای نمایشگاه را از هنرمند دریافت نکنند، اما ضلع اصلی خود هنرمندان هستند که نبود امکان اطلاعرسانی و تبلیغات آنها را برای برگزاری نمایشگاه بیمیل کرده است.