نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است تولد صدسالگی «راج کاپور» در جشنواره هند آغاز بلیت‌فروشی اجرا‌های سی‌وچهارمین جشنواره تئاتر استان خراسان رضوی (رضوان) + جدول زمان‌بندی استقبال منتقدان از «هیأت منصفه شماره ۲» کلینت ایستوود بازیگران به یاد زنده‌یاد پرویز پورحسینی | وقتی رفقا هنوز با شماره استاد فقید تماس می‌گیرند! + ویدئو صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: تقویت فرهنگ عمومی راهی برای افزایش هم‌بستگی اجتماعی است فرهنگ عمومی، زیربنای سلامت جامعه است درگذشت «کوئینسی جونز» تهیه‌کننده آثار مایکل جکسون در ۹۱ سالگی تسهیلات تبصره ۱۸ وزارت فرهنگ به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟ اکران سیار «آسمان غرب» میلیاردی شد «سعیداسلام‌زاده» مدیر روابط عمومی معاونت هنری شد دلیل تعطیلی برنامه «شیوه» شبکه چهار چه بود؟ نگاهی به مجموعه‌داستان «نیمۀ تاریک ماه» هوشنگ گلشیری
سرخط خبرها

گفت وگو با استاد محمد اسفندیاری، نویسنده و پژوهشگر علوم اسلامی | شناخت حقیقت از  راه گفتگو حاصل می‌شود

  • کد خبر: ۱۳۴۲۹۶
  • ۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۸
گفت وگو با استاد محمد اسفندیاری، نویسنده و پژوهشگر علوم اسلامی | شناخت حقیقت از  راه گفتگو حاصل می‌شود
فیلسوفان در آرای خود از حقیقت سخن می‌گویند و با روش‌های خود به دنبال آن اند تا مفهوم مدنظرشان را به مخالفان اندیشه هایشان بقبولانند. اما حقیقت چیست و چگونه می‌توان به آن دست یافت؟

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ هرگاه سخن از حقیقت به میان می‌آید، هرکسی از نگاه خودش به دنبال رسیدن به آن مفهوم است. در عالم اندیشه همه به دنبال کسب حقیقت اند و با روش‌های گوناگون به سوی این مطلوب حرکت می‌کنند. فیلسوفان در آرای خود از حقیقت سخن می‌گویند و با روش‌های خود به دنبال آن اند تا مفهوم مدنظرشان را به مخالفان اندیشه هایشان بقبولانند. اما حقیقت چیست و چگونه می‌توان به آن دست یافت؟

اندیشه وران در همه دوران‌ها به دنبال پاسخ به این دو سؤال بوده اند. اختلاف فکری در میان اندیشه‌های بشری امری بدیهی است. اگر در عالم نظر همه به دنبال دفاع از نظریه‌های علمی خود برای نیل به حقیقت هستند، در عالم عمل قضیه کمی متفاوت است.

مدارا در عمل امری لازم برای همه تفکرات بشری است. همان طور که خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «و قد خلقکم اطوارا»؛ «خداوند شما را به گونه‌های مختلف آفرید» تفاوت در خلقت انسان‌ها به تفاوت اندیشه‌ای نیز منجر خواهد شد؛ و همان طور که در جای دیگر فرموده است: «و لا یزالون مختلفین»؛ «همواره در اختلاف خواهند بود.» رشته اختلاف اندیشه‌ای بشر با یکدیگر سر دراز دارد و قرار نیست روزی به پایان برسد. با وجود اینکه سرشت انسان با تفاوت عجین شده است، آیا می‌توانیم بدون مدارا با اندیشه‌های رقیب، زندگی آسوده‌ای را پشت سر گذاریم؟ اگر هر صاحب اندیشه‌ای به دنبال آن باشد که باوجود اختلاف نظر، مدارا با تفکرات رقیب را سرلوحه خود قرار دهد، بسیاری از تشتت‌ها در عرصه عمل حل خواهد شد.

دین مبین اسلام در جای جای آموزه هایش به مفهوم حقیقت و مدارا توجه کرده است؛ نخست راه‌های رسیدن به حقیقت و دوم روش ما برای رویارویی با تفاوت‌های بدیهی نظری و عملی بشر. استاد محمد اسفندیاری ازجمله صاحب نظرانی است که سال‌ها با بررسی اندیشه اسلامی و آموزه‌های راستین اسلام به دنبال تبیین سبک زندگی اسلامی در نوشته هایش است. در این گفتگو با او به دنبال پاسخ به برخی سؤالات درباره مفهوم حقیقت و مدارا هستیم. مشروح گفتگو را در ادامه بخوانید.

در دوران حاضر هر گروهی بر مبنای اینکه خود به حقیقت دست یافته است، با گروه مخالفش به استدلال می‌پردازد. به نظر شما با توجه به این مسئله، چگونه می‌توان گفت وگویی به دور از تعصب با طرف مقابل انجام داد؟

حقیقت لقلقه زبان بسیاری است و دغدغه فکری کمتری. همه حقیقت را دوست دارند، ولی همه در پی آن نمی‌روند و دغدغه اش را ندارند. باید دغدغه حقیقت را داشت، عاشق آن بود، برای کشف حقیقت کوشید و انگیزه‌ای قوی در خود ایجاد کرد. دوست داشتن حقیقت، حقیقت طلبی نیست، بلکه برای یافتن آن باید سر از پا نشناخت.

حقیقت ارزنده‌ترین گوهر زندگی است. آنکه حقیقت را نیافته است، هر اندازه بکوشد، از حقیقت دورتر می‌شود. وی نه مصداق «جاهدوا فینا»، که مصداق «جاهدوا عنا» است و هرچه می‌کوشد، دورتر می‌رود و تلاشش را ضایع می‌کند. برخلاف پندار بعضی، حقیقت چندان دم دست و زودیاب نیست. آن را در کوچه و بازار نمی‌فروشند و در همه مدارس و دانشگاه‌ها هم عرضه نمی‌کنند. کسی نیز تاکنون خواب نما نشده و نتوانسته است راه صدساله را یک شبه برود و این گنج را به راحتی به دست آورد.

برای یافتن حقیقت باید به حد وسواس کوشید و دقت کرد و زحمت کشید. از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده است: «لا سنة أفضل من التحقیق» و «لا عمل کالتحقیق». خواجه عبدا... انصاری نیز گفته است: «سخن گفتن جنایت است، تحقیق آن را مباح کند.» واژه تحقیق در این سخنان نه به معنای پژوهش، بلکه به معنای حقیقت طلبی و احقاق حق است.

هر گروهی بر اساس معیارهایش نظریه خود را حق محورانه تبیین می‌کند. چگونه می‌توان آن را ارزیابی کرد؟

باری برای هر مدعایی می‌توان دلایلی دست وپا کرد، اما باید بنگریم که حقیقت کجاست. شاید دلایلی قوی‌تر از آن در ردش وجود داشته باشد و شاید همه آن دلایل بی اعتبار باشند و شاید دلایلی بیشتر برای مدعایی دیگر در دست باشد. کسی که برای یک ادعای غلط هزار دلیل بیاورد، مرتکب هزار و یک غلط می‌شود. با سفسطه و مغلطه در پوشش دلایل علمی، هر ناحقی را‌ می‌توان حق و هر حقی را‌ می‌توان ناحق نمایاند. پس باید روحیه حقیقت طلبی را در خود تقویت کرد و دغدغه حقیقت را داشت و حقیقت را در کانون توجه خود نهاد و تقوای فکری داشت.

به نظر شما چه شروطی برای حقیقت طلبی وجود دارد؟

حقیقت طلبی شرط‌هایی فراوان دارد و نخستین شرطش این است که دغدغه اش را داشته باشیم. شماری از پژوهندگان و نویسندگان و سخنرانان، چه رسد به سیاست مداران و قشر‌های دیگر، در پی حقیقت نیستند، بلکه به دنبال مقبولات و مشهورات اند. دغدغه حقیقت را ندارند و‌ نمی‌خواهند بکاوند تا حق را بیابند، بلکه می‌خواهند از همان چیز‌هایی که مرسوم و متداول است، سخن بگویند.

البته مشهورات در میان سنت گرایان با مشهورات در میان روشن فکران فرق می‌کند. آن سنت گرا می‌خواهد از همان مشهوراتی بگوید که هم فکرانش می‌گویند و آن روشن فکر نیز همچنین. هر گروهی به مشهورات گروهش تمکین می‌کند و آن که هم وابسته به گروهی نیست، از همان مشهوراتی می‌گوید که اکثریت می‌گویند.

دومین شرط حقیقت طلبی این است که تک منبعی نباشیم و فقط به سخنان یک طرف گوش نسپاریم. هر دین و عقیده‌ای با رجوع به منابع آن به ظاهر اثبات می‌شود و در حقانیتش تردیدی نمی‌رود. هیچ عقیده‌ای نیست مگر اینکه عده‌ای آن را مستدل و مستند کرده اند یا چنین نمایانده اند که این چنین است. حقیقت طلبی الزام می‌کند که دارای هر عقیده‌ای در حوزه دین و تاریخ یا در عرصه جامعه و سیاست هستیم، به منابر کفایت نکنیم، بلکه به منابع دیگر هم رجوع کنیم. انسان‌های تک منبعی حقیقت طلب نیستند؛ گو اینکه از آن فراوان دم زنند.

با وجود این، می‌توان همه اختلاف‌های فکری را رفع کرد؟

این جهان سرای اختلافات است و صد‌ها مکتب و دین و نظریه در آن ملاحظه می‌شود. هریک از ما همواره در حال نقد و داوری هستیم و این و آن عقیده را نقد و درباره اش قضاوت می‌کنیم. دانسته یا ندانسته بر کرسی ناقد و قاضی تکیه داده ایم و گاهی فلان عقیده را نقد و گاهی درباره بهمان نظریه قضاوت می‌کنیم. اگر دستگاهی مجموع نقد‌ها و نظر‌های ما را شمارش می‌کرد، آن گاه درمی یافتیم که مثلا فقط در طول یک سال چقدر نقد و قضاوت کرده ایم.

روش اخلاقی برای نقد دیدگاه مخالفمان چیست؟

هنگامی که ما عهده دار نقد و معرفی نظریه‌ای هستیم، باید تقریری درست از آن ارائه کنیم. هر نظریه‌ای را باید چنان گزارش کنیم که صاحبان آن نظریه بپسندند. حتی اگر با عقیده‌ای به شدت مخالفیم و آن را سخیف می‌دانیم، معذور نیستیم تصویری کج و معوج از آن به دست دهیم. نقد هر نظریه‌ای باید مبتنی بر تقریری درست از آن باشد و مادام که نظریه‌ای درست تبیین نشده، هر نقدی بر آن نادرست است.

طبق قاعده طلایی در اخلاق هرچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند. هر یک از ما موظفیم عقاید دیگران را چنان تبیین کنیم که دوست داریم آنان عقاید ما را تبیین کنند. همان گونه که‌ نمی‌پسندیم دیگران تفسیری غلط و دست وپا شکسته از عقاید ما ارائه کنند، ما نیز نباید چنین تفسیری از عقاید دیگران ارائه کنیم. هر عقیده‌ای را باید مانند عقیده خود بدانیم؛ یعنی همه دلایل و مستندات آن را بیاوریم، توانایی‌ها و کارایی‌های آن را شرح دهیم، پیروان بزرگ آن عقیده را معرفی کنیم، هیچ یک از جنبه‌های مثبت آن را مغفول نگذاریم و خلاصه، هر عقیده‌ای را باید چنان معرفی کنیم که گویا آن را باور داریم و مدافعش هستیم.

اما آنچه متداول است، خلاف این چیزی است که گفتیم. بسیاری در مقام نقد و معرفی عقیده‌ای که قبولش ندارند، کژنمایی می‌کنند و تقریری نادرست از آن به دست می‌دهند. آن عقیده را چنان سست و ضعیف و بی ارزش معرفی می‌کنند که نیازی به نقد آن نباشد. تصویری کج و معوج و تفسیری غلط از عقیده مخالف خود به دست می‌دهند و نسبت‌هایی به طرف مقابل می‌دهند که او معتقد به آن نیست.

مدارا با اندیشه مخالف تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند؟

وظیفه دیگر ما این است که اگر مخالفانمان عذری دارند و خود نمی‌دانند، عذرشان را بیان کنیم. بعضی نه از سر حقیقت گریزی، بلکه بر اثر اشتباه انسانی به دام نظریه یا عقیده‌ای باطل می‌افتند. شاید خودشان ندانند که منشأ اشتباهشان چیست، ولی ما که‌ می‌دانیم، باید عذرشان را بیان کنیم و معذورشان بداریم.

معذوردانستن خطاکار به معنای صحه گذاشتن بر خطایش و اعراض از نقد نیست. خلاصه، پس از تقریر درست و استدلال معکوس و بیان عذر، نوبت به نقد می‌رسد. تقریر نادرست به عرصه فرهنگ اختصاص ندارد؛ در حوزه سیاست نیز ملاحظه می‌شود، بلکه بیشتر. سیاست، چنان که تاکنون شاهدش بوده ایم، فن حذف رقیب است و آسان‌ترین راه برای حذف او، تقریر غلط از گفتار و کردارش است.

نقد غیراخلاقی چه ویژگی‌هایی دارد؟

بدترین نقد، نقدی است که بر اساس تقریری غلط از نظریه‌ای باشد که نقد می‌شود. این نوع نقد، آسان‌ترین نقد است؛ از آن رو که چیزی که نقد می‌شود، چنان سست و ضعیف معرفی می‌شود که نقدش آسان است. تقریر نادرست از عقیده مقابل چند علت دارد: یک علتش این است که عده‌ای هر آنچه را قبول ندارند، پشیزی برایش ارزش قائل نیستند و آن را مزخرف و سخیف می‌شمارند و خالی از هر جنبه مثبت. بدیهی است چنین افرادی هیچ انگیزه‌ای پیدا نمی‌کنند تا گزارشی درست از عقیده مقابلشان ارائه کنند. بدتر از این، ممکن است به این دستاویز که عقیده‌ای باطل است، هر باطلی را به آن نسبت دهند.

علت دوم این است که عده ای، چون در نقد ضعیف اند و‌ نمی‌توانند عقیده طرف مقابل را رد کنند، می‌کوشند تقریری ضعیف از آن به دست دهند. ضعف خویش را با ضعیف معرفی کردن حریف می‌پوشانند. علت سوم اینکه گروهی برآنند که اگر تقریری درست از نظریات طرف مقابلشان ارائه کنند، مردم فریفته اش می‌شوند و آن را‌ می‌پذیرند. به نظر می‌رسد رعایت نکات اخلاقی در نقد اندیشه مخالف از ویژگی‌های مهم تفکر اخلاق مدار است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->