سیاما این فیلم را هنرمندانه حول ستارهی اصلیاش، آدل هنل ساخته که مخاطب را تشویق به دیدن مفاهیم پشت لبخند مونالیزا مانندش بکند.
این فیلم زیبا، ولی کُند، در ظاهر حرفهای زیادی برای گفتن دارد. داستان فیلم در قرن هجدهم میگذرد و میخواهد نقش نامرئی هنرمندان زن را در آن دوران نشان دهد. سیاما توانسته مضامین داستانیاش را به موضوعات امروزی پیوند دهد.
داستان فیلم
داستان فیلم در برتانی دههی ۱۸ میلادی روایت میشود. یک زن متشخص ایتالیایی (والریا گولینو) برای دختر زیبایش هلوییز (ادل اینل) که به دنبال مرگ خواهرش از صومعه برگشته است، یک همراه انتخاب میکند. این همراه، مارین (نوئمی مرلان)، در اصل یک هنرمند است و مادر هلوییز از او میخواهد که پنهانی پرترهای از هلوییز بکشید. او قصد دارد این پرتره را به خواستگار ثروتمندی در میلان نشان دهد و از آنجایی که هلوییز هیچگاه حاضر به انجام این کار نمیشود این تنها راه پیش روی اوست.