محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ او هم در زمره همانهایی قرار میگیرد که سالهای آخر عمرش را در انزوا گذراند و بعد از مرگش، نامش و شعرش و سبک و سیاق سرودهها و حتی ترجمه هایش، به دفعات و مشدد بر زبانها جاری شد. آنها که با شعر و ادبیات و این اتمسفر سروکار داشتند مرحبا و حبذای فراوان نثارش کردند و آنها که نگاه عامیانه تری داشتند، برشهای متداول سروده هایش را کپشن پست اینستاگرامشان کردند و ضمیمه عکسی از غروب پاییز یا یک فنجان قهوه تا پسند شود و مقبول افتد.
سایه اقتصادی نیا، پژوهشگر ادبیات فارسی، در شماره اول «بهین نامه» که ویژه نامهای بود برای او، رو کردن به بیژن الهی را واکنشی اجتماعی دانسته نه محصول درکی ادبی که از دل روشنگری یا در پی کشف نابهنگام چهرهای دورمانده برآمده باشد. شاعر «شعر دیگر» که سخت خوان است و به تعبیر عدهای نخبه گرا و پرطمطراق یا شاعر مرموزی که معتقد بود «شعر تعقیب حقیقت است از بیراهه و این مذهب رابطه هاست، اما با شناخت راه و رابطه است که بیراهه را میشناسی.».
اما در کنار تحسینهایی که نثار الهی شد، انتقادهایی نیز وجود داشت. علی سطوتی قلعه، یکی از همین افرادی است که گرایش انتقادی اش نسبت به نگاه غالب به بیژن الهی، به شکل گیری کتاب «بیژن الهی؛ تولید جمعی شعر و کمال ژنریک» منجر شد. کتابی که آماده سازی آن حدود سه سال طول کشید و درباره کاروبار شعری بیژن الهی است.
او در گفت وگویی که سال ۹۶ با ایبنا داشت درباره ایده اصلی شکل گیری کتاب گفت: «فضایی پیرامون فیگور الهی و شاعران نزدیک به او شکل گرفته بود که بری از هرگونه تأمل نظری بود و بیشتر در قالب نوعی خاطره نگاری و شعرشیفتگی عرضه می شد و به جای اینکه درباره کاروبار ادبی الهی و نسبت آن با گذشته شعر جدید فارسی توضیح داده شود، تنها همچون شاهکارهای ادبی تحسین می شد.»
یا به عبارت دیگر «اغلب به جای اینکه درباره شعرهای او حرف بزنیم و بگوییم اساسا این شعرها چطور نوشته شده، چه افقهای تازهای را پیش روی شعر فارسی گشوده و بیشتر به چه مسائلی در شعرهایش نظر داشته است، بیشتر به این ارجاع میدهیم که این فرد، شاعر خلاقی بوده و خلاقیت او را بدون اینکه از چند و، چون آن حرف بزنیم، برجسته می کنیم». آنها که این کتاب را تورق کرده اند یا خوانده اند نظرات مختلفی درباره آن مطرح کرده اند. از اینکه «بی نهایت مغلق، حراف و فاضل نماست.»، «یک کتاب مشتت، کلی گو و بی هدف است.» یا «کتاب عملا قابل فهم نیست.» گرفته، تا نطقهای غرایی، چون «ضعف و خلأ مبانی نظری انتقادی در حوزه شعر فارسی تا جایی پیش رفته که ذهن مخاطب را هم تنبل و کم مایه کرده است.
عجیب است که دوستان این کتاب را مغلق و گزافه گو و غیرقابل فهم میدانند و انواع انگها را به نویسنده اش روا میدارند. از معدود کتابهای نقد ادبی معاصر ایران است که روش شناسی درست و تحلیلهای مستدل دارد و بسیار هم خواندنی است. اگر ذهن مخاطب پرورده و پربار باشد، یک ضرب و یک نفس هم میتواند این کتاب را بخواند.
کتابی که به اذعان خودش: «دست گذاشتن روی خصلت جمعی تولید شعر ممکن است در چارچوب روایت کمال به عنوان روایت مسلط در فضای شعر جدید فارسی طی چند دهه اخیر واکنشهای تندوتیزی را برانگیزد؛ چه آنکه سودای چنین روایتی همواره وصول به خلاقیت ناب فردی شاعر بوده و طبعا در این چارچوب، شعر همواره حاصل خلاقیتی فردی قلمداد میشده است. مع الوصف حتی اگر نتوان به لحاظ نظری قبای تولید جمعی را به تن فربه بوطیقای کمال دوخت، دستکم در عمل میتوان نشان داد که چطور فیگور شاعری بیژن الهی از سنتی برمی آید که با تولید جمعی شعر در معنای تحت اللفظی آن بیگانه بوده است.»