یکبار رفته بودیم روز پزشک را به «دکتر احمدشاه فرهت»، پزشک حاذق افغانستانی که تخصص کودکان دارد و در مشهد شهرت زیادی بهدست آورده است، تبریک بگوییم که دکتر روایت جالبی از اولین زیارت خود در حرم آقا امامرضا (ع) تعریف کرد. او میگفت اوایل دهه ۶۰ که برای اولینبار از قندهار به مشهد آمده بوده، ماشینهایی که از هرات او را به مشهد رسانده بودند، دکتر را در ترمینال پیاده کردهاند. بعد سوار یک تاکسی میشود و از راننده میخواهد تا او را به حرم برساند. راننده، آقای دکتر را در فلکه آب (میدان بیتالمقدس) پیاده میکند و میرود.
دکتر فرهت تعریف میکرد که من هنوز حرم را ندیده بودم. وسط فلکه آب از بندهخدایی پرسیدم: ببخشید حرم کجاست؟ وی میگوید پشتسرت است و این میشود اولین دیدار او با حرم. من بهواسطه اینکه در طول این سالها میهمانهای زیادی از افغانستان داشتهایم که برای زیارت به مشهد میآمدند، آدمهای زیادی را دیدهام که زیارت اولشان چه حال خوبی داشته است. با آنها حرم رفتهام و ساعتها منتظر ماندهام تا زیارت کنند.
بعضیهایشان سواد نداشتند و برایشان امین ا... خواندهام. یکبار پسرعموی پدرم را که از غزنی برای زیارت به مشهد آمده بود، بردم حرم را زیارت کند. اولین بارش بود. در راه رسیدن به حرم، قصههایی از آرزوی پدر و مادرش برای سفر به مشهد تعریف کرد؛ از اینکه آن روزها امکانات کم بوده و فقر زیاد و خیلیها آرزوی زیارت حرم امامرضا (ع) را با خود از دنیا بردند. وقتی به حرم رسیدیم، دستبهسینه رو به گنبد ایستاد تا به آقا سلام بدهد؛ مثل ابر بهار اشک میریخت و مدام میگفت: «آقا! قربانت شوم.» چند سال پیش این بندهخدا از دنیا رفت و تصویر حالوهوایش از نخستین زیارتش، هنوز از ذهنم پاک نشده است.