محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ «یعنی جنگ میشود؟ پچ پچ مردم و صحبتهایی که هرازگاهی از زبان این و آن به گوش میرسد، میگوید اوضاع مثل همیشه نیست. ولولهای است و هول وولایی. یک نفر میگوید صدام و هفت پشتش هیچ غلطی نمیتوانند بکنند و مدت هاست دارند لب مرز توپ و ترقه هوا میکنند و دیگری، اما میگوید بوی جنگ به مشام میرسد.» مهریِ قصه، دختری از دل مشهد، در این بحبوبحه و به واسطه کار همسرش به سوسنگرد پا میگذارد و آنچه قرار است در «۵۷ روز» مهری غلام پور روایت شود، شرح رویارویی اوست با همین التهابات. این کتاب، آبان سال گذشته و تقریبا هم ز مان با سالگرد اشغال و آزادسازی سوسنگرد رونمایی شد. در این فرصت، ما به سراغ نویسنده اثر رفتیم و از او خواستیم بیشتر درباره آنچه در این ۵۷ روز گذشته است، صحبت کند.
مهری غلام پور درباره چگونگی شکل گیری این اثر و طرح اولیه اش میگوید: «سوسنگرد در طرح اولیه ام وجود نداشت. چیزی که ابتدا در ذهنم بود، نوشتن از زنی بود که در بحبوحه جنگ قرار دارد و به نوعی در اوضاع جنگ گیر میکند، در شهری که سقوط میکند. میخواستم روزهای آغازین جنگ باشد. فضایی که هیچ ذهنیتی از آن نداشته و مشغول زندگی عادی اش بوده است، اما ناگهان اوضاعش کلا تغییر میکند. شهر سقوط میکند و او تنها باید با اتفاقاتی که در ادامه رخ میدهد، روبه رو شود. وقتی به تاریخ جنگ مراجعه کردم، دیدم این اتفاق برای سوسنگرد افتاده است.»
او معتقد است در تولیدات مرتبط با جنگ، چه کتاب باشد چه فیلم، همیشه مردها محورند. در جبهههای جنگ، در صورتی که «تعداد زیادی از شهدای ما در هشت سال دفاع مقدس زنها بود ه اند، به نظرم قشر دیده نشده جنگ هستند. نکتهای که در مراسم رونمایی کتاب که آبان سال گذشته در باغ موزه تهران برگزار شد نیز به آن اشاره کردم و گفتم با وجود تعداد زیاد خانمهای شهید، هیچ کوچه یا حتی بن بست فرعی نیز به نامشان نیست».
غلام پور هدفش را از محورقراردادن یک زن در این قصه که همان مهری باشد، این گونه بیان میکند: «من به اندازه یک نویسنده خواستم دین خودم را به این قشر ادا کنم.»
مهریِ قصه اهل مشهد است. جایی که مهریِ نویسنده در آن متولد و بزرگ شده و اکنون نیز ساکن است و اصلا به قول خودش: «چه انتخابی بهتر از مشهد؟!» جایی که شناخت حاصل از سالها زیست در آن به خلق و پیشبرد قصه کمک میکند. او میگوید: «من به فرهنگ مشهد واقفم؛ به فضای اوایل دهه شصت، به جو پیرامون حرم مطهر و حریم آن. میدانستم فضاسازیها از دستم برمی آید و در نتیجه انتخاب کردم مهری از مشهد باشد. حتی توجیه عربی بلد بودنش نیز از تأثیر بازارهای اطراف حرم میآید و سروکله زدن و ارتباطاتی که با مسافرها وجود داشته است، مسافرانی که بخش زیادی از آنها عرب زبان اند. از طرفی، قصه ایجاب میکرد شخصیت داستان متعلق به همان فضا نباشد.»
اما آنچه بیشتر از مشهد و فضای فرهنگی آن مشهود است، سوسنگرد است و فضای جنگ. شناختی که مهری غلام پور، برخلاف شهری که در آن متولد و بزرگ شده، با مطالعه و تحقیق به دست آورده است. مطالعه و پژوهشی که به قول یکی از همان آدمهای اصیل جنوب که در سیر مطالعاتی اش با آنها آشنا شده، او را به خوبی به فرهنگ این منطقه مسلط کرده و محصول نهایی را که همان «۵۷ روز» است، با دقت تمام به تحریر کشیده است.
او درباره تجربه اش در شناخت این فضا میگوید: «به حدی پژوهش کرده بودم که با فضای آنجا کاملا آشنا بودم. مستندهای بسیار خوبی از شهید آوینی تماشا کردم و به سراغ کتاب «تاریخ روزشمار جنگ ایران و عراق» رفتم. با بزرگان زیادی از سوسنگرد گفتگو کردم؛ از قدیمیهای سوسنگرد، کسانی که در جنگ حضور داشتند و اطلاعات خیلی دقیقی از جزئیات ماجرا داشتند. حتی وقتی کروکی شهر سوسنگرد را از یکی از این بزرگواران خواستم، تک تک خیابانهای سوسنگرد را برایم کشید، با همان اسمهای قدیمش.»
اما ماجرا وقتی جالبتر میشود که تعریف میکند اولین مرتبهای که سوسنگرد را از نزدیک دیده است، بعد از نوشتن این رمان بود: «من اصلا نتوانستم قبل از نوشتن داستان سوسنگرد را ببینم. اولین ملاقات من با این شهر بازمانده از جنگ، سال ۱۴۰۰ بود. سال ۹۷ وقتی سیل آمده بود و سوسنگرد رفته بود زیر آب قصد کردم به سوسنگرد بروم، اما شرایط مساعد نبود و با اینکه خوزستان بودم این اتفاق نیفتاد.» مهری غلام پور در بخش دیگری از صحبت هایش به تجربههای شخصی و به یادماندنی اش در جریان شکل گیری این داستان اشاره میکند و از این میگوید که آشناییهای جالبی برایش رخ میدهد و حتی به آدمهایی برمی خورد که هم نامشان با نام شخصیتهای قصه یکی بوده و هم محل زندگی شان.
سوسنگرد یک مرتبه در ۶ مهر ۱۳۵۹ به وسیله منافقین و نیروهای دست نشانده عراقیها اشغال میشود که بعد از گذشت چهار روز از حصر خارج میشود و بار دیگر، در ۲۴ آبان همین سال به وسیله نیروهای عراقی اشغال میشود. سوسنگرد و داستان دو مرتبه اشغالش در جریان جنگ ایران و عراق، همچنان از موضوعات مهجوری است که در ادبیات دفاع ما وجود دارد و به قول مهری غلام پور: «اصلا شما چند کتاب میتوانید دراین زمینه پیدا کنید؟ من همان زمانی که پژوهش میکردم، فقط به یک کتاب باریک و کوچک در کتابخانه باغ موزه جنگ دفاع مقدس برخورد کردم. قصه سوسنگرد قطعا از قصههای مظلومی است که در تاریخ جنگ هشت ساله ما اتفاق افتاده است.»
اما اگر بخواهیم کلیتر به ادبیات دفاع نگاه کنیم، در حوزه ادبیات داستانی خیلی پرداخت به این موضوعات را قوی نمیبینم. این حرفی است که غلام پور میگوید و ادمه میدهد: «معتقدم وقتی روایتهای جنگ را در قالب داستان بگنجانیم، مخاطب خیلی راحت با آن ارتباط میگیرد تا اینکه بخواهد مستندنگاری بخواند یا تاریخ شفاهی زندگی یک نفر را. به ویژه نسل امروز که خیلی دارد با این مفاهیم فاصله پیدا میکند. مگر بچههای این دوره و زمانه چه تصویری دارند از آن روزها و آن اتفاقات؟ به نظرم جنگ میتواند عریانترین چهره انسان را نشان بدهد.
آدمها در روزهای جنگ و در لحظاتی که فشار زیادی به آنها وارد میشود، واقعیترین چهره خود را به نمایش میگذارند. پس چرا از این ظرفیت برای قصه پردازی و خلق شخصیتهای جذاب استفاده نکنیم؟» «۵۷ روز» اولین اثری است که در حوزه داستانی به قلم مهری غلام پور منتشر شده است. برخلاف این اثر داستانی، در حوزه تاریخ شفاهی و مستندنگاری آثاری از او منتشر شده است. غلام پور بعد از «۵۷ روز» سه کتاب دیگر نوشته است که دوتای آن چاپ شده و یکی دیگر هم در دست چاپ است که به زندگی یکی از شهدای امنیت میپردازد.