تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ دل میسوزانند برای شهادت بانوی دوعالم. روزهای هر دهه و هرسال. اسمش روضه خانگی است، اما حقیقتش ماجرای دیگری هم دارد. به جز عشق و ارادتی که تنها دلیل این مداومت و پیوستگی سالیان طولانیِ برگزاری عزاداری دهه فاطمیه شده بهانه خوبی است برای کارهای خیر دیگر و البته همراه با گمنامی. نمیشود برای روضه حضرت فاطمه (س) دور هم جمع شد و اشک ماتم ریخت، اما بعد از آن بدون هیچ آموزهای به زندگی عادی بازگشت.
آنها که پای منبر روضه زهرا (س) مینشینند، باید مشق مادری کنند؛ دل سوزانه و مهربانانه. مجلس که تمام میشود، تازه تقسیم کارها شروع شده است. دست کم پیداکردن آدمهای نیازمند و جمع کردن کمکها برایشان. سالهای سال است مجالس روضه دهه فاطمیه دلیل کارهای خیر است و نمونه هایش هم کم نیست، اما مجال ما برای گفتن از آنها اندک است.
بی بی کبری عظیم زاده یکی از بانوان مشهدی است که از ابتدای دهه ۷۰ خانه اش را برای برپایی روضه خانگی مهیا میکند. او برکات زیادی از همین روضههای خانگی در زندگی اش دیده است. خانم عظیم زاده تولد فرزندش -بعد از سیزده سال- را یکی از برکات همین روضهها میداند و میگوید: درست سیزده سال از زندگی مشترکمان گذشته بود و نزد پزشکان زیادی برای درمان رفتم، اما نتیجه مطلوبی نداشت.
آن موقع ماه محرم منزل یکی از اقواممان روضه خانگی برگزار میشد و من هم دو دهه در روضهها شرکت کردم. با عنایت ائمه (ع) دهه فاطمیه همان سال باردار شدم و خدا علی اصغر را به ما هدیه داد. این معجزه بود. از همان سال تصمیم گرفتم روضه برگزار کنم که تا الان هم پابرجا بوده و برکات زیادی برای مخاطبان داشته است.
او در ادامه میگوید: در این چند سال سعی کرده ام از روضه خوانهایی دعوت کنم که براساس نیاز روز بانوان و خانوادهها سخنرانی کنند. همه میدانیم که آمار ازدواج کاهش پیدا کرده و از طرفی آمار طلاق افزایش یافته است. برای همین چند سال است که از اساتید خبره در حوزه خانواده دعوت میکنم که نکات مفیدی را برای بانوان محله و اقوام بیان کنند. در انتها هم ذکر مصیبتی برای حضرت زهرا (س) خوانده و مختصری پذیرایی میشود.
حاج خانم عظیم زاده با بیان خاطرهای بیان میکند: حدود شش سال قبل یکی از همسایه هایمان به همراه دخترخانمش کل دهه فاطمیه را در روضههای منزل ما شرکت کرد. بعد از دهه خانم همسایه به سراغم آمد و دعایم کرد. وقتی ماجرا را جویا شدم، گفت که دخترخانمش در آستانه طلاق بوده و به واسطه حضور در جلسه روضه و شنیدن نکات همسرداری سخنران متحول شده و برای ادامه زندگی به خانه اش برگشته است. از آن موقع تا به همین الان آن دخترخانم پای ثابت روضههای خانه من است و خداراشکر الان دو فرزند دختر و زندگی شیرینی دارد.
حاج خانم خوب یادش نیست سال ۴۷ بود یا ۴۸ یا ۴۹ که بنا گذاشت به برگزاری روضه ماهانه در خانه اش: «از زمانی که برای هزینه برگزاری روضه خانگی -از چای و قند گرفته تا ... - پانزده قران کنار میگذاشتیم، در خانه مان مجلس داشته ام.» بعدها روضه ماهانه شد. دهه فاطمیه و بعدتر دهه اول محرم. برکت مجالس خانه کوچکشان را خوب به خاطر دارد و بارها معجزه میخواندش.
روضههای حاج خانم جباری در محله گلشهر به نام «روضه مادر احمد» معروف شده است. اهل محل که هیچ، دوست و آشنا و غریبهها هم سال هاست مهمان شیربرنجهای شش روز دهه فاطمیه میشوند. حاج خانم ۷۶ سال از خدا عمر گرفته و مادر پنج فرزند است، اما هیچ وقت ندیده است نیازمندی به آدمهای مجلس روضه اعلام نیاز کند و دست خالی برگردد. میگوید: یادم نیست در این سالها چقدر جهیزیه جمع کرده ایم. تا دلتان بخواهد لباس و اثاث ریزودرشت خانه از اینجا جمع کرده ایم و به مردم رسانده ایم. همین هفته پیش یکی از خانمها سراغم را میگرفت. وقتی آمد، دیدم هفت یا هشت قواره پارچه آورده است که هدیه بدهم به تازه عروسهای نیازمند.
این قدر از روضه هایش برکت گرفته که حتی یکی از مجالس را هم در ایام کرونا تعطیل نکرده است. در آن روزها تعداد خانمها کمتر شد، اما روضه قطع نشد. مگر میشود آن خانه بعد از نیم قرن بدون خواندن روضه حضرت فاطمه (س) روزها را بگذارند؟ هنوز هم مجالسش برگزار میشود. کنارش یا پول فراهم میکنند به عنوان قرض الحسنه یا بلاعوض گره از مشکلی باز میکنند. خیلیها را نه هیچ کس متوجه شده و نه قرار است کسی بداند. دهه فاطمیه است و برکتش.
هیچ کار خیری از چشمشان دور نمانده است. یک فاطمیه است و صدها زن و مردی که عاشق کار خیر هستند و میدانند خیلیها به نیت حل شدن مشکلاتشان در خانه حضرت زهرا (س) را میزنند. به گفته عالیه تیمورنژاد از تهیه سیسمونی گرفته تا پرداخت کرایه خانه، تهیه موادغذایی، هزینه تحصیل و درمان، همه را تمام وکمال پرداخته اند، اما بخشی از کمکهای خیران خانگی گاهی به آزادی زندانیان بدهکار هم رسیده است. نمونه اش را همین چند روز پیش جمع آوری کردند. بدهی ۲۵ میلیونی را پرداختند و یک نفر دیگر از زندان رها شد و به خانه بازگشت.
تیمورنژاد خودش را مؤسس، مسئول و خادم مردمی میداند که از سی سال پیش با برپایی فاطمیه کنارشان بوده است. نه اهل تبلیغات است، نه اهل یاری گرفتن از مسئولان (هرچند که خیلیها به آنجا سرزده اند)، چون میداند مردم هرچه بخواهند جور میشود: «هیچ وقت دستم را پیش کسی دراز نکردم، ولی تا دلتان بخواهد گره کور زندگی این وآن را باز کرده ایم، نه خودم، بلکه همه آدمهایی که به فاطمیه رفت وآمد میکنند مادرانه دل سوز دیگران میشوند.»