اینکه هر کجای مشهد بایستی و در هر جهت جغرافیایی به سمت مرکز نگاه کنی ردی از حرم آقا امام رضا (ع) دیده میشود، باعث شده که مشهد با همه شهرهای جهان متفاوت باشد. هیچ وقت در این شهر گم نمیشوی. چون حرم برای همه شهروندان این شهر پناهگاه امنی است که با یک اتوبوس میتوانی به آن برسی. چند سال قبل وقتی «حاجی دایی» تازه در خیابان مفتح یک خانه دو طبقه خریده بود، هر کسی که میرفت خانه نویی، یک بار بالای پشت بام هم میرفت تا گنبد و گلدستههای حرم را از آن بالا ببیند.
آن روزها من بچه بودم و دیدن حرم از آن بالا ذوق زده ام میکرد. پارسال که رفته بودم خانه حاجی دایی به پشت بام رفتم و همین که رو به حرم سرم را بالا آوردم که سلام بدهم و یاد خاطرات بچگی بیفتم، دیدم یک دیوار بی ریخت بتنی جلو چشمانم را گرفته است.
از بچگی وقتی اتوبوس خط ۴۸ از زیر پل چهارراه مقدم طبرسی رد میشد، به لحظهای فکر میکردم که برای اولین بار سوار قطار شد م و گنبد و گلدستههای حرم را از روی پل و درون قطار میدیدم. بعد که سال ۷۸ خانوادگی رفتیم تهران ما بچهها چسبیده بودیم به پنجره کوپه تا گنبد را ببینیم و دیدیم. هنوز هم وقتی سوار قطار میشوم همان قدر از دیدن گنبد از روی پل مقدم طبرسی ذوق میکنم.
اولین باری که سوار هواپیما شدم، خودم را چپاندم کنار پنجره هواپیما. از بچگی دوست داشتم حرم را از آن بالا ببینم. راستش را بخواهید گنبد و گلدستههای حرم از هر جهتی آدم را هوایی زیارت میکنند، دلتنگ امنترین جایی که تاکنون تجربه کرده ام.