به گزارش شهرآرانیوز، اوایل تابستان سال ۹۷ به مأموران پلیس تهران خبر رسید سه پسر جوان حوالی میدان امام حسین درگیری خونینی را رقم زدهاند که در جریان آن هر سه زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شدهاند.
وقتی مأموران پلیس به بیمارستان رسیدند، دریافتند یکی از زخمیها به نام بهنام بر اثر شدت جراحات فوت کرده و نفر دوم هم که پیمان نام داشت، بستری شده، اما نفر سوم به نام ستار از محل فرار کرده است.
تحقیقات میدانی مأموران پلیس نشان داد درگیری ابتدا بین بهنام و پیمان بوده که ستار به هواخواهی دوستش پیمان وارد درگیری میشود و حادثه مرگبار رخ میدهد.
همزمان با ادامه تحقیقات، مأموران پیمان را پس از بهبودی بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
وی در ادعایی گفت: من و مقتول از مدتی قبل با هم اختلاف داشتیم و همیشه در فضای مجازی برای هم کری میخواندیم. پدرم در نزدیکی میدان امام حسین مغازه سمساری دارد و شب حادثه من و ستار داخل مغازه نشسته بودیم که بهنام وارد مغازه شد. او با شمشیر به من حمله کرد و دوستم به هواخواهی من وارد درگیری شد و ما یکدیگر را با شمشیر زدیم و هر سه هم زخمی شدیم، اما بهنام فوت کرد.
بدین ترتیب مأموران پلیس به دستور بازپرس جنایی، پیمان را به عنوان متهم به قتل به زندان منتقل کردند و ستار را به عنوان قاتل تحت تعقیب قرار دادند، اما بررسیها حکایت از آن داشت وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. از سوی دیگر در ردیابیها و بررسیهای تخصصی مشخص شد متهم پس از فرار به چند شهر در نهایت با هویت جعلی و به صورت غیرقانونی به کشور ترکیه گریخته و زندگی مخفیانهای را آغاز کرده است.
در حالی که چهار سال از حادثه گذشته بود و پرونده قاتل فراری هنوز روی میز کارآگاهان اداره دهم گشوده بود به مأموران پلیس خبر رسید قاتل فراری از ترکیه به ایران بازگشته است. مأموران، ستار را دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند.
ستار در بازجوییها به درگیری مرگبار اعتراف کرد و در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
*ستار، ورزشکاری؟
بله، من عاشق ورزش کشتی هستم و از ۱۵ سالگی به صورت حرفهای کشتی میگرفتم و یکبار هم در دوران جوانی در وزن ۵۰ کیلو قهرمان جهان شدم و مدال طلا گرفتم.
*چی شد که قهرمان جهان قاتل شد؟
آن شب به صورت اتفاقی وارد درگیری شدم. من اصلاً مقتول را تا آن شب ندیده بودم. شب حادثه داخل مغازه پدر دوستم نشسته بودم که مقتول با شمشیر وارد مغازه شد و به دوستم و من حمله کرد. وقتی دیدم جانم در خطر است از کارتن داخل مغازه شمشیری برداشتم و به او ضربه زدم.
*چرا فرار کردی؟
چند روزی به شهرستان رفتم و وقتی فهمیدم مقتول فوت کرده از ترس با هویت جعلی به کشور ترکیه گریختم.
*در این چند سال در ترکیه چه کار میکردی؟
من کشتیگیر بودم و از آنجایی هم که به اتهام قتل فراری بودم، نمیتوانستم دنبال کار درست و حسابی بروم، به همین دلیل در باشگاههای زیرزمینی کشتی میگرفتم و هزینه زندگیام را تأمین میکردم.
*بیشتر توضیح بده؟
در شهرهای مرزی ترکیه باشگاههای زیرزمینی هستند که به صورت غیرقانونی فعالیت دارند و در آنجا مسابقات کشتی، بوکس و ورزشهای دیگر رزمی برگزار میشود و افرادی هم شرطبندی میکنند. معمولاً شرطبندی از یک میلیون تومان به بالا شروع میشود. اگر حرفهای باشی شاید در ماه بتوانی یک میلیارد هم درآمد داشته باشی. البته ممکن است در این مسابقات جانت را هم از دست بدهی. من در مسابقات بوکس و کشتی شرکت میکردم و آثار جراحات آن هنوز روی بدنم باقی مانده است.
*چی شد که به ایران برگشتی؟
فکر میکردم در این چند سال آبها از آسیاب افتاده و از طرفی دلم هم برای خانوادهام تنگ شده بود.
منبع: جوان