به گزارش شهرآرانیوز، برکناری شبانه آجورلو از مدیریت استقلال یکی از مهمترین و البته غیرمنتظرهترین اتفاقات باشگاه استقلال در ماههای گذشته بود. او به عنوان مدیری که بدون مشکل خاصی از لحاظ پرداخت دستمزد اعضای تیم، استقلال را در مسیر قهرمانی مدیریت کرد و برای فصل بعد هم تیم پرمهرهای بست، از سمتش در تصمیمی که خودش از آن به عنوان کودتا یاد میکند، کنار گذاشته شد. از لحظه برکناری، آجورلو از گفتگو پیرامون دوران حضورش در استقلال و دلایل برکناری خود امتناع کرده بود تا این که سرانجام سکوت این مدیر باسابقه فوتبال ایران شکسته شد.
بحث را از اینجا شروع میکنم؛ اساسا زمانی که یک مدیر باشگاه، یک دوره موفقی را در نتیجهگیری پشت سر گذاشته، کنار گذاشتن او امر غیرمنتظرهای است؛ به خصوص در مورد شما که اینطور به نظر میآمد که پایگاهی فراتر از ورزش دارید و برای همه بسیار عجیب بود. مثل همیشه اول شایعاتی به راه افتاد و پس از آن هم عملیاتی شد. در حالی که استقلال بعد از مدتها به مقام قهرمانی لیگ رسیده و در مقطع شما هم صدرنشین لیگ بود و بازی سوپرجام را هم پیش رو داشت. در بین بازیکنان هم بر خلاف گذشته، کسی شکایتی نداشت. تنها موضوع، درگیری بین شما و سازمان لیگ بر سر تبلیغات محیطی و مسائلی از این دست بود که درباره آن هم باید به صورت مجزا صحبت کنیم. سوال من این است که چه اتفاقی افتاد که شما برکنار شدید؟ اتفاق درستتر میتوانست این باشد که اگر وزارت ورزش نمیخواهد با شما کار کند، استعفا بدهید.
من مایل بودم که صحبت کنم و بگویم، اما نه شرایط کشور، شرایط مساعدی بود و نه حرفهایی که من میزدم به شرایط بعدی کمک میکرد... برکناری من این حسن را برای برادران خودم دارد که خیلی در تلاش بودند که آقای آجورلو نباشد؛ انشاالله از این به بعد برای کار برای نظام و کشور و ورزش صرف شود. اگر بخواهیم وارد بحث بشویم این است که استقلال بعد از ۹ سال قهرمان شد. بسیاری مایل نبودند و یکی از دلایلی که من میتوانم بیان کنم، نیامدن آقای سجادی در روز قهرمانی برای جام دادن بود. معلوم بود که عصبانی هستند. نبود، چون ایشان وزیر سایه است. به نظر من وزیر اصلی شخص دیگری بود و مجموعه آن تفکرات که من مایل نیستم درباره آن صحبت کنم و الحمدلله امروز هم وزیر جدید شدند و انشاالله که دست از سر ورزش بردارند و ورزش نفسی بکشد.
نمیخواهم بگویم که میگویند استقلال قهرمان نشود؛ تیم فکری و مکتب ذهنی آقای آجورلو موفق نشود، چون اگر این اتفاق بیافتد جای آنها تنگ میشود، چون من قائلم که مدیریت ورزش، باید با نگاه ورزشی باشد و لاغیر. سالهای گذشته هم که سیاسیون در ورزش دخالت میکردند، بارها گفتم که من واقعا مخالفم. نه اینکه با آمدن آنها به ورزش مخالف باشم؛ آمدن افراد در ورزش خیلی خوب است، اما اینکه ورزش را سیاسی کنند و به جهت مجموعه گروه و حزب و مجموعهای که انتخابات را بردهاند، ببرند؛ خیر. پس باید در چارچوبی حرکت کنیم که گفتمان مدیریت ورزشی را در فضای ورزش مدیریت کنیم. یعنی نمیشود زمین فوتبال را تبدیل به یک جای دیگر کرد.
طبیعتا این یک مکتب و تفکر است. بسیاری با این موافق نیستند. ممکن است برادرانی با من در این حوزه همنظر نباشند و من به آنها حق میدهم و ابدا هم گله ندارم.
چه زمانی از برکناری مطلع شدید؟
من اسم این را کودتا میگذارم، چون رییس هیئت مدیره و مدیرعامل من هستم و من باید سه یا چهار نفر دیگری را که آنجا هستند، به جلسه هیئت مدیره دعوت میکردم. انتظار من از برادر عزیزم، آقای سجادی که به عنوان وزیر ورزش هستند، صادق بودن و راستگو بودن است چطور ایشان میگویند هیئت مدیره چنین تصمیمی گرفتهاند؟
البته من بعد من توضیح میدهم که چرا اینها تا این حد هول این کار را انجام دادند. ما از دوستان هم گله نداریم. کار خیلی خوبی کردند که این اتفاق افتاد. جا دارد من همینجا از کسانی که این فرصت را برای یک سال خدمت در استقلال به من دادند، تشکر کنم تا بتوانم با آرامش استقلال را به یک معنا و کارآمدی نشان بدهم که ببینند مدیران کشور میتوانند کارآمد باشند و بعد از ۹ سال یک تیمی را که تا این حد مشکل داشت، بدون هیچ مصاحبهای و بدون تخریب گذشتگان و مدیران گذشتهاش، بدون مصاحبههای جنجالی، بدون بمب ترکاندن، تیم را اداره کند و این اتفاق به یک سرانجامی برسد که آن هم قهرمانی در لیگ برتر و سوپرجام است.
شما اگر بخواهید دلیلی را برای برکناری خودتان ابراز کنید، چیست؟ من یک خاطره شخصی دارم؛ در یک مجلس ختمی شما تشریف داشتید و آقای سجادی هم به آن مجلس ختم آمدند. من که جای دیگری نشسته بودم و میدیدم احساس کردم که شاید رابطه گرمی بین شما برقرار نیست. بخشی از تحلیلها این بود که به واسطه دوره کاری سابق در پاس و حضور آقای سجادی به عنوان فردی که زیرمجموعه شما کار میکردند، یا شما ایشان را به عنوان وزیر نمیپذیرفتید و یا اینکه ایشان به خاطر آن سابقه تمایلی نداشت. آیا درست است؟
واقعیت این است که ما دیگر از نظر سنی، آدمهای بزرگی هستیم؛ انشاالله که در رفتار هم همینطور باشد. واقعا آقای سجادی یک برادر عزیز و محترم است و من به ایشان زمانی هم که در پاس بودند و به عنوان هیئت دو و میدانی بودند، احترام میگذاشتم. ایشان زمانی که در دوره آقای احمدینژاد خواستند بروند و معاون بشوند، از من مشورت گرفتند. من هیچوقت رابطه تیره و تاری با ایشان نداشتم؛ به جز سلام علیک و خیر چیزی نبود. من بگویم که اصلا چرا به استقلال آمدم؛ دو سه بار تماس گرفته بودند و من شماره ایشان را نداشتم و یکی از دوستان به من گفتند که آقای سجادی با شما کار دارد. شماره داد و من با ایشان تماس گرفتم. یک روز بعد از ظهر من به خیابان فاطمی (هشت بهشت) رفتم و ایشان من را بغل کردند و عرض ارادت کردند و گفتند که لطف شما را در پاس و مشورت شما در بحث رفتنم را فراموش نمیکنم؛ من میخواهم وزیر بشوم، به من کمک میکنید؟ بعد از آن هم هر کجا خواستید من در خدمت شما هستم. من به ایشان گفتم خیلی خوشحالم که شما میخواهید وزیر شوید و انشاالله که موفق باشید، دوم اینکه، چون من پاسدار هستم و کار سیاسی و انتخاباتی نمیکنم، اجازه بدهید که من کمک نکنم، اما اگر وزیر شدید و خواستید من به شما کمک کنم، با کمال میل؛ توصیه من به شما این بود که معاون ورزش، آدمی است که تصمیمگیرنده نیست و معاون قهرمانی است و معمولا از بالا میگویند این کار را بکن و این کار را نکن؛ این رای را نشمار و این رای را بشمار. این با روحیات من سازگاری ندارد که کسی به من دستور بدهد. آن روز به ایشان گفتم که شما جزو تیمی هستید که تصمیمگیرندهتان شخص دیگری است، فردا بگویند این را رییس فدراسیون کن و بردار و فلانی را مدیر اینجا بگذارد. من اهل این حرفها نیستم و اگر میخواهید به شما کمک کنم، پیشنهادم این است که در باشگاه استقلال، به استقلال کمک کنم. ایشان هم پذیرفتند و بعد از انتخابات همراه شدند.
شرطی هم داشتید؟
من شرط کردم و گفتم به شرطی میآیم که هم رییس هیئت مدیره باشم و هم مدیرعامل؛ نه بخاطر اینکه جاه طلبی فردی داشته باشم، آن روز جاه طلبی من به خاطر حل مشکل استقلال بود. در ۹ سالی که استقلال قهرمان نشده، به نظر شما مشکل کجاست؟ درست است دوستان گفتند وزیر قبل پرسپولیسی بوده و پسرش و ... همه کار کردند؛ این مسائل شاید درست باشد و شاید هم غلط باشد، اما به نظر من مشکل ۹ ساله عدم قهرمانی استقلال، در خود استقلال بود؛ در مدیرعاملی و هیئت مدیره و رییس هیئت مدیرهاش. دعوا در آنجا بود. اولین کاری که من در این تصمیم کردم، رییس هیئت مدیره و مدیرعامل را یکی کردم تا یک گروه از بازیکنان و پیشکسوتان و هواداران و فضای مجازی با این نباشند و یک سری با دیگری و فردا صبح اینها را به جان هم نیندازند.
ماجرای برکناری ...
فکر میکنم آقای سجادی از آنجا از من دلخور شد که شب ماه رمضان بود و من دو نامه خدمت آقای رییس جمهور دادم؛ در یک نامه به ایشان گفتم آقای رییس جمهور، ما یک استادیوم خوب ساختیم و اسم آن را آزادی گذاشتیم و هر کاری میکنیم آنجا مال ما نیست. به آقای سجادی بگویید از این هشتاد هکتار زمین نوروزآباد، چهل هکتار به من بدهند؛ من سرمایهگذار خارجی آوردهام، یک استادیوم بسازم. آقای رییسی به آقای سجادی گفت آقای آجورلو راست میگوید، چرا به او زمین نمیدهی؟ من گفتم آقای رییس جمهور، این نامهاش؛ خودکار هم درآوردم و به ایشان دادم. گرفت و گفت آقای فلانی این را بگیر که من شب رسیدگی کنم. گفتم همین الان بنویسید که فراموش نکنید. گفت آقای آجورلو حتما برای شما پاراف میکنم. در نامه دوم گفتم آقای رییس جمهور، من برای گدایی به اینجا نیامدم. نه از پول کارگرها میخواهم، نه از پول معلمها میخواهم، نه از پول کارمندها میخواهم، نه از پول صندوقهای بازنشستگی میخواهم؛ من خودم پول دارم. هزار میلیارد پول من گیر آقای جبلی صداوسیما است. آقای رییس جمهور منِ دارا، امروز فقیر هستم و از شما هم از هیچ مالی نمیخواهم و نمیخواهم بانک مرکزی به من ارز غیر بدهد؛ من میخواهم شما بگویید که یک لایحه به مجلس ببرند. ایشان نوشت و گفت آقای سجادی آقای آجورلو راست میگوید؛ به ایشان کمک کنید. خدا شاهد است، به این وقت عزیز، نامه دوم را به ایشان دادم؛ سهشنبه شب و ساعت ۱۰ شب بود و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبه من به دفترم در باشگاه استقلال آمدم و رونوشت نامه رییس جمهور، دستور خورده برای من آمده بود. در واقع آن نامه روز چهارشنبه برای آقای سجادی رفته بود. من ۴-۵ ماه پیگیری کردم که این زمین را به من بدهند. اولا ۴-۵ ماه آقای سجادی با من قهر بود و تلفنم را جواب نمیداد و همان دورانی هم شد که ما قهرمان شدیم و متاسفانه ایشان نیامدند. انشاالله که من اشتباه میکنم و ایشان چهار ماه گرفتار بودند که جواب آقای آجورلو، مدیرعامل استقلال را ندادند. حتما گرفتار بودند.
موضوع دوم بحث نامهای بود که آقای رییس جمهور در مورد صداوسیما نوشته بود. هشت ماه بعد من به آقای سجادی گفتم نمیخواهی جواب آقای رییس جمهور را بدهی؟ گفت کدام نامه؟ گفتم ۴۸ ساعت بعد نامه روی میز من بود، برای شما نیامده؟ گفت نه، برای من نیامده است. گفتم واقعا شما نامه رییس جمهور را ندارید؟ آقای رییس جمهور، آقای مخبر؛ بعد از هشت ماه گفت من دستور شما را ندیدم، ندارم. واقعا یا راست گفته و یا راست گفته! چطور میشود نامه رییس جمهور را بعد از هشت ماه جواب نداده باشد؟ نامهای که صداوسیمایی که من گفتم آقای سجادی لایحه تهیه کنید و بیاورید که من در دولت تصویب کنم و از مجلس پول بگیرم. من از موبایلم گفتم فرستادم و برو بردار؛ بعد از هشت ماه.
قهر بهخاطر نامه بود؟
فکر نمیکنم به خاطر اینکه من مستقیم به آقای رییس جمهور نامه دادم، ایشان از من گلایهای داشته باشند... آقای رییس جمهور نامه نوشتند که آقای سجادی در دو نامه بررسی و اعلام نظر کنید؛ در مورد نامه اول آقای سجای به من گفتند که نوروزآباد ثبت فلان جا شده و من نمیتوانم بدهم. آقای آجورلو من شیرودی را به شما میدهم، گفتم خدا پدرت را بیامرزد. بعد گفت آقای آجورلو بیایید من به شما استادیوم بانوان در مجموعه آزادی را بدهم، گفتم باشد، آنجا را بدهید. بر همین اساس من با طرف سرمایهگذارم که ایرانی و استقلالی است، اما در قطر ساکن است، صحبت کردم.
خواهش من از شما این است که فیلم این را من به شما میدهم و حتما بگذارید. من به آقای رییس جمهور میگویم که من به وعدهام عمل کردم؛ هم طراحی را آماده کردم و هم فرآیند اقتصادی آن را تهیه کردم که آن را هم در اختیار شما میگذارم که نقطهیابی کردند و عدد گذاشتند و زمان بندی کردند. این کار در حال انجام بود. یک هفته قبل از برکناری من به آقای سجادی گفتم که امروز چهارشنبه، ساعت پنج است؛ شما برای سهشنبه هفته آینده وقت خالی کنید که میخواهیم کلنگ استادیوم را بزنیم، سرمایهگذار فردا از قطر میآید؛ من که به شما گفتم. نگفتم؟ عالم محضر خداست؛ من در محضر خدا به شما نگفتم؟ شما به من گفتی آقای آجورلو شنیدم رفتی زمین هم از شهر آفتاب گرفتی؟ گفتم بله؛ ۴۰۰ هکتار زمین گرفتم. مردم، آقایان؛ من ۴۰۰ هکتار زمین از شهر آفتاب گرفتم. دیدم من را بازی میدهند. آقای سجادی میگوید ۲۰ ساله و ۲۵ ساله میدهم و آقای یوسفی موافق نیست. تو وزیر هستی، تو دستور بده که مشکل حل شود. من سرمایهگذار میآورم که میخواهد هزینه کند. بعد از ۲۵ سال بگویم سازمان ورزش استادیوم مال شما؟ این سرمایه استقلال است؛ چرا باید بعد از ۲۵ سال به شما بدهم؟ گفت آقای یوسفی موافقت نمیکند. گفتم آقای یوسفی زیر نظر شماست، مگر میشود بدون هماهنگی شما آب بخورد؟ دیدم که اینها دارند من را بازی میدهند. به شهادت برادر عزیزم، مدیرعامل محترم شهر آفتاب، ۴۰۰ هکتار مشخص و با مسئولان ذیربط جمع بندی شد که من آن کار را آنجا انجام بدهیم؛ یعنی میشد چیزی که بورس استقلال را به آن بالا میچسباند. شاید میگفتید اگر این اتفاق بیفتد دیگر نمیتوانیم آقای آجورلو را عوض کنیم؟ نه. آقای آجورلو را صدا میکردید و میگفتید مگر نگفتیم تو بیا؟ حالا برو. اگر من را صدا میکردید و میگفتید آقای آجورلو برو، میرفتم. مگر اینجا چیزی دارد که من بمانم؟ مگر این صندلی به من وجاهت داده؟ هیچ صندلیای به من وجاهت نداده است؛ من در آنجا توانستهام کاری کنم، در شهرداری، در پاس یا هر جای دیگر. من فکر میکنم اتفاق بدی که افتاد، آن روز من به آقای سجادی گفتم و ایشان گفت آقای آجورلو شما دارید زمین را از شهر آفتاب میگیرید، گفتم بله. درویش کنارش بود و به شهادت درویش گفت نامرد پس زمین من چه شد؟ گفتم من آنجا ساخت و ساز میکنم، تو برو سرمایهگذارش را بیاور، من زمین هم میگیرم. به نظرم میرسد فیلمی که هست و طرح اقتصادی که این استادیوم داشت، میتواند کمک کند که چرا اینها هول بودند و شبانه و بدون راستگویی این تغییر را انجام دادند.
مشکل دیگری هم داشتید؟
من از برادر عزیزم نه تنها گله ندارم، ممنون او هم هستم که یک سال تحمل کردند. البته ابدا با من همکاری نکردند. ساعت ۸ شب جمعه بود که من را به عنوان مدیرعامل انتخاب کردند و جلسه رسمی شد. از جلسه که بیرون آمدیم ساعت ۹:۳۰-۱۰ بود و من به آقای سجادی گفتم یک لحظه در اتاق و دور از اعضای هیئت مدیره با شما کار دارم. گفتم میشود فردا به آقای صدری بگویید بیاید و من هم بیایم و با هم ناهار بخوریم؟ گفت باشد. شماره را گرفت و به آقای احمدی گفت فردا آقای صدری باشد. ساعت یک ما با هم جلسه داشتیم؛ من به آقای سجادی گفتم فوتبال پتانسیل پول درآوردن دارد. ما میتوانیم هزار میلیارد پول دربیاوریم؛ ۵۰۰ تا من و ۵۰۰ تا آقای صدری. اگر آقای صدری میتواند بیشتر پول دربیاورد، من همراه آقای صدری میآیم.
وگرنه آقای صدری با من همراه باش که پول دربیاوریم. به شهادت آقای احمدی که آنجا نشسته بود و به شهادت آقای سجادی، آقای سجادی گفت خیلی خوب است، آقای صدری با آقای آجورلو همراه باشید. ۴۸ ساعت بعد من یک کارگزار برای آقای صدری فرستادم. آقای صدری گفتند که من باید ۲۰۰ تا بیشتر از آقای آجورلو پول بگیرم؛ ۷۰۰ تا. گفتیم چرا؟ گفت ما پنج سال قهرمان شدیم و باید بیشتر بگیریم. من نمیخواهم بگویم که چه جریان سیاسی آن پشت هست که این مدت نتوانسته پول دربیاورد، پس آقای آجورلو هم نباید پول دربیاورد؛ دارند ورزش و استقلال را اذیت میکنند. اینها نمیگذارند. من این را کنار میگذارم و کاری به آن جریان ندارم. به آقای صدری کار دارم؛ آقای صدری گفت من باید ۲۰۰ تا بیشتر بگیرم. آقای صدری بازی را به هم زد. من اینجا از آقای سجادی دلخورم. آقای سجادی مگر شما وزیر نیستی؟ مگر آن روز تفاهم نکردیم که این کار را انجام بدهیم؟ اگر آقای صدری همراهی نکرد شما باید صدایش میکردی و میگفتی با آقای آجورلو همراه باش. وقتی تو بازی را به هم زدی، به من گفت که آقای آجورلو اینها میگویند ما میخواهیم خودمان اداره کنیم. گفتم شما بازی من را هم خراب کردید. بازار را خراب کردید. یعنی چی که بازار را خراب کردید؟ من با دعوا تبلیغات محیطی را گرفتم. مگر میدادند؟ نمیدادند. من و پرسپولیس میتوانستیم دو نفری وارد بازار شویم و با همه ساختارهای تبلیغاتی کشور با یک زبان مذاکره میکردیم. وقتی شما آمدی و با من همراه نشدی و بعد به تیم سازمان لیگ رفتی و چهارده تیم به اضافه پرسپولیس، ۱۵ تیم شدید؛ میگویید دور زمین چند؟ میگویند انقدر. میگویند آقای آجورلو ۱۵ تیم آمدند و میگویند انقدر و شما یک تیم آمدی و میگویی انقدر؟ اشکال آقای سجادی اینجاست؛ در سومدیریتشان. اینجا باید میایستاد و میگفت استقلال و پرسپولیس باید با هم در میدان تبلیغات بروند و تبلیغات بگیرند. من فکر میکنم در این اتفاقات که رخ داد، در بحث ورزش و اجرا، ایشان با من مشکل داشتند و با تصمیم برکناری و کودتای شبانه، مشکل را حل کردند.
وقتی شما به استقلال آمدید، در کوران مسابقه آسیایی استقلال با الهلال در امارات بود و همینطور مسائلی که استقلال به آن مبتلا بود و اختلافات جدی و آیندهای که خیلی روشن نبود. حتی آن موقع این صحبت بود که شما با آقای فرهاد مجیدی قطع همکاری میکنید و بعد بحث به خود وزارت ورزش هم کشید و حتی آقای سجادی در یک همایشی، صحبتی در راستای آن شایعات انجام داد. این بر همه روشن شده بود که احتمالش خیلی کم است که آقای مجیدی به کار با استقلال ادامه بدهد اما شما یک قرارداد سه ساله منعقد کردید که کار ضد جریانی در فوتبال ایران است.
جمعه بود که من به عنوان مدیرعامل و رییس هیئت مدیره استقلال معرفی شدم. شنبه ساعت ۸ به آقای فرهاد مجیدی گفتم به دفتر بیاید. تصورشان همین تصور شما بود که من میخواهم به ایشان بگویم قطع همکاری، چون پیش از آن هم به من گفته بودند آقای مظلومی با یکی از مربیان داخلی صحبت کرده است؛ (من اسم آن مربی را نمیآورم، چون الان تیم دارد) تفاهم کردند و ساعت دو نصف شب رفتند و قطعی شده است. اتفاقا آن فرد هم دو سه روز قبل از اینکه من به باشگاه استقلال بیایم، با من تماس گرفت و گفت آقای آجورلو خسته نباشی، شنیدیم داری میآیی و تبریک میگوییم. تصورشان هم این بود که یک آشنایی و نسبتی با من دارد و از نظر فوتبالی قطعی است و من به باشگاه استقلال آمدم و به من هم توصیه شده که آقای فرهاد مجیدی را عوض کن. آن روز که هشت شب آقای فرهاد مجیدی پیش من آمد، یک اضطراب و نگرانی هم داشت، از اینکه شاید من تلاش ایشان را نادیده بگیرم. من به ایشان گفتم که چقدر از قراردادت مانده است؟ گفت یک سال. گفتم سه ساله با تو تمدید میکنم. گفت بله؟ گفتم دو سال دیگر با تو تمدید میکنم. اگر قهرمان شدی این پاداش را هم به تو میدهم. قهرمان لیگ شدی، این را میدهم، قهرمان آسیا شدی، این را میدهم، قهرمان حذفی شدی، این را میدهم. گفت آقای آجورلو واقعا؟ گفتم برو تیمت را اداره کن. دو خواسته از تو دارم. یک؛ به هیچ وجه در کار مدیریت من دخالت نکن و منصفانه دخالت نکرد. دو؛ خواسته من این است که تیم من را قهرمان کنی. من میخواهم یک ایرانی که خود استقلالیها به من میگویند اون را نگذار، تیم را قهرمان کند. همین برادرانی که امروز مسئولان استقلال هستند به من گفتند آقای آجورلو اشتباه کردی فرهاد را گذاشتی و نیم فصل او را عوض میکنید. من با جوانها کار کردم و به جوانها اعتماد کردم؛ من به فرهاد گفتم به تو اعتماد دارم و تیمم را قهرمان میکنی، قهرمان آسیا هم میکنی. بلند شو برو. یک قول من به تو میدهم؛ نه به خودم و نه به هیچکس حق نمیدهم که در امورت در مستطیل سبز دخالت کند. یک خواسته دوم هم دارم که برای اینکه با هم دعوایمان نشود، برادرت که سرپرست است، به کادرفنی ببر. برای اینکه من نمیخواستم با فرهاد درگیر شوم، حتی به خاطر برادرش. من میخواستم کار کنم؛ نمیخواستم شو ایجاد کنم و از این شبکه به آن شبکه بروم و از آن شبکه به آن خبرگزاری بروم و از آن خبرگزاری پیش شما بیایم. نه؛ من آمدم کار بکنم. فرهاد بلند شد و رفت. شبانه که خبر بیرون رفت، فردا صبح با من تماس گرفتند و گفتند آقای آجورلو ما میخواهیم با شما دیدار داشته باشیم.
چه کسانی؟
بماند... گفتند آقای آجورلو چرا سه سال با ایشان تمدید کردی؟ ایشان قرار بود برود و فلانی بیاید. ما که همه رفته بودیم. گفتم مگر شما از فرودگاه، بعد از آن بازی که شما میگویید جنجال داشت، نمیدانستید؟ عوض میکردید. هر کار میخواستید میکردید. چرا من آمدم به من میگویید این کار را بکنم؟ من امروز مدیر استقلال هستم و در مورد هویت استقلال و مدیریت استقلال تصمیم میگیرم. از این پلهها بالا میآمدید، جلوی در راهپیمایی بود؟ شعار میدادند؟ نه. من به خواسته مردم و هواداران استقلال عمل کردم. خوب طبیعی است فردی که اینها با او صحبت کرده بودند، بازیکن من بوده و بچه محل من در یک محله تهران است. واقعیت این است که من با او خیلی راحتتر بودم، چون چند سال با هم کار کرده بودیم و زبان مشترک داشتیم. برای من مثل یک هندوانه در بسته بود؛ من با فرهاد کار نکرده بودم. من خواسته هواداران را انجام دادم و با این اعتماد من، استقلال قهرمان شد؛ برای اولین بار در تاریخ فوتبال و استقلال، بدون شکست قهرمان شد. همه به من میگفتند آقای آجورلو، نیم فصل با دعوا فرهاد را میفرستید برود؛ همین دوستان. من از فرهاد ممنونم.
بعد از یک سال کار با فرهاد مجیدی و نتیجه مثبتی که به دست آورده بودید و شاید حتی اگر با بدشانسی مقابل نساجی حذف نمیشدید، محتمل بود که استقلال دوگانه را هم کسب کند، چه شد که با جدایی فرهاد موافقت کردید؟ با توجه به اینکه قرارداد سه ساله داشتید و انتقادهایی هم متوجه شما شد.
من در طول خدمتم در فوتبال به عنوان مدیر، هیچوقت از کسی خواهش نکردم؛ نه از دنیزلی، نه از مجید جلالی. نامه رمانتیکی که آقای فردوسیپور گفتند من برای ایشان نوشتم، بعد از رفتنشان نوشتم و قبل از آن، خواهش نکردم. من فقط از یک نفر در این مدت خواهش کردم و آن هم فرهاد مجیدی بود. ده روز قبل از اینکه مسابقات تمام شود و زمانی که قهرمانی ما در خوزستان مسجل شده بود، دو سه روز بعد ایشان یک نامه نوشتند که من میخواهم به امارات بروم. تیم قهرمان باید جشن قهرمانی بگیرد و سرمربیاش هم میخواهد برود؛ عجب چیزی میشود! اولا ما نباید این خبر را میدادیم، به علت اینکه کام هواداری که میخواهد جشن بگیرد، تلخ میشود. امانتداری کردیم. برخی گفتند شما که میدانستید چرا نرفتید مربی بیاورید؟ همان روزی که مسابقه آخر ما بود، دو ساعت قبل من به اتاق آقای فرهاد مجیدی در هتل المپیک رفتم. من از مشاورینم تشکر میکنم که به من خیلی کمک کردند و رابط من با فرهاد بودند. من به آقا فرهاد گفتم، چون تو یک طبعی داری و من هم یک طبعی دارم و با هم کار نکردهایم و امسال هم نمیخواهیم با هم وارد فضایی بشویم که زورآزمایی باشد و میخواهیم قهرمان شویم، برای اینکه رویمان به هم باز نشود، یک رابط بین خودمان میگذاریم و به شهادت فرهاد، گاهی با هم در موضوعاتی.. ولی آن فرد مدیریت کرد. من از طریق ایشان گفته بودم نرود و من موافق نیستم، اما دیدم که موافقت نکرد و میخواهد برود، به اتاق استراحت ایشان در هتل رفتم و گفتم که از تو خواهش میکنم نرو و این کار را با هم جلو ببریم. ما قهرمانی آسیایی داریم. ایشان دو سه موضوع به من گفت.
بحث خانواده و دختر و پسرش و مسائل زندگی شخصیاش را به من گفت و من گفتم طبعا حق با شماست. من در مورد چیزی که در حوزه خانواده شما باشد، فشار نمیآورم که باشید، ولی بدانید که اولین بار است که در طول مدیریت فوتبالیام از یکی خواسته داشتم و خواهش کردم، چون در کار آدم قلدری هستم و حوزه مدیریت خودم را با خواهش و تمنا جلو نمیبرم؛ با طبع مدیریتیام جلو میبرم. آنجا از ایشان خواهش کردم و ایشان به من گفت اجازه بدهید بروم. گفتم باشد. برخی به من گفتند چرا پولش را نگرفتی؟ چرا این را نگرفتی؟ به نظرم، نه تنها من، بلکه همه هواداران و فوتبالیها باید روی سر فرهاد نقل و نبات بریزیم و صلوات را بدرقه راهش بکنیم. او این تیم استقلال را بعد از ۹ سال قهرمان کرده، میخواهد هدایت یک تیم دیگر را در خارج از کشور بر عهده بگیرد. در واقع برای اولین بار، یک مربی جوان از استقلال به خارج از کشور میرود. مربی جوانی که خودتان او را باور نداشتید نه پرسپولیسیها و دیگران؛ خود استقلالیها به من میگفتند آقای آجورلو چرا این کار را کردید؟ من یک مربی به خارج از کشور میفرستم. میبینید که امروز هم با موفقیت توانسته کار کند و من امیدوارم که از آنجا به اروپا برود. این استعداد در فرهاد هست که خیلی زود برگردد و سرمربی تیم ملی ایران هم بشود.
با جدایی فرهاد شما یک دوره چالشی را هم برای انتخاب سرمربی پشت سر گذاشتید. چه شد که با وجود آن همه اسمی که مطرح بود، از جمله جواد نکونام و ...، به ساپینتو رسیدید؟
من واقعا به طور جد گفتم که به مربی ایرانی اعتماد دارم و قائلم که اگر همین تیم ملیای را که به جام جهانی رفت، با فرهاد بود، این جسارت را داشت که این کار را بکند. من به مربیهایی که حسابگر و ترسو هستند، اعتماد نمیکنم. آقای فرهاد مجیدی فوقالعاده فرد باهوش و با پشتکاری هستند و شبانه روز کار میکرد. من از فرهاد ممنونم. من با او کار نکرده بودم..
به ساپینتو برسیم.
من بعد از فرهاد به سراغ یک مربی ایرانی رفتم. آمد نشست و عکس انداخت و دست داد که من میروم. یک جریان بیرون که گفتم بهایی است، با جریان داخلی، با همین مجموعه گروه فشار گفتند که ما مربی ایرانی نمیخواهیم. انقدر فشار آوردند که این فرد جا زد و نیامد. به سراغ یک مربی ایرانی دیگر از خود استقلالیها رفتم. فشار مضاعف منجر به این شد که دیدم نمیشود.
احتمالا منظور شما آقای نکونام و آقای عنایتی است. من فکر میکنم در مورد رضا عنایتی، زمانی که شما به استقلال آمدید و خبر جلسهاش با شما منتشر شد، با کمی اغماض، بی شباهت به قرارداد سه ساله مجیدی نبود، اما در آن زمان فشار خیلی بیشتر بود.
من نمیخواستم اسم بیاورم، اما شما اسم بردید. اگر جواد آمده بود، امسال قهرمان میشد. استقلال تیمی بسته که ۴-۵ سال قهرمان است؛ فقط مدیرانش باید به تیمشان آرامش بدهند نه اینکه تیم شان را به هم بریزند. امیدوارم که مدیرانش این کار را بکنند. من با آقای جواد نکونام قطعی کردم و رفت لیست بازیکنانش را بدهد. من به این مسائل کار ندارم. سپس عنایتی. بعد از عنایتی میخواستم سراغ آقای رحمتی بروم، اما دیدم فشار به قدری بالا است که مربیان داخلی نمیپذیرند. من به نماینده و مشاور عالی خودم، ماموریت دادم که به امارات برود. تا ۱۵ روز آنجا مستقر شدند و نشستند با ۷-۸ مربی مذاکره کردند. یکی مربی ایرانی- آلمانی بود که مذاکره کرد و آقای ساپینتو. قیمت آقای ساپینتو بالای یک میلیون و خردهای است؛ با ۶۵۰ تا آمد. از سه چهار سال قبل که مربی آوردید، ارزانتر آوردم. مربی که صبح تا شب در زمین است و کار میکند. من همانطور که از فرهاد تشکر میکنم، از آقای ساپینتو هم تشکر میکنم. فوقالعاده است، پر کار، پرتلاش. به هر وعدهای که داده بودم عمل کردم. به تلویزیون آمد و گفت آقای آجورلو هر چه گفت عمل کرد و یک بوس هم برای من فرستاد. من هم از اینجا؛ این بوس برای فرهاد و این بوس هم برای آقای ساپینتو و این بوس هم برای هواداران عزیز استقلال. عذرخواهی میکنم که من نتوانستم کارم را تمام کنم؛ به اراده من نبود، به اراده کودتای شبانه بود. عیبی ندارد؛ من هر کجا باشم، با شما هستم. بعد از اینکه من رفتم، یکی دو روز بعد آقای ساپینتو همین جا پیش من آمد و گفت میخواهم بروم. گفتم کجا میخواهی بروی؟ این تیم من است و تیم من باید قهرمان شود. برو اول قهرمانی در سوپرجام را بردار و بیاور. دیدید که آورد. زمینه را فراهم کنید و کارشکنی نکنید و توی کارش نگذارید. ساپینتو مربی کار است و با مسائل داخلی ما خیلی آشنا نیست. مسائل داخلی ما باعث میشود ما قهرمان نشویم. از اول امسال تا امروز یک حاشیه باز پرسپولیس دیدید که برای ما ایجاد کنند؟ نه. سال گذشته برای رقابت ایجاد میکردند، اما امسال میگویند اینها همه به جان هم افتادهاند. چرا آنها بیایند؟ آنها کار خودشان را میکنند. من در مورد ساپینتو هم فکر میکنم همه باید بسیج شویم. من کارهای نیستم و از همه رسانهها، مدیران استقلال، وزیر محترم، جناب آقای سجادی و تیمش، میخواهم که کمک کنند تا ساپینتو موفق شود.
من اینجا یک جملهای عرض کنم؛ آقای احمدی یک پیامی برای من فرستاد که چرا مربی خارجی آوردید؟ من هم جواب ایشان را در شان خودش دادم و گفتم که درست است شما قبلا رییس دفتر فلان شخص بودید، شما آدمِ فلان وزیر سایه.... ایشان وزیر سایه است و شما رییس دفتر وزیر سایه هستید، درست است که شما رییس دفتر آن آقا در اینجا هستید، اما حق دخالت در استقلال را ندارید که به من بگویید مربی داخلی بیاور یا مربی خارجی. این را من تشخیص میدهم، هیئت مدیره من تشخیص میدهد؛ و او دانست که در استقلال نمیتواند سیاستهای آن تیم کاری پشت پرده وزارت ورزش را اداره کند و طبیعتا آقای اسماعیل احمدی کسی بود که آن شب دانه دانه زنگ زده که آقا بیا، دستور حکومتی است! گفتم کو؟ نشان بده. گفتند نه، بعدا نشان میدهم.
دستور حکومتی است؟ الحمدالله! چقدر خوب که این بار را از روی دوش آجورلو برداشتید. آقای آجورلو هرگز ورزش را جز با روش مدیریت ورزش، بلد نیست اداره کند. اگر شما بلدید، بیایید اداره کنید. راستش من اجازه میخواهم در مورد هیچ فردی، مخصوصا دوستانم، صحبت نکنم. اما چون شما اسم آقای سجادی را آوردید و گفتید که ما با هم اختلاف داریم، واقعا من با ایشان اختلاف ندارم، مگر اینکه ایشان داشته باشد. من در مورد هیچ مدیری وقتی آمدم استقلال صحبت نکردم و نگفتم که چه کردند و اینکه بیایم در خیابان مدارکشان را نشان بدهم، اصلا در شان من نیست. اما پشت من یک حرف ناصوابی زده شد که فکر میکنم از مجموعه آقای سجادی مدیریت شد، رفت؛ اینکه ۶۰ میلیارد [تومان]گم شده. کی؟ من؟ آجورلو؟ سردار آجورلو؟ دست به درازی به پول مردم کنم؟ شما از این بی احترامی نه به آجورلو، به یک رزمنده و مدافع انقلاب، شرم نمیکنید که زبان شما با زبان آن فردی که بهایی در آمریکاست، یکی شود؟ در مورد کسی که یک سال شبانه روز برای استقلال - نه اینکه من طلبکار باشم و مردم، ولی نعمت من هستند- کار کرد. امام این را به من یاد داده. من از مال مردم بردارم؟ شصت میلیارد؟ خُب، این صادقانه نیست. حسابرسی در کدال فرابورس بیرون میآید و میبینید و چیزی که به فردی اتهام زدید چه خواهد شد؟
درباره این اعداد و ارقام در دوره مدیریتی توضیح میدهید؟ بخصوص که بحث جدی درباره ۷۰۰، ۸۰۰ میلیارد مطرح شده.
من خیلی تحمل کردم تا اعداد و ارقام حسابرسی انجام شود و انجام شده و اجازه هم میخواهم تا وقتی مجمع تائید نکرده، اجازه بدهیم آنها تائید کنند. من اعداد و ارقام میگویم: ۳۵۹ [میلیارد تومان]پول بورس است، حدود چهار [میلیارد تومان]برای کار اداری بورس [هزینه شد]و بعد ۳۵۵ [میلیارد تومان]در حساب باشگاه استقلال در بانک ملی نشست. همان روزی که نشست، دو سه ساعت بعد حدود ۳۴ میلیارد، بیمه از طلبهای قبل برداشت و پول را بلوکه کرد. یک عدد حدود ۳۴ میلیارد، بیمه برداشت برای بدهی قبلی؛ و اگر برادرم صدری با ما همراه بود، ما حتما بالای ۵۰۰ تا باهم پول درمیآوردیم. طبیعی است که وقتی پرسپولیس به اضافه ۱۴ تیم به هر بنگاهی بروند، ۱۵ تایی یک عددی به آنها میدهند و وقتی من تنها بروم، یک عددی دیگر میدهند که کار اقتصادی ما را بهم میزند. اگر برادرم آقای صدری با من آمده بود باهم برویم رفاه، هر کدام ۱۵۰ تا میگرفتیم، اما آقای پرسپولیس، با ۱۴ تیم رفتند رفاه گفتند ۸۰ تا همه ما. [رفاه]به ما گفت من ۱۵۰ تا به تو بدهم و ۱۵۰ به پرسپولیس یا اینکه پرسپولیس به همراه چهارده تیم دیگر را ۸۰ میلیارد؛ به نظرت کدام درست است؟ ما چیکار کردیم؟ ۱۲۳ میلیارد در بانک است که دوستان عزیز گفتند آقای آجورلو جارو کرده، اگر جارو کرده بود که ۱۲۳ میلیارد نبود. شما رفتید یکی از زمینهای استقلال را گرو بانک گذاشتید، ۱۲۳ تا را گرفتید. این چند ماه که قسط ندادید، قسط را برداشته و ۹۰ میلیارد داده. این آورده شما نیست. یک آقایی بوده به اسم سبک دست، آمده و ادعا کرده... اینها فاجعه است. مسئولینی که شبانه علیه من کودتا کردید... آقای سبک دست یک تیمش را آوردند، زمان آقای گودرزی، آمدند گفتند ما پول میآوریم باشگاه را بدهید ما اداره کنیم. پول نیاوردند، بعد رفتند ۲۰ میلیاردی که آوردند قرض الحسنه بوده و هرروز که ندهید، اینطوری میشود؛ فاجعه! پیدا کنید پرتقال فروش را! آنهایی که گفتند پول میآوریم، رفتند شکایت کردند پولشان شده ۶۴ میلیارد. من گفتم بیایید بنشینیم و صحبت کنیم و مذاکره کنیم. ما مذاکره کردیم شد ۳۰ میلیارد یعنی ۳۴ میلیارد تخفیف گرفتیم. مثل این، بازیکنان را آوردیم، دیگرانی که طلبکار بودند، آژانس هواپیمایی آوردیم و ۸۸ میلیارد تخفیف گرفتیم که به حساب نیامده. ۲۸۰ میلیارد برای ما مالیات حساب کردند، همکاران پاکدست من در حوزه مالی که از همه آنها تشکر میکنم، مبلغ مالیاتی که اول ۲۸۰ میلیارد برای ما در زمان ورود من محاسبه کرده بودند را با پیگیری شبانه روزی کاری کردند در اصلاحات اولیه ۱۰۳ میلیارد و بعد در پیگیری بعدی ۷۸ میلیارد کردند و با تخفیفی که دادند، ما ۱۵ میلیارد پول دادیم. ۲۸۰ میلیارد، ۱۰۳ میلیارد، ۷۸ میلیارد و ما ۱۵ میلیارد دادیم. در بورس در حسابهای استقلال، شما در سالهای گذشته از این روشنتر و شفافتر دارید؟ من مدیر شفاف مالیام. سه تا رده برای مالی خودم گذاشتم با اینکه به همه اعتماد داشتم. هیچکس حق ندارد به سردار آجورلو این اتهامات را بزند... در نهایت من میگویم حدود ۵۰۰ میلیارد باشگاه استقلال را در بدهی سبک کردیم که نفس بکشد. هم مالیاتی که همکاران من الان هم در استقلال هستند و از آنها تشکر دارم. بحث ۳۴ میلیارد که از حساب برداشته شده بود، تلاش میکنند به حساب برگردد تا ۱۲۳ میلیارد شود و بعد با جمع این ۳۴ میلیارد، ۱۶۶ میلیارد شود که در حساب بوده و هست.
آقای آجورلو خسته هم نباشید. این عدد و رقم خیلی کار سختی است به هر صورت. من که خودم هیچ عددی در ذهنم نمیماند. بحثی که شما فرمودید در مورد این صورت مالی، به هر صورت این صحبت هم از آقای قربانزاده به عنوان مسئول خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال عنوان شده بود که حسابهای استقلال مغایرتهایی دارد. این را توضیح میدهید؟
من ابتدا جا دارد که از برادر عزیزم آقای قربانزاده تشکر کنم. به نظرم آقای دکتر قربانزاده نشان دادند که میشود در مدیریت امروز کار جهادی انجام داد. ایشان و همکارانشان در خصوصیسازی به اضافه بورس و فرابورس، به خصوص برادرم آقای فدایی خیلی کمک کردند. فکر میکنم مدیرعامل استقلال با عواملشان و مدیرعامل پرسپولیس با عواملشان هم نقش بسزایی داشتند در این موضوع که یک آرمان و آرزوی دستنیافتنی بود؛ یعنی تیم دولتی تبدیل شود به بخش خصوصی. جا دارد از آقای رئیسی رئیس جمهور محترم تشکر کنم، چون اگر اراده ایشان و برادر عزیزم آقای مخبر معاون اول نبود، این تحقق پیدا نمیکرد و اگر پافشاری برادر عزیزم آقای دکتر خاندوزی و آقای قربانزاده باهم جمع نمیشد، این کار استثناست. مهمترین دستاورد استقلال در فصل گذشته نه فقط قهرمانی بلکه ورود به این صحنه و فضا بود که کمتر از قهرمانی نیست.
خُب ده درصد این (خصوصیسازی) اتفاق افتاد. وقتی من رفتم اخبار مختلف از جمله ۶۰ میلیارد و ۷۳۰ میلیارد آمد و ایشان پاسخگو بود. ایشان مصاحبه کردند و من به ایشان حق میدهم که پاسخگو باشند و فکر کنم خود ایشان هم برگه ۴۵% را اصلاح و امضا کردند تا صورتحساب و حسابهای مالی استقلال در مجمع بیان شود، این مبلغی که ما ۲۳۸ میلیارد بدهی که دادیم، ابتدا ۲۵% مصوب شده بود، اما گفتند مابقی این ۲۵% کجا اتفاق افتاده و ما توضیح دادیم. بهتر بود آقای قربانزاده، چون فضای ورزش، فضای خاصی است، مثلا الان ایشان مصاحبه کردند بزرگترین اتفاق در بورس کشور افتاد و آنقدر سهام خلیج فارس جابجا شد، اما چه کسی در این مورد خبر دارد و شما خبر دارید چه شد؟ اما در مورد استقلال شما عطسه کنید، همه میگویند آقا چه شد؟ من به دوستانم در خصوصیسازی و بورس گفتم دو مشکل وجود دارد: یکی اینکه ما بورسی نیستیم و ورزشی هستیم و حالا که آمدیم شما ما را با ادبیات بورس آشنا کنید و همراه شوید. شما هم ورزشی نیستید، طبیعی است نه باید به شما بر بخورد وقتی به شما میگوییم ورزشی نیستید و نه برعکس. وقتی شما آمدید قیمت استقلال و پرسپولیس را دو تا قیمت گذاشتید و من گفتم چرا اینطوری قیمت گذاشتید و از کجا درآوردید که استقلال قیمت پایینتری از پرسپولیس دارد؟ گفتند ما جبران میکنیم و آقای سجادی اعتراض نکردند، گفتم خب ما را صدا میکردید. وقتی شما دو عدد را میآورید و در جامعه میگویید شما ۳۰ میلیون نفر را مقابل هم میگذارید. شما وقتی میگویید قرارداد بازیکنان شفاف بیرون بیاید، من میگویم نباید این کار را کنید؛ مگر عدد فولاد و مس و ذوب آهن و گل گهر و تراکتور و پیکان معلوم است؟ عدد کی معلوم است که شما پافشاری میکنید قرارداد ما بیاید بیرون؟ اگر قرارداد ما و پرسپولیس بیرون بیاید، خب تیم بهم میریزد. من طوری تیم میبندم که نباید این بازیکن بداند که این چقدر گرفته و آن یکی چقدر گرفته. این بازیکنی است که دو سه سال قرارداد دارد، هست با من و این یکی که میخواهد بیاید پیش من و تازه میخواهد بیاید و من لابی کردم و رفتم اینور و آنور تا این بازیکن خوب را بخرم. خب من این پستم خالی است و آن یکی پر است. پستم خالی است باید یک بازیکن جایش بیاورم و باید عدد بالاتری بدهم تا تیمم را بتوانم اداره کنم. خب من فوتبال را زندگی کردم و میدانم این عدد یعنی چه. من حتی اعدادم را هم در اعضای کادر اجرایی نگذاشتم بفهمند؛ این معاون و آن مشاور. ما تیمی بستیم که باید قهرمانی سال گذشته را تکرار کند، نه امسال را. سال بعد را.
من آن سال که آمدم چند بازیکن داشتم؟ ده روز مانده بود به بازی چند بازیکن داشتم؟ یک هفته قبل هم آقای فرهاد مجیدی را آوردم... تیم هم رفت قهرمان شد. حالا امسال شما که کارشناس هستید، امسال تیم مهرهای بهتر است یا پارسال؟
امسال قطعا.
امسال قطعا بهتر است. من میگویم کسی که نشسته در صداوسیما و پول من را نمیدهد، حق ندارد بنشیند در مورد استقلال و پولی که من به بازیکنانم دادم، صحبت کند. چون آن ساعتی که پول میگیرید، پول استقلال است، آن پول محتوای استقلال است و شما حق ندارید در مورد استقلالی صحبت کنید که میخواهد برای قهرمانی بهترین تیم را ببندد. من بهترین تیم را بستم. همین امروز که میگویند استقلال تیم گران بسته، سومین چهارمین تیمی است که از نظر ارقام تیم بسته. من میخواهم بروم با کسی رقابت کنم که هیچ گیری ندارد، یک معدن دارد. هرچه میرود تو، نمیدانم چه کار میکنند که هزار میلیارد میدهند به اینجا، به ورزش. چهار کار برای کارگران میکنند، بقیه را میریزند در ورزش. در صنعت این اتفاق میافتد. هوادار از من سوال نمیکند که آقای آجورلو پول از کجا میخواهی بیاوری؟ میگوید تیم برای من ببند. من برایش تیم بستم. باتوجه به اینکه فرهاد رفت، اگر او رفت من در دو هفته اول تیم را میبستم. اگر جواد نکونام میآمد، دو هفته بعد تیم را میبستم. اگر عنایتی میآمد، دو هفته بعد تیم را میبستم. اگر رحمتی میآمد، دو هفته بعد تیم را میبستم. شما یکسری بازیکن داری که تیمت را قهرمان کردند، مثلا سید حسینی، ما میرویم یک گلر بهتر از تو میآوریم؟ تو تیم را قهرمان کردی، پس من در گلر مشکلی نداشتم. به من گفتند آقای آجورلو چرا پرسپولیس رفته دفاع و دروازهبان را آورده؟ چون نداشته. اختلافی که من با آقای قربانزاده داشتم، چه اشکالی دارد آدم اختلاف داشته باشد؟ در این بود که شما فوتبال را درک نمیکنید. ما هم بورس را بلد نیستیم. من گفتم بورس بلدم و مدیر بورسیام؟ نه. من مدیر جهادیام، من مدیر انقلابیام، من مدیر حزب اللهیکاری در ورزشم. من ورزش را با مدیریت ورزش اداره میکنم. آمدم کمک شما و از شما کمک بگیرم. من فکر میکنم آقای قربانزاده خیلی به ما کمک کرد و از اینجا هم برای ایشان عرض ارادت دارم و به قول ساپینتو برایش بوس فرستادم، چون ایشان استقلال و پرسپولیس را از فرآیند دولتی هل دادند به سمت بخش خصوصی. من فکر میکنم این اتفاق مبارکی است و فکر میکنم باز آقای قربانزاده در اینجا اسمش باقیصالحات برای فوتبال ایران باقی خواهد ماند.
آقای آجورلو شما فرمودید که مدیر جهادی و کاری هستید و به هر حال در بدو ورود به استقلال برنامههایی داشتید. شما وعدههایی هم دادید و میخواهم بدانم چقدر از آنها محقق شد؟ من یک مورد از آنها را میگویم که درباره کمپ حجازی بود، گروه مدیریتی بعد از شما عین این جمله را به کار بردند: «یک کمپتر و تمیز تحویل دادیم و یک خرابه تحویل گرفتیم.»
من وقتی آمدم در روز اول کاریام به کمپ ناصر حجازی رفتم. چون زمین نداشتیم و مشکل اصلی ما زمین تمرین بود. من به وزارت دفاع رفتم و زمین خواستم که ندادند. کمپ خودمان را بازدید کردم و دیدم زمین چمن شرایط نامناسبی دارد. ممکن است آن برادرمان که این حرف را زده در زمان خودش گلستانی را تحویل داده، اما در زمانی من رفتم زمین را تحویل بگیرم، این زمین بیشتر شبیه به زمین اسبدوانی بود! آنجا در اجاره یک مدرسه فوتبال بود که حدودا در طول روز ۲۰۰، ۳۰۰ نفر در قالب مدرسه فوتبال در زمین چمن به نام استقلال تمرین میکردند. همان روز گفتم یک زمین چمن مصنوعی در پایین کمپ بزنند و از اینجا بروند. آن چمن امروز تبدیل به یک چمن طبیعی خوب شده، اما اینطور نیست آنروز که من آنجا را تحویل گرفتم قابل استفاده بوده است. پس ما به وعده خود در باره زمین عمل کردیم. فکر میکنم آن زمان آقای فتاحی که مسئول زمین بودند، رختکن و اتاقهای دیگر را ۱۰ روزه به سرانجام رساندند. این وضعیت موجود خود کمپ در آن زمان بود. من شما را به آقای زرقانی وعده میدهم که برج دو یا سه با او قراردادی امضا کردم تا در آنجا یک مجتمع تجاری بزنیم. من هم فیلم مجتمع تجاری را به دوستانم میگویم برای شما بفرستند و هم از شما خواهشم این است که با آقای زرقانی یا سایر مسئولان آنجا مصاحبه کنید. طراحی شده بود و سرمایه گذار آن آماده بود. به شما توصیه میکنم برای آنکه راستی آزمایی کنید، میتوانید به شهردار منطقه پنج جناب آقای شریفی و کارگزاران آنها، معاون شهرسازی شان مراجعه کنید. ما برای روز اول هفته تربیت بدنی که سهشنبه یا چهارشنبهای بود که مرا برداشتند قرار بود کمپ ناصر حجازی کلنگ بخورد.
من فکر میکنم که قرار بود به شما دو فیلم نشان بدهم. یکی همین فیلم استادیوم اختصاصی که سرمایهگذار قطری میخواست در این شرایط کشور که سرمایهگذار با ابهام میآید، میخواست این کار را انجام بدهد. من این فیلم را به شما نشان میدهم. نوشتار اقتصادی آن هم که دوستان میگویند بیزینس پلن، آن را در اختیار شما میگذارم تا در اختیار مردم بگذارید. این قرار بود در شهر آفتاب انجام شود. ۴۰۰ هکتار زمین در شهرآفتاب در مسیر خط اصلی ترانزیت تهران به استان اصفهان و مرکزی و خوزستان و فارس و هرمزگان، یزد و کرمان تهیه شده بود. ترددی دارد که در سال قابل اندازهگیری است. این عدد شاهد یک شاهکاری است که جمهوری اسلامی ایران آن را درست کرده و باشگاه استقلال این کار را کرده است. باشگاه استقلال باشگاهی است که بایددر آن طوری کار شود که ما وقتی به قطر میرویم حسرت نخوریم. ما میتوانیم آن امکانات را داشته باشیم. آن روز که من به صداوسیما نامه نوشتم و گفتم استقلال نمیگذارد صداوسیما به بازیاش بیاید، دوستان مختلف تماس گرفتند و درگیری طوری شد که سازمان لیگ باید کمک میکرد و میگفت بازی را برگزار نمیکنم. آن آقا که مسئول برگزاری مسابقات بود، به سهیل مهدی میگوید که تو دخالت نکن و دنبال کارت برو و اینها دعوای خودشان است. این اوضاع ما در فوتبال ما است. با هم نیستیم. وقتی با هم نباشیم صداوسیما پول ما را نمیدهد. بحث صداوسیما مال امروز نیست. در زمان آقای صفایی فراهانی دنبال کردند. آن موقع من رییس اتحادیه فوتبال بودم. یک لایحه فرستادند مجلس و مجلس موافقت کرد و شورای نگهبان مخالفت کرد. به تشخیص مصلحت نظام رفت. دو تا مدیر یکی پرسپولیس و یکی استقلال رفتند شبانه پیش آقای کردان رفتند. نفری ۵۰۰ میلیون گرفتند، نوشتند که ما با صداوسیما مشکلی نداریم. آن دو نفر امروز هستند...
البته یکی از این دو نفر بیشترهم هست!
بله یکی از آنها هم بیشتر است. آنها هنوز بدهیها و مشکلات فوتبال ایران تحقق بخشیدند.
برسیم به سئوال مورد علاقه شما درباره صداوسیما...
من پیش آقای جبلی رفتم. آقای جبلی دم در استقبال کرد و مرا در آغوش گرفت. یک ربع تا نیم ساعتی فرصت داشتیم. حدود دو ساعت آقای جبلی وقت گذاشت. من تا نشستم، بلند شدم. چون اهل کار هستم. حاضر نیستم وقتم را تلف کنم. ماژیک دست گرفتم و رفتم پای تخته وایتبرد نوشتم: «آقای جبلی، من امروز حق پخش زنده را از شما نمیخواهم. آقای جبلی، پخش محتوای غیرزنده هم از شما نمیخواهم... مثل نود و فوتبال برتر و این چیزهایی که دارند... ورزش و مردم و این حرفها... آن هم مال شما. گفت حاجی پس چه میخواهی؟ گفتم به من یک شبکه در فضای مجازی و اینترنتی بدهید که من سه ساعت برنامه داشته باشم و با مردمم صحبت کنم. ممکن است به خاطر بعضی موارد جوانها امروز شبکههای بیرونی را نگاه کنند. به من فرصت بدهید... ایهاالناس، ایهاالناس، من رفتم به آقای جبلی بگویم به من فرصت بدهید تا من ۳۰ میلیون مخاطب پیدا کنم و استقلالیها را بیاورم. من را نگاه کنند، از بیرون کشور هم جوانهایی که به ایران نیامدهاند بیایند با من مراوده کنند و با ایران مرتبط شوند و با انقلاب اسلامی مراوده کنند. مبارزه با جنگ نرم یعنی این. گفت: «آقای آجورلو خیلی خوب است، تو تفاهم میکنی یا من؟» گفتم شما بنویسید. به آقای شهریاری نوشت. ما پیش آقای شهریاری رفتیم، گفتم آقای شهریاری به آن رفاقتمان، نه برای من، برای فوتبال کمک کن حق پخش را بگیریم. گفت آجورلو کمک میکنم. آقای جبلی هم نظر مثبتی در فضای اینترنتی و تلویزیون دارد. من پیش آقای نوری رفتم. از دوستان من است و خیلی هم آدم شریفی است. خیلی هم حزباللهی و محترم است. نشست و به من گفت آجورلو چه میگویی؟ حرف زدم و گفت خیلی خوب است، ولی با استقلال تنها نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم و پرسپولیس هم باید باشد. تلفن را برداشتم و شماره گرفتم: «آقای صدری کجایی؟» آن موقع مدیرعامل (پرسپولیس) بود. گفت چمرانم. گفتم بیا اینجا. نیم ساعت بعد آمد آنجا نشست. گفتم این هم پرسپولیس. یک شبکه پرسپولیس بده و یک شبکه به من. گفت: آقای فلانی... (اسم نمیبرم) یک استودیو تهیه کنید از هفته آینده اینها برنامه اجرا کنند. به این قبله محمدی آقای نوری گفت که آقای فلانی استودیو درست کنید یکی برای استقلال و یکی برای پرسپولیس که هفته آینده فوتبال آنها را پوشش بدهیم.
مردم! یک هفته، دو هفته، سه هفته، یکماه، پنج ماه... بعد گفتند کار دست آقای معاون سیما است، آقای شاهآبادی، رفتم پیش آقای شاهآبادی. دوباره تاکید میکنم. سانسور نکنید... به آقای شاهآبادی گفتم که پدر بزرگ شما استاد امام (ره) است. امام استاد پدر شما است. هر سه مراجع فرمودند بالای منبر حقالناس است. آقا، این حق محتوا که من دارم تولید میکنم، پول بازیکن میدهم، پول مربی میدهم، پول هتل میدهم، پول سفر میدهم. میآیم و میروم، پول زمین میدهم. آسیب دیدگی میبینم. جریمه میدهم، بدهی میدهم و اینها... تولید محتوا کردم برای شما. این برای کیست آقای شاهآبادی؟ فکر میکنید به من چه گفت؟ گفت حق با شما است. گفت یک متنی بنویس، پرسپولیس هم بنویسد و امضا کند که شما پخش زنده را از من نخواهید. گفتم من چنین کاری نمیکنم. من برای یک شبکه اینترنتی این کار را نمیکنم. من مدیر یک و دو و سه ساله هستم. من بروم، ممکن است کسی بیاید و بگوید من باید حق پخش زنده داشته باشم. تا موقعی که من هستم، تا موقعی که شورای امنیت نگه چیزی نمیگویم. همین اینترنتی برایم بس است.
فکر کنم سئوال زیاد است، اما وقتی برایمان نمانده.
من هم متشکرم از شما. البته فکر میکنم ۲۰ درصد از حرفهایم را ۱۰ درصد گفتم، چون ۱۰ درصد دیگرش را شما میگویید برنامه ندارید و چهار دقیقه و سه دقیقه مانده تهیه میکنم و ۲۰ درصد را به اضافه ۸۰ درصد میکنم و ۹۰ درصد بحثم را برای یک فرصت مناسب میگذارم! در این مدت در خیابان هر جایی که رفتم، مردم تشکر کردند که آقای آجورلو بعد از ۹ سال ما قهرمان شدیم و میدانیم چرا شما را برداشتند.
منبع: ورزش ۳