از جنگ دوم جهانی سالها میگذرد؛ چیزی نزیکبه 74سال. آلمانها با اینکه در جنگ کشوری متجاوز بودند، سالها پساز اتمام جنگ، هنوز بازماندگانشان را بسیار تکریم میکنند؛ از ارائه امکانات کامل رفاهی به آنان گرفته تا معافیت کامل بازماندگان، همسران بازماندگان و فرزندان آنها از هزینههای درمانی. در آمریکا 60مرکز مهم برای رسیدگی به بازماندگان جنگها مشغول فعالیت است. بازماندگان آمریکایی هر جنگ تا 23سال تحت پوشش خدمات دولتی قرار میگیرند. حقوق و مزایای آنها نیز هر سال افزایش مییابد. در اتریش نیز بازماندگان جنگ از خدمات کامل بیمه اجتماعی، هزینه پرستاری، خدمات اجتماعی و... بهرهمند میشوند. روسیه هم امکانات مادی بسیار زیادی برای بازماندگان از جنگ و خانوادههای آنها فراهم کرده است. در ژاپن هم این خدمات بهطور کامل و با مزایای بسیار عرضه میشود. در کویت هم شرایط ویژهای برای بازماندگان جنگ با عراق درنظر گرفته شده است. تسهیلات فراوان مسکن، خدمات درمانی، کمکهای بلاعوض و بخشودگی بدهیها از آن جمله است. در ایران ما، اگرچه تسهیلات بهاندازه کشورهای یادشده نیست، کمابیش امکانات و تسهیلاتی برای خانواده شهدا، آزادگان، جانبازان و فرزندان این اقشار درنظر گرفته شده است. حکایت ما اما حرف حمایت نیست؛ قصه تکریم است که روزبهروز کم و کمتر میشود. 30سال از آخرین روزهایی که برای دفاع از وطن جنگیدیم، میگذرد. مثل برق و باد این روزها گذشت و ما ماندهایم و یاد شهدا و خاطره آنها. ما ماندهایم با پدران و مادران شهدا که شدهاند آفتاب لب بام روزگار و ما ماندهایم و جانبازان و آزادگانی که آرامآرام غبار فراموشی میگیرند و به تیغ تهمت و زخم زبان گرفتار میشوند. برخی از ما، آنها را تاجران وام و ملک و خون فرزندانشان میدانیم و برخیمان هم از آنها به عنوان عدهای فرصتطلب یاد میکنیم. این غصه برای خانواده شهدای مدافعان حرم هم هست. چندی پیش با همسر یکی از شهدای افغانستانی حرم همکلام شده بودم. بیشتر از غصه نداری و مشکلات اقتصادی، از نیش و کنایهها گلایه داشت و میگفت: «به من میگویند با پول خون شوهرت زندگی میکنی و اوضاعت خوب است. همسرت را کشتی تا حقوقش را بگیری.»
آلمانیها، آمریکاییها، ژاپنیها و خیلی کشورهای دیگر درگیر با جنگ جهانی و جنگهای پساز آن، بااینکه سالها از مرگ عزیزانشان میگذرد، همچنان یاد رفتگانشان را گرامی میدارند. هیچ خبر و مثالی از بیاحترامی به بازماندگانشان نیست. تا توانستهاند تاریخ شفاهی پدران و مادرانِ درگذشتگان در جنگ را مکتوب و مصور کردهاند؛ درست برخلاف ما که بسیاری از پدران و مادران شهدا یا رفتهاند یا عنقریب خواهند رفت و سالهاست هیچکس خبری از آنها نگرفته، بهجز در مراسم رسمی، آن هم برای شعار تکریم خانواده شهدا. حرفها و کنایههایی از این دست که «دوره جنگ تمام شد و رفت»، «بس است؛ دیگر قرار نیست به یاد آنها که رفتهاند عزاداری کنیم»، «آن روزها دیگر برنمیگردد» و... هیچگاه در این کشورها جایی ندارد.
یادش بهخیر؛ دوران جنگ خانواده شهدا قربی عجیب داشتند و نور چشم محل بودند. اگر خانواده شهیدی در محلی زندگی میکرد، آسفالت و آبادانی زودتر به آنجا میرسید. چه زود غبار گرفتند آنها که برای ما رفتند. چه زود فراموش شدند بازماندگان آنها.