۱۵ سال سابقه سکونت در محله ایثارگران، برای من که ۲۳ سال دارم و بیش از نیمی از عمرم را (شامل سه مرحله مهم زندگی یعنی کودکی، نوجوانی و جوانی) در این محله سپری کردهام، باعث شده برخلاف خیلیهای دیگر احساس علاقه وصفناپذیری به محلهام داشته باشم و ایثارگران برایم مهم باشد. این تعلق خاطر سبب شد به محض اطلاعرسانی تشکیل مجامع داوطلبی شورای اجتماعی محلات، کنجکاو شد و
ثبت نام کنم تا شاید از این طریق بشود برای محلهای که دوستش دارم کاری بکنم و قدمی برای حل مشکلاتش بردارم. اعتقادم این بود که عضویت در شورا سبب میشود که نگاه تیزبین و دقیقتری به اطراف داشته باشم و در این مسیر محله و مشکلاتش را عمیقتر بشناسم. پس از برگزاری نخستین جلسههای شورا و تعیین زمانبندیهای جلسهها، احساس کردم که یک جای کار میلنگد و محدود کردن فعالیتهای شورا به جلسهها و کارهای پیش پا افتاده ظلم به این مجموعه مردم محور است که اعضایش از دل شهروندان همان محله بیرون آمدهاند. نگاهم به شورای اجتماعی محله این بود که اعضا باید حضوری مستمر و هدفمند در محله داشته باشند و مسائل، فرصتها و نیازهای محله را مستقیم و از نزدیک بررسی کنند.
با همین نگاه طرح بازدید میدانی را که قبلاً در هیچکدام از محلات و شوراهای اجتماعی اجرا و آزموده نشده بود، تصویب کردیم تا ما در محله ایثارگران پیشگام محسوب شویم. البته جای خوشحالی است که چند هفتهای پس از آغاز محلهگردی ما، دستورالعملی موسوم به «محلهگردی» از طرف سازمان اجتماعی- فرهنگی شهرداری به شوراهای اجتماعی مناطق ابلاغ شد که نشان میدهد چنین حرکتی تا چه اندازه ضروری است و جای خالی آن در شوراهای اجتماعی محلات حس میشود. محله ایثارگران را ۱۰ قسمت کردیم و هر هفته سراغ یکی از این بخشهای دهگانه رفتیم تا ببینیم اوضاع و احوال آنجا از چه قرار است، مسئله مهم مردمش چیست و با چه مشکلات و چالشهایی دست و پنجه نرم میکنند و چه کاری از دست ما اعضای شورای اجتماعی برای حل آن مسائل برمیآید. اما مهمتر از بازدیدهای میدانی، نشستن پای صحبتهای مردم و شناساندن شورای اجتماعی محله و کاری که از دست ما برمیآید به آنها، پیگیری مشکلات محله تا به نتیجه رسیدن پیگیریها برای حل و فصل آن مشکلات از طریق شورای اجتماعی محله است؛ تا نقش شورای اجتماعی بیش از پیش جدی گرفته شود. هم در نزد مردم و هم در نزد مسئولان.
تاکنون بسیاری از مشکلاتی را که رفع آنها خواسته شهروندان بود، شناسایی و رصد و به اطلاع شهرداری و سازمانهای دخیل در آن معضل رساندهایم و تا حصول نتیجه ماجرا را پیگیری میکنیم. اما یکی از اهداف اصلی ما از این بازدیدها، بررسی نیازهای محله است تا اولویتها و برنامههایمان را بر اساس آنها و خواستههای شهروندان پیگیری کنیم. هدف بعد، آشنایی اعضا با جزئیات و ریز مسائل محله است، چون شناخت لازمه و پیششرط هر حرکت، اقدام و مصوبهای است. نداشتن شناخت و شناسایی نکردن نقاط مختلف محله و آشنا نبودن با بافت جمعیتی آن، در تصمیمگیریها اختلال ایجاد میکند. هدف مهم و دیگر این محلهگردیها ارتباط تنگاتنگ با مردم محله است. شورای اجتماعی محله تشکلی است مردمی که مردم میتوانند بیواسطه و تشریفات با اعضای آن ارتباط بگیرند و مشکلاتشان را بیان کنند. در واقع ما حلقه واسط میان شهرداری و مردم هستیم. اگر به معنی واقعی کلمه بخواهیم این ارتباط نزدیک باشد، لازم است فارغ از نظرات شخصی، بدانیم که مردم دقیق چه میخواهند.