فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

گفتگو با نوید ظریف کریمی درباره مشکلات حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در مشهد | تاریخ شفاهی پر از نویسنده ذوقی است

  • کد خبر: ۱۴۹۲۱۳
  • ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۳
گفتگو با نوید ظریف کریمی درباره مشکلات حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در مشهد | تاریخ شفاهی پر از نویسنده ذوقی است
بیش از دو دهه است که موضوع تاریخ شفاهی در میان محققان تاریخ، به ویژه محققان تاریخ انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.

حسام الدین نجفی | شهرآرانیوز؛ آثار زیادی با این عنوان در داخل و خارج کشور منتشر شده اند. بحث‌های نظری درباره این موضوع انجام شده و تعدادی کتاب هم دراین باره منتشر شده است. اما تاریخ شفاهی با تاریخ نگاری انقلاب اسلامی چه رابطه‌ای دارد؟ آیا تاریخ شفاهی در این مدت به تاریخ نگاری انقلاب اسلامی کمک کرده است؟ محققان تاریخ انقلاب اسلامی تا چه میزان  می‌توانند از داده‌های تاریخ شفاهی در پژوهش خود بهره ببرند؟

در سلسله گزارش‌ها و گفتگو‌هایی در صفحه فرهنگ و ادبیات قرار است با اهل فن و اهالی تاریخ شفاهی به پاسخ‌های احتمالی پرسش‌های بالا نزدیک شویم؛ اما در این گفتگو، نوید ظریف کریمی که خود سال‌ها در مقام پژوهشگر و نویسنده تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی با تمرکز بر جریان‌ها و شخصیت‌های انقلابی در مشهد فعالیت می‌کند می‌گوید: اوضاع تاریخ شفاهی مشهد خوب نیست و هنوز جای کار بسیاری دارد. او معتقد است وجود یک نهاد پیگیر و خلاق که نویسندگان این حوزه را هدایت کند می‌تواند اوضاع تاریخ شفاهی را دگرگون کند و از این برهوت خارج کند. از طرفی، به گمان این پژوهشگر، کمبود نیروی متخصص در این حوزه باعث شده است بیشتر کار‌ها براساس ذوق و سلیقه فردی جلو برود و ادامه پیدا نکند.

کار‌های ابتدایی براساس ذوق فردی منتشر شدند

نوید ظریف کریمی می‌گوید به صورت کلی در حوزه تاریخ شفاهی خوب کار نشده، کم کار شده و این دلایل خودش را هم دارد و شامل تاریخ شفاهی حوزه انقلاب اسلامی هم می‌شود: «من اگر بخواهم روی تاریخ شفاهی انقلاب تمرکز کنم باید اول به این نگاه کنیم که چه کتاب‌هایی منتشر شده و چطور انتشار یافته است. یک سری کتاب‌ها بودند که در دهه هفتاد منتشر شدند و این کار‌ها به وسیله کسانی منتشر شد که ذوق فردی داشتند؛ یعنی بدون هیچ سفارش و سازمان دهی این کار‌ها را کردند. بخش دیگر تاریخ شفاهی دفاع مقدس مشهد است. یک عده ابتدا آمدند از این بخش شروع کردند. خودشان در جنگ حضور داشتند و کتاب‌هایی هم نوشتند.

جنگ تمام شده بود، برگشته بودند و احساس نیاز می‌کردند و خاطرات خودشان و دوستانشان را منتشر کردند. ذوقی ناشری پیدا کردند و عمدتا هم ناشران نامعروف و خصوصی بودند. آرام آرام هم زمان با حرکتی ملی که در تهران شروع شده بود در مشهد هم اتفاقاتی افتاد. البته با فاصله این اتفاق افتاد. دهه هشتاد با کتاب‌های «احمد احمد» و خاطرات مرضیه دباغ و کار‌های عزت شاهی، آثار آقای محسن کاظمی فتح بابی بود تا این جریان رونق بگیرد. این آثار جذابیت هم داشتند. شخصیت‌هایی انتخاب شده بودند که برای همه جذاب بودند. در نوع خودش هم کار‌های نو و خلاقی بود. برای همین دیده شد و چاپ‌های زیادی هم از آن منتشر شد.»

جریان تاریخ شفاهی انقلاب در مشهد از دهه نود آغاز شد

کریمی که از آغاز جریان تاریخ شفاهی در مشهد حضور مدام و مستمری داشته است، می‌گوید تاریخ شفاهی در مشهد سابقه آن چنانی ندارد و از دهه نود شروع شده است: «من سه نهاد بیشتر نمی‌شناسم که اکنون در حوزه تاریخ شفاهی کار می‌کنند که تاریخ شفاهی انقلاب را هم در بر می‌گیرد.
یکی آستان قدس است. این نهاد خروجی ندارد؛ اما سند‌ها را جمع می‌کند و مصاحبه‌ها را می‌گیرند. ولی خب از نویسنده‌ها دعوت نمی‌کنند که از این سند‌ها استفاده کنند. البته یک کار‌هایی هم کرده اند. مثل کاری که درباره آقای عابدزاده منتشر شده است. جدی تر، اما دو نهاد هستند که مشخصا در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب فعالیت می‌کنند.

یکی واحد تاریخ شفاهی انقلاب جبهه فرهنگی انقلاب است و یکی مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس. البته این نهاد آخر از روی اسمش هم مشخص است که بیشتر روی کار‌های حوزه دفاع مقدس کار می‌کند. البته آن هم کار جدی اش را دیر شروع کرده است. شاید شگفت زده شوید، ولی واقعا این نهاد تا همین چند سال قبل بودجه انتشار یک کتاب را هم نداشت و به تازگی از اواخر سال ۹۹ اتفاق‌هایی دارد می‌افتد. اما درباره دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب این کار جدی‌تر و با سازمان دهی بیشتر جلو می‌رود.»

با ضرب و زور کارگاه و دوره‌های آموزشی نمی‌توان نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی تربیت کرد

از کریمی پرسیدیم آیا می‌توانیم روی داشته هایمان حرف بزنیم؟ اینکه تا الان چه تعداد کار منتشر شده و در آینده قرار است چه کار‌هایی انجام شود. اما او در ادامه به مهم‌ترین معضل حال حاضر تاریخ شفاهی هم اشاره کرد. آن هم نبود نیروی متخصص با انگیزه: «وقتی نگاه می‌کنیم که در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب چقدر کار کرده ایم، متوجه می‌شویم هنوز کار‌های نکرده خیلی زیادی داریم.

با توجه به مطالعاتی که انجام دادم و نیز در جریان کار‌هایی که هستم، با ضریب خطای خیلی کمی می‌توانم بگویم داشته‌های ما در این حوزه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. اولین کتابی که منتشر شد «انقلاب رنگ ها» بود. کتاب بعد هم کتاب من بود که درباره آقای توتونچی است؛ کتابی که خیلی دچار ملاحظات شد. در این فاصله کتاب «انقلاب نقش ها» منتشر شد که درباره زندگی هنرمند انقلابی؛ علیرضا خالقی است و سومینش هم کتاب «پرده دوم» است. یعنی در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب مشهد ما همین سه کتاب را داریم. تازه دو کتابش درباره هنر انقلاب است. از طرفی، یک کتاب هم تازه منتشر شده که سرگذشت خانم حسینیان است. این می‌شود چهار کتاب.

مشکل این کم کاری کجاست؟ من خبر دارم که به دلیل ملاحظات یا سختی‌هایی که وجود داشته است. می‌توانستیم کار‌های بیشتری بکنیم، ولی مشکلات این حوزه خیلی بیشتر از این حرف هاست. مهم‌ترین مشکل این است که ما اول باید نهادی داشته باشیم که انگیزه این کار را داشته باشد. دوم اینکه شخصیت‌ها تمایل به حرف زدن داشته باشند و سوم اینکه نویسنده‌هایی داشته باشیم که بخواهند این‌ها را بنویسند. من یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این حوزه را نبود نویسنده می‌دانم. در این حوزه اوضاع واقعا خوب نیست. باید اینجا بپرسیم چرا اقبال به انجام چنین کار‌هایی کم است؟ دلیلش چیست؟

ببینید! شاید در این حوزه با خودتان بگویید این همه نویسنده آمده اند و کار‌هایی کرده اند، ولی سؤالم اینجاست که آیا همان نویسنده‌ها کتاب دومشان را منتشر کرده اند؟ کتاب سومشان را چطور؟ برای همین می‌گویم خیلی‌ها ذوقی آمده اند یک کار‌هایی کرده اند و رفته اند. این نویسنده‌ها هدایت نشده کار کرده اند. شما می‌گویید می‌توانستیم نیرو تربیت کنیم. دفتر مطالعات می‌خواسته نویسنده در این حوزه تربیت کند و این کار را هم کرده است، ولی خب الان خروجی آن‌ها کجاست؟ آن‌هایی که در این دوره‌ها شرکت کرده اند کجا هستند؟ بعضی از این نویسنده‌ها بعد‌ها آمده اند کارمند شده اند! یعنی طرف به عنوان نویسنده ابتدا می‌خواسته کار کند، ولی بعدش تبدیل شده به کارمند همان مجموعه! چرا؟ چون به ضرب و زور کارگاه و دوره‌های آموزشی شما نمی‌توانید پژوهشگر و نویسنده حوزه تاریخ شفاهی تربیت کنید. طرف اول باید بخواهد و بعد کوشش کند. مگر ما خودمان چه کار کردیم؟»

تاریخ شفاهی پر از نویسنده‌های توریستی است

او البته فارغ از کمبود نویسنده به بستری که باید برای همان نویسنده‌ها ایجاد شود هم اشاره می‌کند. اینکه توقع نهاد‌ها و سازمان‌ها از نویسنده بسیار بالاست، ولی هزینه‌هایی که پرداخت می‌کنند ناچیز است: «همه این‌ها را گفتیم، ولی باید با همه این‌ها شرایط هم مهیا باشد. نمی‌شود از نویسنده توقع داشت جهادی کار کند. یک تعبیر عرفی هم هست که جهادی کار کردن یعنی بدون پول کار کردن. نمی‌شود از یک نویسنده در سال ۱۴۰۱ توقع داشت چندسال روی یک پروژه کار کند و پولی هم نگیرد. می‌شود با برنامه ریزی نویسنده‌ها را هدایت کرد. جذب کرد و آن‌ها را نگه داشت. در اصطلاح می‌گویند نویسنده مثل ماهی از دست آدم سر می‌خورد.

چون می‌آید حجم کار و پولی را هم که قرار است بگیرد می‌بیند و بعد می‌رود دنبال کارش. خب اول آن مسئول باید هم پول داشته باشد و هم اختیارات تا برای نویسنده یک جذابیتی خلق کند. الان یکی از کتاب‌های من یعنی «پرده دوم» سه سال ونیم زمان برد. ۳۰۰ صفحه کتاب است. البته ۴۵۰ صفحه بود که کم شد. واقعا با چه توجیهی من باید در این مدت این کتاب را بنویسم؟ من اولین تاریخ شفاهی مسجد «بلال» را نوشتم که اولین مسجدنگاری ایران است.

این کتاب نوشتنش بیشتر از یک سال زمان برد. کلی کشمکش و برو و بیا هم داشت. الان کتاب خاطرات یکی از سردار‌ها دست من است و واقعا نمی‌دانم این کار به سرانجام می‌رسد یا نه. دوسال است که این کتاب دست من است و نمی‌دانم بعدش چه می‌شود. چون نهاد‌هایی که باید همکاری کنند همکاری نمی‌کنند. برای همین کلی نویسنده توریستی داریم. یعنی طرف می‌آید، اگر خوشش آمد یک کاری هم می‌کند و دیگر هم ادامه نمی‌دهد. باز من می‌گویم خدا پدر همان کسی را که می‌آید همین کار را هم می‌کند و می‌رود بیامرزد. چون بالاخره می‌آید یک کاری را به سرانجام می‌رساند و بعد هم فرار می‌کند.

بعضی‌ها از همان ابتدا که وارد می‌شوند می‌بینند چقدر سختی، چقدر ناملایمات، برای همین حتی حاضر نیستند بمانند و تحمل کنند. خب یک نفر باید از بالا این‌ها را مدیریت کند. چند وقت پیش من رفته بودم جایی و دیدم طرف دارد تلفنی دنبال نویسنده می‌گردد! واقعا عجیب بود. البته الان یک مقدار تعرفه‌ها فرق کرده و دستمزد‌ها بیشتر شده است، ولی باز هم جوابگو نیست. از طرفی، تمام نهاد‌ها هم متوقع هستند. اول از همه از نویسنده. اینکه باید کار را به بهترین شکل ممکن، سر موقع و با کیفیت انجام دهد.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->