کشف بیش از سه‌هزار قرص و داروی ممنوعه از یک عطاری در بولوار توس مشهد + فیلم بازی جرئت‌و‌حقیقت از دندان‌ساز یک زورگیر حرفه‌ای ساخت دستگیری جمشید ژاپنی، سرکرده باند لاشخورها بریدن گلوی زن در حمام خانه‌اش و فاش شدن رابطه پنهانی آتش‌سوزی انبار مواد غذایی در خیابان مصلی مشهد (۲ مرداد ۱۴۰۳) قتل درپی درگیری خانوادگی مقابل دادسرا موادفروش حرفه‌ای در پوشش مسافربر به دام پلیس افتاد (۲ مرداد ۱۴۰۳) جنایت‌های تکان دهنده مرد قصاب در مشهد خودکشی پس از شلیک خونین به همسر در خیابان‌ حریق منزل مسکونی در بلوار توس مشهد (۲ مرداد ۱۴۰۳) آیا همه زندانیان می‌توانند از پابند الکترونیک استفاده کنند؟ منع بیماران مبتلا به سرطان از سفر زیارتی اربعین تصادف رانندگی در بزرگراه پیامبر اعظم مشهد یک مصدوم بر جای گذاشت (۲ مرداد ۱۴۰۳) تغذیۀ سالم راهی برای افزایش ایمنی بدن در برابر هوای آلوده طراحی کیت تشخیص «مننژیت» پژوهشگران مشهدی آیا ادارات استان اصفهان روز پنجشنبه (۴ مرداد ۱۴۰۳) تعطیل است؟ کشف ۱۹ هزار لیتر سوخت قاچاق توسط مرزبانان خراسان رضوی بارش باران تابستانی در جاده‌های خراسان رضوی + فیلم (۲ مرداد ۱۴۰۳) آتش‌نشانان مشهدی مانع انفجار نشت الکل در شهرک صنعتی شدند (۲ مرداد ۱۴۰۳) تاکنون ۲۵۰۰ نفر به اداره گذرنامه خراسان رضوی مراجعه کردند | سریعترین راه صدور گذرنامه با اپلیکیشن «پلیس من» جزئیات تازه از جنایت تولیدکننده پادکست در کانادا | چرا راوی «آخرین شاهد» همسرش را به قتل رساند؟ جزئیات تعطیلی چهارساعته واحد‌های صنفی مشهد از ۳ مرداد ۱۴۰۳ تا ۲۰ روز آینده | تابلو‌های تبلیغاتی اصناف خاموش شود
سرخط خبرها

آن کاغذ‌های رنگی بر سقف خاطراتمان

  • کد خبر: ۱۴۹۳۸۱
  • ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۲
آن کاغذ‌های رنگی بر سقف خاطراتمان
حوالی دهه فجر در دبستان کوچکمان غوغایی به پا می‌شد که نوستالژی شیرینش تا سال‌ها بعد ماندگار شود و این تکرار نسل به نسل ادامه یابد.

آن روز‌های پرهمهمه... روز‌های شوق کودکانه و قهقهه‌های از ته دل... روز‌هایی که قرار بود هر کسی تمام هنرش را به خرج دهد و با هم کلاسی هایش به اشتراک بگذارد. رقابتی شیرین که با اضطراب‌های کودکانه اش پایانی خاطره انگیز داشت. آن کاغذ‌های رنگی و آویز‌هایی که هر کدام وقتی به دیوار یا سقف کلاس آویزان می‌شدند با شوق و ذوق پریدن به هوای بچه‌ها و دست زدن همراه می‌شد.

آن روزها، انگار قشنگ‌ترین روز‌های هر کلاس بود. روز‌های غرق شدن در دنیایی از رنگ ها. هر کسی کاردستی درست می‌کرد. یک نفر با کاغذ‌های رنگی آویزی برای سقف درست کرده بود. یک نفر نقاشی کشیده بود و یکی دیگر بادکنک‌های رنگارنگش را توی مشتش قایم کرده بود تا به نوبت به معلم کلاس بدهد و باد بشوند و از یک نقطه‌ای آویزانش کند. انگار بچه‌ها همه دارایی شان را وسط می‌گذاشتند تا سهمی در جشن داشته باشند.

راستش آن روز‌ها حتی اگر اجازه اش را داشتیم تمام عروسک‌های قد و نیم قد را هم با خودمان به مدرسه می‌بردیم تا در آن روز‌های رنگارنگ شریک لحظه‌های شور و شوقمان باشد. بعد تزیین کلاس‌ها که تمام می‌شد با غرور زل می‌زدیم به دیوار و سقف کلاس و یواشکی سری هم به کلاس‌های کناری می‌زدیم تا ببینیم کدام کلاس قشنگ‌تر شده است، اما همه کلاس‌ها آن قدر رنگی بود که اصلا نمی‌شد بگوییم کدام بهتر است... بعد هم توی هر کلاس از همان ضبط صوت‌های قدیمی که با نوار کاست کار می‌کردند آهنگ شورانگیزی پخش می‌شد که گاهی توی صدای هم خوانی بچه‌ها آن صدا گم می‌شد.

حوالی دهه فجر در دبستان کوچکمان غوغایی به پا می‌شد که نوستالژی شیرینش تا سال‌ها بعد ماندگار شود و این تکرار نسل به نسل ادامه یابد... حالا که سال‌ها می‌گذرد و به آن روز‌ها فکر می‌کنم رمز شیرینی و شور و شوق آن روز‌ها در سالگرد جشن پیروزی انقلاب، آموزش مشارکت و همدلی و همراهی بچه‌ها در کنار هم بود. آن روز‌ها یاد گرفتیم که به اندازه خودمان در رویداد‌های میهن سهیم باشیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->