۸ مصدوم در برخورد ۳ دستگاه خودروی پراید در جاده قدیم نیشابور-مشهد + عکس (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) آغاز انتخاب رشته‌ آزمون دکتری سال ۱۴۰۳ از اول اردیبهشت سقوط جرثقیل در پتروشیمی رازی | ۲ نفر جان باختند «مجید راهب» پدر گلاب ایران درگذشت + علت فوت آخرین وضعیت آب‌و‌هوای کشور | رگبار پراکنده و وزش باد در مناطقی از غرب و شمال غرب (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) هشدار جدی به شکارچیان برای خروج از منطقه کوهسرخ تردد روان در تمام محور‌های مواصلاتی کشور | محور‌های شمالی بدون محدودیت (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) زلزله ۴.۲ ریشتری، «روداب» خراسان‌رضوی را لرزاند (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) آسیب شناسی خشم و راهکارهای کاهش خشونت در جامعه کشف راز قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها در مشهد کشف ایمپلنت‌های قاچاق در تهران قتل خونین مدیر یک شرکت‌ لوازم آرایشی در برج ۲۰ طبقه‌اش به دست دوست صمیمی! ممنوعیت عرضه رایگان کیسه‌های پلاستیکی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای|مشهد، شهر پیشگام در مدیریت پسماند است سرگردانی مسافران «فلای دوبی» در فرودگاه مشهد دستگیری یک قاچاقچی و کشف ۵۶۶ کیلوگرم مواد مخدر از یک دستگاه تریلی در هنگ مرزی تایباد یک کشته و چهار مصدوم بر اثر تصادف با تریلر در جاده تربت حیدریه (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) کشف ۲ کیلو و ۸۵۰ گرم مواد مخدر صنعتی در گمرک دوغارون کمبود ۶ هزار لیتر آب برثانیه در مشهد برای تابستان ۱۴۰۳ طبیعت‌گردان گرفتار در قوچان امدادرسانی شدند (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) جان باختن ۶ نفر براثر انفجار کپسول گاز در ترمینال شرق تهران (۳۰ فروردین ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

آن کاغذ‌های رنگی بر سقف خاطراتمان

  • کد خبر: ۱۴۹۳۸۱
  • ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۲
آن کاغذ‌های رنگی بر سقف خاطراتمان
حوالی دهه فجر در دبستان کوچکمان غوغایی به پا می‌شد که نوستالژی شیرینش تا سال‌ها بعد ماندگار شود و این تکرار نسل به نسل ادامه یابد.

آن روز‌های پرهمهمه... روز‌های شوق کودکانه و قهقهه‌های از ته دل... روز‌هایی که قرار بود هر کسی تمام هنرش را به خرج دهد و با هم کلاسی هایش به اشتراک بگذارد. رقابتی شیرین که با اضطراب‌های کودکانه اش پایانی خاطره انگیز داشت. آن کاغذ‌های رنگی و آویز‌هایی که هر کدام وقتی به دیوار یا سقف کلاس آویزان می‌شدند با شوق و ذوق پریدن به هوای بچه‌ها و دست زدن همراه می‌شد.

آن روزها، انگار قشنگ‌ترین روز‌های هر کلاس بود. روز‌های غرق شدن در دنیایی از رنگ ها. هر کسی کاردستی درست می‌کرد. یک نفر با کاغذ‌های رنگی آویزی برای سقف درست کرده بود. یک نفر نقاشی کشیده بود و یکی دیگر بادکنک‌های رنگارنگش را توی مشتش قایم کرده بود تا به نوبت به معلم کلاس بدهد و باد بشوند و از یک نقطه‌ای آویزانش کند. انگار بچه‌ها همه دارایی شان را وسط می‌گذاشتند تا سهمی در جشن داشته باشند.

راستش آن روز‌ها حتی اگر اجازه اش را داشتیم تمام عروسک‌های قد و نیم قد را هم با خودمان به مدرسه می‌بردیم تا در آن روز‌های رنگارنگ شریک لحظه‌های شور و شوقمان باشد. بعد تزیین کلاس‌ها که تمام می‌شد با غرور زل می‌زدیم به دیوار و سقف کلاس و یواشکی سری هم به کلاس‌های کناری می‌زدیم تا ببینیم کدام کلاس قشنگ‌تر شده است، اما همه کلاس‌ها آن قدر رنگی بود که اصلا نمی‌شد بگوییم کدام بهتر است... بعد هم توی هر کلاس از همان ضبط صوت‌های قدیمی که با نوار کاست کار می‌کردند آهنگ شورانگیزی پخش می‌شد که گاهی توی صدای هم خوانی بچه‌ها آن صدا گم می‌شد.

حوالی دهه فجر در دبستان کوچکمان غوغایی به پا می‌شد که نوستالژی شیرینش تا سال‌ها بعد ماندگار شود و این تکرار نسل به نسل ادامه یابد... حالا که سال‌ها می‌گذرد و به آن روز‌ها فکر می‌کنم رمز شیرینی و شور و شوق آن روز‌ها در سالگرد جشن پیروزی انقلاب، آموزش مشارکت و همدلی و همراهی بچه‌ها در کنار هم بود. آن روز‌ها یاد گرفتیم که به اندازه خودمان در رویداد‌های میهن سهیم باشیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->