به گزارش شهرآرانیوز، محمد کلاتهملایی امشب، ۲۱ بهمن، در نشست نقد و بررسی فیلمهای چرا گریه نمیکنی، اتاقک گلی و روایت ناتمام سیما در سینما هویزه مشهد درباره اثر اتاقک گلی اظهار کرد: دومین فلم خوب جشنواره بعد از سرهنگ ثریا تا این لحظه اتاقک گلی بود که نقطه اشتراک هر ۲ نیز نقش پررنگ منافقین است. اگر سرهنگ ثریا نشان میدهد که ایدولوژی منافقین چه بلایی سر انسانها میآورد، در اتاقک گلی نتیجه اقداماتشان و نحوه رفتارشان را مشاهده میکنیم. این ۲ فیلم به نوعی مکمل هم هستند.
وی ادامه داد: اتاقک گلی یک شخصیت بامزه دارد که انتخاب بازیگر خوبی هم داشته است. ابتدای فیلم عشق او به دختری که دوستش دارد نیز ساخته میشود. چند سکانس بعد فیلم نشان میدهد که روستای این فرد وسط برنامهریزی عملیات علیه منافقین قرار گرفته است.
کلاتهملایی با بیان اینکه از همان ابتدا مشخص میشود که قرار است به روستای آن شخصیت حمله شود، گفت: این پرداخت صحیح به داستان اقدام درست در سینماست که تعلیق را به بیننده نیز منتقل میکند.
این منتقد سینما بیان کرد: حین عملیات انفجاری صورت میگیرد که به بیننده نشان میدهد عملیات آغاز شده است. اینجاست که تماشاگر دچار تعلیق مربوط به حمله و عملیات میشود. این تعلیقدهی به بیننده دائما ادامه دارد. در کنار این موضوع دوربین نیز کار خود را به درستی انجام و کات ندادن را ادامه میدهد تا حس بیننده را از بین نبرد.
کلاتهملایی اضافه کرد: این موضوع این حس را به بیننده منتقل میکند که گویی در میانه جنگ قرار دارد. سکانس نهایی فیلم نیز خیلی دیدنی است و آب سردی بر سر بیننده میریزد.
وی تاکید کرد: سینما قابلیت این را دارد که نشان دهد مردم کرد چقدر در کنار یکدیگر هستند و همدلی دارند. این موضوعی است که شاید خیلی شنیده باشیم اما آن را ندیدهایم. فیلم با هنرمندی این موضوع را به نمایش میگذارد.
این منتقد سینما در خصوص ارزیابیاش از فیلم چرا گریه نمیکنی با بیان اینکه در مورد این فیلم هیچ تحلیل فرمی نمیتوان ارائه داد، اظهار کرد: چرا گریه نمیکنی اصلا فیلم نیست. باید حال بد شخصیت فیلم را نشان داد نه اینکه تنها آن را به صورت دیالوگ مطرح کنیم.
وی ادامه داد: در یکی از سکانسها شخصیت اصلی فیلم فوتبال تماشا میکند که حالش بد میشود و توضیح میدهد که هر زمان فوتبال تماشا میکنم، حالم بد میشود. شخصیتی اصلی حتی این موضوع را هم توضیح میدهد. در واقع فیلم در تصویرسازی حواس شخصیت اصلی موفق عمل نمیکند؛ لذا به ديالوگ پناه میبرد.
کلاتهملایی خاطرنشان کرد: مشخص است فیلمساز به یک پوچی رسیده و به هر مسالهای میپردازد و اصطلاحا به همه چیز گیر میدهد. این فیلم برای تفسیر کردن خوب است اما نمیتوان تحلیلی حرفهای از آن ارائه داد.
این منتقد سینما اظهار کرد: علت تحول شخصیت فیلم چیست؟ این موضوع در سکانسی مشخص میشود که وی در قبر میخوابد و یک گل میبیند. چگونه این تحول رخ میدهد؟ به موضوع تحول شخصیت اصلی خیلی آبکی پرداخته شده است. از طرف دیگر باید توجه داشت بین هجو با مسخره کردن یک مساله تفاوت وجود دارد. به نظر من فیلمساز قصد هجو برخی مسائل را داشت ولی به دلیل ناآگاهی از آن مسائل شروع به مسخره کردن میکند.
کلاتهملایی به فیلم روایت ناتمام سیما نیز اشارهای داشت و عنوان کرد: در مورد این فیلم هم خیلی نمیشود سخن گفت چون به نظر میرسد باید نام آن روایت ناتمام فیلم میبود. این اثر میخواست نقدی به فضای مجازی داشته باشد که میتواند یک نفر را بزرگ و یا کوچک کند.
وی ادامه داد: در انتها مشخص نمیشود که شخصیت مرد فیلم چه خطاهایی در گذشته مرتکب شده است. مشخص هم نمیشود درد شخصیت زن چیست و فیلم به همین شکل ادامه پیدا میکند.
کلاتهملایی خاطرنشان کرد: اکثر نماهای فیلم و قاببندیها نیز رعایت نمیشود و برخی جاها از پیشانی شخصیتها قاب بسته شده است. خیلی جاها دوربین عقب میرود تا کادر اصلاح شود و این ایراد بدی برای یک فیلم به حساب میآید.