خادمی | شهرآرانیوز؛ هفدهمین جشنواره شعر فجر در حالی برگزار شد که شاعرانی از خراسان نیز در میان نامزدان بودند. سعید تاج محمدی با مجموعه شعر «دقایق» در بخش شعر کلاسیک حاضر بود. او جوانترین شاعر این دوره و این کتاب نیز نخستین مجموعه شعر اوست. تا ج محمدی از سال ۱۳۹۱ شعر را به صورت جدی شروع کرده است و «دقایق» که در سال ۱۴۰۰ از سوی شهرستان ادب منتشر شد، گزینشی از ماحصل ۹ سال شاعری اوست.
این مجموعه شعرها مضمونی یکسان ندارند؛ از شعر آیینی تا شعر عاشقانه در این مجموعه هست و تاج محمدی میگوید این شعرها شکلهای زندگی او هستند در هنگامههایی که غلیان احساسات داشته است.
او انتقادهایی به برگزاری این دوره از جشنواره دارد، از جمله اینکه جز در یک بخش، داوران در هیچ بخشی مجموعهای را شایسته برگزیده شدن ندانسته اند و دیگر اینکه این جشنواره هیچ پیوستی نداشته و هیچ تبادل نظر یا نقدی روی شعرها انجام نشده است و نامزدها حتی دبیر جشنواره را ندیده به خانه شان برگشته اند.
سعید تاج محمدی که اهل کاشمر است درباره سابقه شاعری و خلق مجموعه شعر «دقایق» میگوید: شعر را از سال ۹۱ به صورت جدی شروع کردم، هرچند از دوره دبیرستان نوشتن را تجربه کرده بودم. مجموعه «دقایق»، مجموعه منتخبی از شعرهای کلاسیک من است از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰. ۴۲ شعر برای این مجموعه انتخاب شد و سعی هم بر این بود که از همه موضوعها و از همه مفاهیمی که من درباره آنها کار کرده ام در این مجموعه باشد. شاخص اصلی من همیشه شعر آیینی بوده است، اما شعر عاشقانه و اجتماعی هم در این اولین مجموعه شعر من که شهرستان ادب آن را چاپ کرد، هست. پس از انتخاب شعرها، پنج، شش ماهی کار کارشناسی و اصلاحاتی روی آنها انجام و کتاب چاپ شد.
برخی از شعرهایی که در این مجموعه آمده است پیش از این به صورت تکی صاحب رتبه شده بودند. به صورت مجموعه هم، در قلم زرین و در جشنواره شعر فجر نامزد شد. از کتاب هم در کاشمر استقبال خوبی شد و الان منتظر چاپ دوم آن هستیم.
او درباره تکثر و تنوع مضمونی این مجموعه شعر خاطرنشان میکند: وقتی شعرها را جمع آوری میکردم توصیههایی میشد که آثار موضوعی باشد، اشعار آیینی جدا و عاشقانه جدا. ولی من نگاهم به شعر نگاه زندگی است. در این کتاب من هم برای دختر خودم شعر دارم، هم برای کسی که سرچهارراه گل میفروشد.
درباره پرستارها، مادران شهید و موضوعهای مختلف شعر دارم. شاید تصور شود خیلی از این شعرها به سفارش جشنوارهها یا سفارشی بوده است، در حالی که من در جلسه نقد کتابم در حوزه هنری مشهد توضیح دادم که بیشتر این شعرها را در فضای باغمان -ما در کاشمر باغ انگور داریم و من کشاورززاده ام- گفته ام. بعضی از این شعرها را زمانی گفته ام که در جاده و توی اتوبوس بودم و به سمت دانشگاه میرفتم. هر جا برای من غلیان روحی اتفاق بیفتد شعر میگویم. در چیدن آثار هم به همین نکته اتکا کرده ام. از این بابت خودم راضی ام که این اتفاق در کتاب افتاد.
تاج محمدی که در جشنوارههای مختلف و زیادی شرکت کرده است، درباره تأثیر جشنوارهها در انگیزه دادن و معرفی شاعران و همچنین تأثیر بر کار آنان میگوید: شاید در ۵۰ جشنواره ملی و استانی بودم و در بعضی رتبه آورده ام.
جشنوارهها خیلی در رشد شعر شاعر و در عرضه به مخاطب مؤثر نیستند، اما در انگیزه دادن به شاعر و در ایجاد اعتماد به نفس در او خیلی مؤثر هستند.
شاعر دوست دارد شعرش شنیده و دیده شود، بنابراین جشنواره ها، چون به شاعر تریبون میدهند و به او لذت رقابت را هم میچشانند، برگزیده شدن باعث ایجاد اعتماد به نفس در شاعر میشود و آنها را برای خلق آثار جدید مصمم میکند. ولی خیلی از جشنوارهها هم عقیم هستند.
حتی روحیه شاعران را با شیوه برگزاری شان خراب میکنند. به طور کلی ابزار جشنواره را در شعر کشور ابزار موفقی نمیدانم، چون پیوست آموزشی و نقد و رشد در آن نیست، بیشتر خلاصه میشود در یک اختتامیه و اعطای جوایز و شاعر هم رها میشود بعد از آن.
او در ادامه با اشاره به تجربه خودش در این باره بیان میکند: من دبیر همایش شور شیدایی در کاشمر هستم. ۹ دوره این همایش را در کاشمر برگزار کرده ایم.
ایده ما این است که شاعر به چند چیز نیاز دارد. یکی از مهمترین چیزهایی که شاعران را خوش حال میکند این است که شعرشان را مردم بشنوند، اما ما در جشنوارهها خیلی مردم را نداریم. میرویم آنجا و برای شاعران شعر میخوانیم. جشنوارهها باید بتوانند شعر را به دل مردم ببرند.
ما در شور شیدایی در کاشمر، شاعران میهمان را میبریم به روستاها، میبریم به مساجد، مدارس و امامزادهها که برای عموم مردم شعر بخوانند. نکته دوم بحث آموزش و پژوهش است. جشنوارهها باید قبل و بعد از برگزاری، کارگاهها و دورههایی داشته باشند.
من از سالن جشنواره فجر که بیرون آمدم تا لحظه این گفتگو، هیچ بازخوردی از این جشنواره نگرفته ام. نه کسی من را دید، نه کسی با من صحبت کرد، نه حتی کسی خوش آمد گفت، نه حتی یک نقد به کتاب من ارائه کردند. رها شدم. ممکن است بروم محو شوم، یا ممکن است انگیزههای درونی داشته باشم که شعر را ادامه بدهم.
اگر بتوانند به این سمت بروند که شاعری که آمده شرکت کرده و حائز رتبه شده یا نشده، دورههای آموزشی برایش ببینند و پیوستی برای جشنواره در نظر بگیرند، به نظر من بهتر خواهد شد.
این شاعر در ارزیابی جشنواره امسال و مقایسه آن با سالهای قبل میگوید: من مخاطب تخصصی شعر هستم و جشنوارههای فجر را رصد میکنم. واقعیت این است که امسال به نوع برگزاری جشنواره انتقادهای زیادی دارم. یعنی نقد به شیوه و برگزاری و دبیری جشنواره فراوان است. به این معنا که همین نکاتی که پیش از این گفتم اصلا رعایت نشده است.
یعنی ما به جشنوارهای فراخوانده شدیم که بالاترین سطح جشنواره کشور است و انتظار میرود در عالیترین نوع داوری و برگزاری باشد. ما شرکت کردیم و رفتیم و برگشتیم. همین. شاید برایتان جالب باشد، ما حتی دبیر جشنواره را ندیدیم.
او ادامه میدهد: جشنوارههای سالهای قبل یک خوبی داشت که بخش جوان را جدا کرده بودند.
برای شاعران جوان هدایای ویژهای تدارک میدیدند، یا در حوزه کار رسانهای پیوستهای بیشتری داشتند. امسال ما متأسفانه شاهد بودیم که بخش جوان حذف شده بود. از طرفی تنها به یکی دو اثر آن هم در قالب شایسته تقدیر هدیه داده شد و رتبه برگزیده اعلام نشد.
به جز در یک حوزه، ما در پنج، شش حوزه دیگر اساسا برگزیده نداشتیم. این موضوع عجیبی است. داوران باید کتابها را با شرایط موجود ارزیابی کنند.
کتاب ۱۴۰۰ سال را نمیشود با کتاب حافظ مقایسه کرد و گفت شانس این نیست که رتبه اول بشود. شرایط موجود بررسی شده است و مثلا در شعر کلاسیک پنج کتاب نامزد شده اند. حداقلش این بود که میشد این پنج کتاب تقدیر شوند، حال یکی به عنوان برتر یکی به عنوان دوم و ...، ولی این اتفاق نیفتاد. البته من سطح کیفی جشنواره را خوب دیدم.
کسانی که شایسته تقدیر شدند شاعران مطرح و خوبی بودند. دو بزرگواری را که در رشته خودم برگزیده شده اند محق میدانم. ما اساسا دبیر یا داوران جشنواره را ندیدیم که بخواهیم در این باره با آنان صحبتی بکنیم. صرفا در یک مراسم شرکت کردیم و بعد برگشتیم خانه مان. هیچ تعاملی بین دبیر و داوران با شرکت کنندگان نبود. دبیر جشنواره اگر الان من را ببیند نمیشناسد.
وقتی قرار است به عده زیادی جایزه بدهی و نمیدهی یعنی یک صرفه جویی مالی اتفاق افتاده است. شاید هم به نظر داوران سطح کیفی کارها پایین بوده است. به هر حال نظر داوران این بوده که بهتر است هیچ عنوانی به این آثار داده نشود. نمیدانم دلیلش چیست.
شاعر مجموعه شعر «دقایق» در ادامه نقدهایش به این دوره از جشنواره فجر یادآور شد: متأسفانه جشنواره پیوست رسانهای و آموزشی برای شرکت کنندگانش نداشت و این یکی از ضعفهای آن بود.
همچنین ما مقامات عالی رتبه کشور را هم در جشنواره فجر ندیدیم. نکته دیگر اینکه جشنواره شعر فجر هر ساله شب شعرهایی را قبل و بعد جشنواره برگزار میکند، تحت عنوان محافل شعر فجر که اصلا امکان دفاع ندارد.
شاعرانی که به آنجا دعوت میشوند ضابطه درستی دارند، یعنی نمیدانیم چرا این شاعران دعوت میشوند.
به عنوان مثال من تنها نامزد خراسانی [در بخش شعر کلاسیک]بودم؛ اما به محافل شعرخوانی استان دعوت نشدم. این محافل با حضور یک سری شاعران همیشگی در همان فرهنگ سراهای همیشگی با مخاطبان همیشگی برگزار میشود که من هم این را از نقاط ضعف جشنواره فجر میدانم.
تاج محمدی در پایان سخنانش خطاب به مسئولان فرهنگی استان میگوید: انتظار میرود که مسئولان فرهنگی استان خراسان به اسم خراسان توجه کنند.
خراسان مهد شعر و ادبیات است، اما متأسفانه در برنامه ریزیها و نوع عملکرد مسئولان فرهنگی استان، از اداره کل ارشاد گرفته تا حوزه هنری و حتی آستان قدس رضوی و شهرداری ها، ما ندیدیم در حوزه شعر اتفاق مؤثری بیفتد.
متأسفانه شعر خراسان که زمانی در جامعه بسیار پویا و تأثیرگذار بود، امروز علی رغم وجود شاعران توانمندی که در کشور فعال هستند، در استان خراسان اتفاق مهم و در خور دفاعی نمیبینیم.
نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
هانای اتاق فکرها! هانای تریبون ها!
ما خطِ بُطلانی بر آمال شما هستیم
با ما چهل سال است درد آشنایی هست
با درد خنجر خوردن از پشت، آشنا هستیم
رفتن... نبودن... سرنوشت شوم تاریکی ست
ما بوده ایم از ابتدا، تا انتها هستیم
ما از شما... آری سریم؛ آری سریم، آری
حتی اگر بر نیزهها از تن جدا هستیم
در قیل وقال جیغهای رنگی عالم
با حنجر سرخ شهیدان هم صدا هستیم...