زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ توجه به استفاده از کالای ایرانی و فرهنگ مصرف آن به منظور تقویت اقتصاد ملی، بیش از یک دهه است که در رأس نظام از سوی رهبر معظم انقلاب به شکلهای گوناگون ازجمله نام گذاری سال ها، بر آن تأکید و مطالبه میشود. مردم و مسئولان نیز در ردهها و سطوح گوناگون درباره این مهم برنامه ریزیها و اقداماتی داشته اند، اما آمار مشخصی از آثار و نتایج آنها در دست نیست.
از این رو در روزهای پایانی سال و بازار داغ خرید و فروشهای نوروزی، یکی از سؤالاتی که بار دیگر ذهن دغدغهمندان را به خود مشغول میکند، این است که سهم کالای ایرانی در این دادوستدها کجاست؟ گزارش پیش رو در این راستا به گفتگو با چند تن از مشتریان، فروشندگان و تولیدکنندگان کالای ایرانی پرداخته است که در ادامه میخوانید.
علی قیاسی، از جوانان حامی کالای ایرانی، پیش از ازدواج با وجود سرزنش اطرافیان، مصرف تولیدات داخلی را با تلفن همراه آغاز و بعد بیشتر وسایل و جهیزیه زندگی را هم، هرچند با هزینه بیشتر، از اجناس ایرانی انتخاب کرده است.
البته پیداکردن کالای ایرانی کار آسانی نبوده و برای کالاهایی مانند سرویس قاشق و چنگال، همه شهر را زیر پا گذاشته اند تا نمایندگی فروشش را یافته اند، آن هم درحالی که سرویس کامل نبوده و بخشی از آن یک ماه بعد از تهران برایشان ارسال شده است: «ساعت مچی دامادی ام را نیز از یک برند در حال ورشکستگی، اما ایرانی انتخاب کردم و به صورت اینترنتی سفارش دادم و در آخرین لحظات که همراه فیلم بردار مراسم از آرایشگاه عازم تالار بودم، به دستم رسید و خاطره شد، اما از اینکه به اطاعت امر رهبرم از برند و تولیدات ایرانی حمایت کردم و سهمی در بهبود اقتصاد کشور داشتم، حس خیلی خوبی تجربه کردم.
پس از آن هم تاکنون مایحتاج خانه و خانواده تا جایی که ایرانی اش وجود داشته باشد، از کالای ایرانی تهیه میشود. حتی فرزندانم نیز با اینکه کمتر از چهار سال هستند، به خرید کالای وطنی حساسیت دارند و اطرافیان را هم به خرید کالای وطنی مجاب میکنند. زیرا اگر خود ما مشتری تولیداتمان نباشیم و نتوانیم چرخ اقتصادمان را بچرخانیم، از بیگانگان انتظاری نیست.»
او که مدتی فروشنده نوشت افزار ایرانی بوده، معتقد است اصلیترین حمایت از تولید داخل، جلوگیری از واردات مشابه خارجی و نیز همگامی هر سه بخش تولید، توزیع و مصرف کالای داخلی است. زیرا کالای ایرانی مشتریان خوبی دارد، اما به علت ضعف حمایت از تولید، برندهای ایرانی توان رقابت با مشابه خارجی خود را از دست داده اند و به حاشیه میروند: «در چندسال گذشته تبلیغ کالای غیرایرانی کمتر و فرهنگ مصرف داخلی تقویت شده است. شاید دیدن اینکه فروشندهای کالای ایرانی را به نام خارجی میفروشد، برایمان عادی باشد، اما عکس آن که واقعا تعجب برانگیز است، برای ما در خرید جاروبرقی اتفاق افتاد؛ وقتی فروشنده اصرار داشت جاروی خارجی را به عنوان کالای داخلی به ما بفروشد.»
این خریدار راضی از تولیدات داخلی، یادآور میشود: «این باور رایج که جنس خارجی اصلا خراب نمیشود یا دیرتر خراب میشود، درست نیست. به عنوان مثال، زمانی که مجرد بودم، پدرم یک تلویزیون خارجی برایم خریده بود که پس از ازدواج پیشنهاد دادم آن را خودشان استفاده کنند و برای خودم تلویزیون ایرانی خریدم، اما شش ماه از استفاده شان نگذشته بود که تلویزیون خارجی دچار مشکل شد، درحالی که تلویزیون ایرانی من پس از شش هفت سال، هنوز به خوبی کار میکند.»
علیرضا قربانپور از دیگرشهروندان استفاده کننده از کالای وطنی و مروج این فرهنگ است که به تشویق خانمش وارد این عرصه شده است و علاوه بر حساسیت خاصی که در تهیه مایحتاج خانه و جهیزیه فرزندان از کالاهای ایرانی دارد، در محل کار نیز این دغدغه را دنبال میکند: «چندسال پیش که مدیریت یکی از مدارس امام حسین (ع) را عهده دار بودم، تصمیم گرفتم برای نهادینه شدن فرهنگ استفاده از کالای ایرانی به عنوان یک ارزش در دانش آموزان و احساس مسئولیتشان در قبال اقتصاد جامعه، پیشنهاد خرید لوازم تحصیلشان از تولیدات ایرانی را با والدین مطرح کنم که در این زمینه ابتدا با کارکنان مدرسه و معلمان صحبت کردم و پس از موافقت آنان، پیشنهادم را در جلسات اولیا و مربیان با والدین مطرح کردم که خوشبختانه نظرشان مثبت بود و اعلام آمادگی کردند.
در این میان برخی اطرافیان که از اجرای طرح در مدرسه باخبر شده بودند، میگفتند مگر میشود با چند قلم خرید ایرانی، اقتصاد را اصلاح کرد؟ جنس ایرانی بنجل است؛ چرا مردم باید پولشان را برای خرید جنس نامرغوب هزینه کنند؟ بگذار هرچه میخواهند بخرند و.... اما من گوشم بدهکار این حرفها نبود و با اعتقاد راسخ به مؤثربودن این طرح پیش رفتم.»
به دنبال اجرای طرح استفاده از کالای ایرانی در مدرسه امام حسین (ع)، نه تنها وسایل و لوازم دانش آموزان، بلکه تجهیزات اداری مدرسه و هدایا و جوایز هم از محصولات ایرانی تهیه شد و با استقبال گسترده عوامل مدرسه، دانش آموزان و والدین همراه شد، تا جایی که این مدرسه به استفاده از کالای ایرانی شناخته میشود.
این طرح به کنترل هزینههای خانوادهها نیز کمک میکند: «والدین که از علاقه فرزندانشان به کالاهای خارجی با قیمتهای زیاد شاکی بودند، به گفته خودشان با اجرای این طرح آسوده شدند. زیرا به فرزندانشان میگفتند قانون و سیاست مدرسه خرید وسایل ایرانی است. آنها هم میپذیرفتند و درنتیجه هزینه تهیه لوازم مدرسه برای خانواده کاهش پیدا میکرد. در برخی موارد هم که از کیفیت نداشتن اجناس ایرانی گلایه داشتند، با شناختی که از فروشگاههای عرضه کننده کالای ایرانی باکیفیت داشتیم، آنها را به این فروشگاهها ارجاع میدادیم. البته برخی اقلام مانند مداد یا پرگار هم اصلا تولید داخلی نداشت که ناگزیر خارجی تهیه میشد. همچنین اگر کسی لباس یا کفش خارجی هدیه گرفته بود، اجازه داشت فقط یک بار در مدرسه از آن استفاده کند.»
در پایان شنیدن صحبتهای یکی از تولیدکنندگان وطنی هم خالی از لطف نیست. فرزانه فیروزی، دبیر بازنشسته آموزش وپرورش و دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره، از سال ۱۳۹۴ با ایده بومی سازی برندهای نوشت افزار به جرگه تولیدکنندگان پیوسته است: «از آنجا که مستقیم با دانش آموزان سروکار داشتم، از نزدیک با دغدغه ها، نیازها و خواسته هایشان آشنا میشدم و میدیدم که چقدر به برندهای خارجی مثل بتمن، مردعنکبوتی، سیندرلا و... علاقه مندند، اما به علت قیمت گزاف آن ها، امکان تهیه شان برای همه دانش آموزان فراهم نبود و عدهای در حسرت میماندند. به همین دلیل همیشه دلم میخواست شخصیت سازی بومی انجام دهم که هم جایگزین برندهای خارجی شود و هم قیمت مناسبی داشته باشد تا همه بچهها بتوانند آن را تهیه کنند.
این ذهنیت ادامه داشت تا وقتی برادرم که فروشنده نوشت افزار ایرانی است، گفت «چقدر حیف که این طرحهای بومی ایرانی فقط روی دفترهاست. کاش کوله پشتی و دیگروسایل دانش آموزان هم به این طرحها مزین میشد» و جرقه شروع کار را در ذهنم روشن کرد. به اتفاق هم از چند نمایشگاه، بازار و طراحهای گوناگون دیدن کردیم و حدود یک سال پس از آن جرقه ذهنی، طرحی را برای کوله پشتی ارائه دادم که خیلی استقبال شد، تا جایی که تولیدکنندگان باسابقه بازار مشتری اش شدند و پاداش بازنشستگی ام را نیز صرف این کار کردم.»
برند «ضامن آهو» به دلیل مشهدی بودن تولیدکننده، هویتی رضوی دارد. در یکی از شانزده طرح این برند، گنبد امام رضا (ع) با نمایی کارتونی و نقش برجسته در مرکز و کبوترهای حرم در اندازههای بزرگ و کوچک دور آن قرار دارند و سمت دیگر، بچهها درحالی که دفتری با تصویر جلد بومی در دست دارند، پشت یکی از کبوترهای نقش برجسته نشسته اند. در طرحی دیگر از برند «ضامن آهو» نیز آهویی با دختربچههای کنارش در مرکز قرار گرفته و پشت سرشان دورنمایی از حرم به صورت نقش برجسته کار شده است.
فیروزی بااشاره به اینکه سال ۱۳۹۴ پیاده سازی هر طرح ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه داشته است، ادامه میدهد: «تا پیش از سال ۱۳۹۵ درج طرح روی کولهها در ایران انجام نمیشد و ناچار در چین این کار صورت میگرفت که هزینههای خودش را داشت، اما پس از آن تاکنون این کار در ایران معادل کیفیت درجه ۲ چینی و با قیمت کمتر انجام میشود. همچنین امسال پارچه کولهها در داخل تولید شد که به کاهش قیمت آن کمک کرد.»
این بانوی تولیدکننده که تاکنون فقط از یک وام بیست میلیون تومانی دولتی استفاده کرده است، در توضیح چالشهای مسیر میگوید: «مشغول پیشرفت کار و طراحی مجموعه کامل نوشت افزار ایرانی با برند بومی بودیم که همه گیری کرونا و مجازی شدن آموزش ها، بازار را کساد کرد. ما هنوز آن قدر قدرتمند نشده ایم که بتوانیم با قدیمیهای بازار رقابت کنیم. نهادهای دولتی باید پای کار بیایند و نگذارند از پا بیفتیم و بعد به فکرمان بیفتند.
حمایت از خریدار وجود دارد، ولی از تولیدکننده حمایتی نمیشود. تولید میکنیم، اما نمیدانیم برای چه بازاری؟ یا تولید این ماه با یک قیمت و ماه بعد به علت نوسانهای ارزی، با یک قیمت دیگر برایمان تمام میشود. این برای مشتری قابل هضم نیست، درحالی که وقتی حمایت شویم و تولیدمان بیشتر شود، با قیمت مناسب تری میتوانیم مواد اولیه را تهیه و محصولات را عرضه کنیم.»
در ادامه سری هم به فروشندگان تولیدات داخلی میزنیم. امید محمدیان کاسب جوانی است که از همان ابتدای آغاز به کار، با فروش کالای وطنی شروع کرده و اولین فروشنده پارچه مشکی ایرانی در خراسان بوده است. ایده این کار برمی گردد به بیست سال پیش و زمان دانشجویی او؛ وقتی که برای کارآموزی به کارخانهها میرفتند و از یک سو تلاش کارگران ایرانی را شاهد بودند و از سوی دیگر خبرهای قاچاق انواع کالا را: «با هم دوره ایهای دانشگاه به فکر افتادیم که کاری کنیم تا به کارگر ایرانی بها داده و کالای ایرانی حمایت شود. در همین راستا سال ۱۳۸۷ که فهمیدیم یکی از دوستان در شمال بسته بندی چای دارد، به بنکداران و مراکز پخش چای مشهد مراجعه و با آنان برای خرید چای ایرانی صحبت میکردیم، اما، چون برایشان ناشناخته بود، استقبال چندانی نداشتند.
با وجود این، ناامید نشدیم و تا حد امکان از کالای ایرانی استفاده میکردیم. حدود سال ۱۳۹۴ هم که به صورت مستقل فروش چادر مشکی و محصولات حجاب را شروع کردم، چون پارچه چادر مشکی ایرانی وجود نداشت، دیگرمحصولات حجاب را با پارچههای ایرانی موجود مثل ریون تولید میکردم، تا اینکه سال ۱۳۹۵ که پارچه چادری هم با پیگیریهای بسیار تولید شد، اولین فروشنده در خراسان بودم که پارچه مشکی ایرانی را عرضه کردم.»
البته اولین بودن کار راحتی نیست و همیشه دردسرهای خودش را دارد که اگر صبر و تحمل نباشد، باعث ناامیدی و سرخوردگی میشود: «سر طاقه پارچه چادر مشکی ایرانی هیچ نام ونشانی از ایرانی بودن نداشت. به همین دلیل همکارانم دستم میانداختند و میگفتند این پارچه خارجی است، اما، چون بحث کالای ایرانی مد شده است، به نام ایرانی به شما فروخته اند. من هم برای جلب اعتمادشان خیلی از کارخانه پیگیری کردم تا سرانجام رسید خروج کالا از انبار کارخانه را به عنوان شناسنامه ایرانی بودن آن برایم فرستادند.»
محمدیان بااشاره به اینکه کالای ایرانی هرچه بیشتر فروخته شود، تولید و درنهایت سود کارگر ایرانی و سرمایه ایرانی بیشتر میشود، درباره نقاط قوت و ضعف پارچه مشکی ایرانی در این سالها میگوید: «کیفیت پارچه چادر مشکی ایرانی بهتر از پارچه چینی و کمی پایینتر از پارچههای کرهای است.
درواقع با پارچههای کره رقابت دارد. تا حدود یک سال ونیم پس از تولید، این کیفیت را حفظ میکند. خوب به یاد دارم که سال ۱۳۹۶ حتی از پارچه خارجی قابل تفکیک نبود، اما به مرور با اینکه جنس پارچه تنوع بیشتری پیدا و جایش را در بازار باز کرد، کیفیت کم شد و، چون ما فقط جنس ایرانی داشتیم، مشتری هایمان را از دست دادیم.
از طرفی کارخانه توجهی به بازار ندارد، توزیع پارچه عادلانه نیست و برخی مواقع نایاب میشود. با وجود انتقال این مشکلات به بنکداران و کارخانه، هنوز مشکل برطرف نشده است، درحالی که وقتی همین کارخانه قبلا جنس باکیفیت درجه یک تولید کرده است، یعنی توان این کار را دارد و حتی اگر برای بازگشت به کیفیت سابق، قیمتش را تا نزدیک پارچههای خارجی افزایش دهد، باز هم توان رقابت با جنس خارجی و حذف آن را دارد. زیرا درصورت برابری کیفیت، مردم تولیدات داخلی را ترجیح میدهند.»
به گفته این فروشنده محصولات داخلی، بیش از نیمی از مشتریان چنان به کالای ایرانی عرق دارند که آن را با هر قیمت و کیفیتی میخرند. برخی دیگر به علت نداشتن توان مالی، ناگزیر از خرید داخلی هستند و برخی هم به عکس این ها، با وجود تمکن مالی و اینکه قبلا بهترین پارچههای کرهای و ژاپنی را استفاده میکردند، فقط برای حمایت از اقتصاد کشور، پارچه ایرانی میخرند. عدهای از مشتریان شهرستانی هم پس از کلی پرس وجو، فقط به دلیل فروش پارچه و اجناس ایرانی، مشتری شان هستند.