- «چقدر بچهات جیغ جیغ میکنه... سرمون رفت اینجا اتوبوس یا ملک شخصیه؟»
- «چرا اینقدر هل میدی؟ این همهجا تو اتوبوس هست؟»
- «چه خبرتِ؟ مگه کوری نمیبینی که چراغ قرمز؟ بوق میزنی که چی بشه؟»
- «چرا جا میزنی؟ فکر کردی خیلی زرنگی؟ پسرم وایستاده بود تا جا پارک رو برای من بگیره. نمیذارم پارک کنی؟»
- «آقا! این لباس برای بچهام کوچیکه. –نمیشه. میخواستین موقعی که بخرید خودش رو بیارین. استفاده نشده؟ عوضش کنین؟ چقدر خدا نشناسین.
پولش حروم تون باشه» و....
حتما در طول روز با چنین گفتگوهایی رو به رو شده یا شنیدهاید؟ یا خدای نکرده یک سر اینگونه اتفاقهای ناخوشایند بودهاید. از این بههم پریدنها که البته متأسفانه فضای مجازی هم به آن اضافه شده و عدهای هر بد و بیراه و خشم و نفرتی را با هر لفظی نثار دیگری میکنند تا به اصطلاح خشم خود را تخلیه کنند. واقعا تاکنون از خود پرسیدهاید چرا در این برهه زمانی اینقدر عصبانی هستیم؟
شاید این طور پاسخ دهید که این همه پیشامد و گرانی و سیلِ حوادث مختلف و به تعبیری بلا از زمین و آسمان میبارد مگر میشود بیتفاوت بود؟ اینها تلنبار میشود و هر چند وقت یکبار از یک جا بیرون میزند.
روی صحبتم با آنهایی که چنین استدلالی دارند این است که آیا در گذشته این گرفتاریها نبوده است؟ بیکاری، فقر، سیل، زلزله و... نبوده است؟ قطعا بوده، اما نوع برخورد آدمها با آن متفاوت بوده است. آنها هم این مشکلات را به گونهای دیگر داشتهاند، اما بسیاری از آنها خشم را که ذاتی بشر است بهموقع نشان میدادند نه با داد و بیداد. یعنی خشم را در کنترل میگرفتند و نه خشم آنها را دراختیارش میگرفته است.
در این شرایط که گرانی و بیکاری و بیماری و گرفتاریهای شخصی و... هست بهترین راهحل چیست تا خود را از شر این همه انرژی منفی خلاص کنیم. قطعا مدیریت آن بهترین راهکار است که «آلبرت الیس و النگ آرتور» در کتاب «نمیگذارم دکمههای اعصابم را فشار دهند» آن را کاربردی توضیح داده است. اثری که انتشارات چابکاندیش آن را چاپ کرده و مهرویه هاشمینژاد ترجمهاش کرده است.
این اثر را آلبرت الیس که یکی از نظریهپردازان و روانشناسان مطرح و صاحب سبک است، برای عموم جامعه نوشـته است و گفته در برابر ناکامیهای شخصی و اجتماعی چطور واکنش درست نشان دهند. این کتاب مهارتهایی را میآموزد تا هنگامی که افراد یا عواملی دکمههای اعصابتان را فشار میدهند، چه واکنشی داشته باشید. نویسندگان در مقدمه میگویند: «ما مجموعهای از مهارتها را در اختیارتان میگذاریم تا رئیس، همکاران، بچهها، همسـر، پدر و مادر، همسایهها، دوستان و کسانی که هر روز با آنها سر و کار داریم دکمههایتان را فشار ندهند.»
منظور از فشردن دکمهها توسط دیگران، کفریشدن یا روی اعصاب رفتن است که در دنیای امروز بسیار رونق دارد. برای نیل به هدف، نویسندگان مطالب کتـاب را در ۱۰ فصـل تنظیم کردهاند. هر فصل کاملا بـه فصل قبلـی مرتبط است. این اثر با اسـتفاده از شـناختافزایی درباره فرایند تولید رفتار و چگونگی بروز هیجانات بـه میـزان زیـادی تـوان مخاطبـان در کنترل آنها را افزایش داده است. از طرفی باورهای غیرمنطقی که ۱۰ گزینه هستند فهرست شده و راهکارهای برخورد صحیح بـا آنها در طی یک فرایند چهار گامی تبیین شده اسـت.