پوستر بیست‌ونهمین هفته فیلم و عکس مشهد منتشر شد برنامه صداوسیما برای دلجویی از هموطنان اهل سنت بهرام افشاری و سروش طاهری در تور آمریکای شمالی با «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت؟» فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) + زمان پخش مدیر پخش شبکه یک صداوسیما عزل شد| اعلام جرم علیه ۸ نفر چهره ماندگار | درباره جلال‌الدین معیریان، بنیان‌گذار چهره‌پردازی کلاسیک ایران سایه مات خندوانه | نگاهی به برنامه ۱۰۰۱ و انتظارات برآورده نشده آن گفت‌وگو با استادان دانشگاه‌های مشهد به‌مناسبت روز ملی معماری پرورده آفتاب ایران | مختصری در احوال و آثار شیخ بهایی روایتی سینمایی از یک قهرمان | گفتگو با عوامل فیلم سینمایی صیاد انتشار فراخوان جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان تفلیس آغاز اکران انیمیشن رویاشهر در سینما آیا نویسندگان پرفروش آینده دنیا باید ستاره فضای مجازی باشند؟ جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا برای فرانسیس فورد کوپولا فیلم کوتاه داستانی «جای خالی» در جشنواره ایتالیایی برنامه‌های رادیو به مناسبت سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) + زمان پخش اکران سیار انیمیشن «رؤیاشهر» در شهر‌های فاقد سینما درگذشت پاپ تماشاگران «مجمع کاردینال‌ها» را چند برابر کرد
سرخط خبرها

انتقاد عجیب کیهان از سریال «پوست شیر»

  • کد خبر: ۱۵۳۳۸۳
  • ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۲
انتقاد عجیب کیهان از سریال «پوست شیر»
روزنامه کیهان در یادداشتی از سریال پرطرفدار «پوست شیر» انتقاد کرد و نوشت: یک هیجان مجازی هماهنگ شده و حق‌العمل‌کارانه سعی دارد سریال «پوست شیر» را متمایزتر از آثاری جنایی‌-پلیسی که تاکنون ساخته شده، نشان دهد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ نخستین دوگانگی سریال در نسبت با داستان و پوشش بازیگران عیان می‌شود. از ابتدای سریال، سازندگان تلاش می‌کنند سردی هوا را به واسطه پوشش بازیگران القاء کنند و همه افراد حاضر در سریال معمولا کاپشن یا پالتو به تن دارند. اغلب پلیس‌ها مثل «رسول» (بهزاد خلج) حتی در ساختمان آگاهی، برای لحظه‌ای کاپشن خود را از تن در نمی‌آورند، حتی در پشت میز بازجویی و درداخل ساختمان‌های بسته، کاپشن وصله‌ای طراح لباس سریال از تنشان بیرون نخواهد آمد و به همین دلیل مخاطب با تلقی سردی هوا مواجه است.

نعیم مولایی (هادی حجازی‌فر) و رضا پروانه (علیرضا کمالی) به نظر می‌رسد تمایلی ندارند کاپشن و پالتو را از خود جدا کنند، چون ممکن است تبدیل به آدم برفی شوند. باید به این نکته ظریف هم اشاره کرد، دریافت مولفان از نوآر، نئوآور کاپشن و پالتو القاء هوای سرد است و مخاطب شانس می‌آورد که با باران‌های مصنوعی معمول فریدون جیرانی مواجه نیست.

در این فضای کاپشنیزه و پالتو محور «شبه‌بوگارتی»، پس از آنکه «نعیم» (هادی حجازی‌فر) موفق به استنطاق غیرقانونی بهنام در زندان می‌شود، او نشانی فردی به نام «احسان» را در گاراژی خاص به آنان می‌دهد تا به واسطه او نشانی «طناز» زنی که به حرفه خالکوبی مشغول است را پیدا کنند. احسان تعمیرکار ماشین است و صدرا به بهانه تعمیر خودرو به سراغ احسان می‌رود و ادعا می‌کند کولر خودرویش خراب است. (دقیقه ۲۵ قسمت دهم)

در این هوای کاپشنیزه]اشاره به هوای سرد اگر فردی به سراغ یک تعمیرکار برود و از تعمیرکار بخواهد کولر خودرویش را چک و تعمیر کند، تعمیرکار چه برخوردی با او خواهد داشت؟ مخاطب دچار تعارض می‌شود که در این هوای سرد «کاپشنیزه» «نئونوآرگونه» چرا صدرا برای به تورانداختن احسان، بهانه‌اش خرابی کولر خودرو است!

سازندگان آن‌قدر حواسشان به محتوا و نظم دقیق صحنه‌ها نیست که فراموش می‌کنند به جای خرابی کولر، گزینه‌های دیگر مثل خرابی بخاری که با فضای کاپشنیزه سریال انطباق بیشتری دارد را لحاظ کنند.

با استناد به همین حفره شگرف اجرایی می‌توان به سراغ باگ‌های بی‌شماری در این سریال رفت و آن‌را به متنی مفصل تبدیل کرد.

در ابتدای قسمت چهاردهم پلیس، صمد (محمدرضا مالکی) را تعقیب می‌کند، نعیم در پوشش موتورسوار در حالی که صمد از چنگال ماموران مسلح می‌گریزد موتور قرض گرفته شده از فریدون را درمقابل پای صمد متوقف می‌کند و زمینه فرار صمد را فراهم می‌کند. صمد مدت‌ها ترک موتور نعیم نشسته است و از محل تعقیب پلیس دور شده‌اند، اما صمد دچار تردید نمی‌شود و در نهایت سؤال نمی‌شود که منجی او در این لحظه کیست؟ کدام پیک موتوری حاضر می‌شود متهمی که در حال فرار از دست ماموران و این ماموران ندای ایست آنان طنین‌انداز است را سوار موتورش کند؟

به سکانس مراجعه لیلا برزگر (پانته‌آ بهرام) در نیمه سریال زمانی که برای پرسش در مورد قتل دخترش به محب (شهاب حسینی) کمی دقت کنیم؛ لیلا برزگر باید در ساعات اداری به پلیس مراجعه کند. اما این سکانس بدون هیچ ظرافتی در شب گرفته شده است و تکنیک زوم‌این و زوم‌آوت شگرد سازندگان برای فرار از طراحی‌صحنه، نورپردازی و دکوپاژ دقیق در شب است.

سازندگان برای فرار از طراحی میزانسن، با نما‌های بسته‌ای زوم این و زوم آوت بازی می‌کنند و مخاطب تنها دو بازیگر اصلی را می‌تواند مشاهده کند. فرار از دکوپاژ با نما‌های بسته که دو یا سه کاراکتر اصلی در میانه میدان حضور دارد نشان می‌دهد پوست شیر یک سری دوزی فوری و فوتی است و اغلب قاب‌ها تعمدا با تکنیک یاد شده از شر دکوپاژ، میزانسن و طراحی و نورپردازی فرار می‌کند. کارگردان سریال را با قاب بسته پیش می‌برند و تصور می‌کنند که تکنیک تازه‌ای را کشف کرده‌اند و کار به جایی می‌رسد که در نما‌های داخلی فقط صورت بازیگر مشخص است.

شخصیت‌های این سریال اغلب کس و کاری ندارند. نعیم یک خواهر نصفه و نیمه دارد و رضا پروانه، و مژگان (همسرموقت رضا)، لیلا برزگر (همسر سابق نعیم) هیچ قوم و خویشی ندارند.

چرا این شگرد در خلق شخصیت‌ها استفاده می‌شود؟ دلیلش این است که اگر شخصیتی به قصه اضافه شود، مثل زوم این و زوم‌آوت‌های تکراری، سازندگان توانایی جمع کردن قصه را از دست می‌دهند. با این حال کاراکتر اصلی مژگان در این سریال اضافه‌کاری دراماتیک محسوب می‌شود. اگر او را از قصه حذف کنیم، کلیت روایت لطمه‌ای نخواهد دید. یکی از باگ‌های خرده روایت مژگان این است که در خانه‌ای مشغول کار است و برای صاحبخانه غذا درست می‌کند. صاحبخانه خیلی از غذا راضی است و از دست‌پخت مژگان تمجید می‌کند، اما موقع غذا خوردن به او می‌گوید شما نباید از غذای اصلی که پخته‌ای بخوری و غذای شما چیز دیگری است. این‌جا سؤال پیش می‌آید اگر صاحبخانه قرار است که غذایی جداگانه برای مژگان طبخ کند و مژگان برای صاحبخانه، حضور مژگان در این خانه به عنوان آشپز چه ضرورتی دارد؟

رضا و نعیم ابرخلافکارانی هستند که در هر گوشه از این شهر آشنایانی دارند که می‌توانند تحقیقات آنان را کامل کنند و همواره چند گام از پلیس جلوتر هستند. آنان به هر مکانی وارد می‌شوند دونفری اقدام به ضرب و شتم می‌کنند و همواره موفق هستند. با این حربه‌های نمایشی پلیس همواره یک گام عقب‌تر از خلافکاران است و به صورت زیرپوستی، پوست‌شیر اعتبار حرفه‌ای پلیس و فراجا را مخدوش می‌کند.

در روایت پوست شیر، دستگاه پلیسی هیچ‌گاه نمی‌تواند یک متهم مهم این پرونده را دستگیر کند و نعیم و رضا با اتصال به باند خلافکاران همواره موفق‌تر از دستگاه پلیسی موفق می‌شوند، متهمان این پرونده را از سر راه بردارند. حتی صمد آخرین حلقه از متهمان در فصل دوم از چنگال پلیس می‌گریزد و با تیر مستقیم پلیس کشته می‌شود.

نمونه قیاس ناموفق بودن پلیس در مقابل باند ابرخلافکاران متصل به رضا و پروانه را در مورد خاص یافتن نریمان غلامی (کامران تفتی) وضوح بیشتری دارد. ابرخلافکاران با ورود گسترده به محل مسابقات غیرقانونی بوکس با سرعت و مهارت حرفه‌ای موفق به یافت نریمان می‌شوند، اما پلیس برای چنین عملیات ویژه‌ای با دو خودرو و حضور هشت نفر اقدام به انجام این عملیات می‌کند. تحقیر زیرپوستی پلیس در جای‌جای این سریال موج می‌زند.

اعوجاجات کنونی در مورد روند افسارگسیخته پرداختن به روایت‌های پلیسی و عدم کار کارشناسی دقیق تبدیل به یکی از اشکالات اساسی سریال‌های شبکه نمایش خانگی از جمله پوست شیر شده است. این سریال با بی‌دقتی در ارائه فرم و محتوا با شتاب‌زدگی بیهوده‌ای ساخته شده، اما گذشته از این عدم تسلط و مهارت سازندگان تحقیر پلیس در جای جای آن موج می‌زند.

منبع: خبرآنلاین

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->