به گزارش شهرآرانیوز؛ جمشید محمودی بیداعا «پوست شیر» را ساخت تا این ساخته او تبدیل به یکی از بهترین آثار شبکه خانگی شود..
سریال در قسمت اول درجه یک شروع شد و هرچه پیشرفت بر میزان موفقیتش اضافه شد.
قسمت دوم فصل سوم «پوست شیر» یکی از ملتهبترین و جذابترین قسمتهاست. به بهانه انتشار این قسمت، ابعاد مختلف آن را به جهت قدرت کارگردانی بررسی میکنیم.
یکی از مهمترین ویژگیهای سریال «پوست شیر»، پیش رفتن ماجراها روی اصل روابط علیومعلولی است. حتی زمانی که بعضی موارد صرفا برای پیش رفتن داستان از یک مرحله به مرحله دیگر، همزمان کنار هم قرار میگیرند، باز هم احساس نمیکنیم اتفاقی در کار بوده است و همه جا ردپای نکتهسنجی کارگردان دیده میشود.
مثلا ابتدای قسمت جدید، خانواده نعیم به همراه محب درحالی به باغ میرسند که چند دقیقه قبل، رباینده از باغ خارج شده و ساحل هم خودش را از اتاق رها کرده. اگر زمینهچینیها درست نبود، این سوال پیش میآمد که چطور ممکن است همه این موارد، همزمان رخ دهد؟ اما مجموعه شرایط طوری پیش میرود که باور میکنیم.
نعیم، صدرا، لیلا، رضا و محب، هرکدام دلیل مشخصی برای گشتن به دنبال ساحل دارند. کارگردان در تمام قسمتهای پیشین، هرکدام از این شخصیتها را با جزئیات معرفی کرده و دلیل هریک را برای پیوستن به این جمع انتقامجو با دلیل و مدرک توضیح داده. درست است که در فضای بحرانی ایجاد شده، هرکدام از شخصیتها میتوانند در مظان اتهام قرار بگیرند و در لحظاتی شک مخاطبان را برانگیزند اما پیشینه شخصیتها و رفتاری که در طول سریال از خودشان نشان دادهاند مثل یک نقشه راه عمل میکند و اجازه نمیدهد شکها از یک مقداری بیشتر ادامه پیدا کنند.