یک پویش بدون محدودیت | اگر مشتاقید وارد وادی حمل و نقل پاک شوید، یک خبر خوب برایتان داریم. طی گفت و گو با مدیرعامل کانون هم رکابان شهری مشهد، دستگیرمان شد که بستر دوچرخه سواری برای رکاب زنان مشهدی روز به روز مهیاتر می شود. یکی از برنامه ها دراین راستا، رنگ آمیزی مسیرهای دوچرخه است که توسط خود شهروندان صورت می گیرد. با اجرای این طرح، به شهروندان به خصوص عابران و راکبان موتو رسیکلت ها هشدار داده می شود که در حریم دوچرخه تردد نکنند، در این مسیر زباله نگذارند و همچنین وسیله نقلیه شان را در آنجا پارک نکنند. از طرفی به گفته احسان منصوریان با طرح انداختن با شابلون در مسیر سبز، این هشدار به غیر دوچرخه سواران داده می شود که این مسیر، حریم رکاب زنان است.او بر این باور است که حضور خودجوش شهروندان در روزهای یکشنبه برای اجرای طرح «رنگ آمیزی دوچرخه» که « مسیر رنگارنگ من» نام گذاری شده، در زیبا سازی شهری مؤثر است.منصوریان در ادامه به پویشی که ۳سالی از عمرش می گذرد، اشاره می کند و می گوید: هدف از پویش #با_دوچرخه ، ترویج فرهنگ استفاده از دوچرخه است؛ البته این کار محدود به روش خاص استفاده یا در روزی خاص نیست. هدف این است که هر شهروند روزی یک بار از وسیله حمل و نقل دوچرخه استفاده کند.
او درباره برنامه جدیدی که حدودا ۳ هفته از اجرای آن می گذرد، توضیح می دهد: ۴ نفر از مدیران شورای پنجم به حمایت از این پویش، دوشنبه های هر هفته، از میدان آزادی(پارک) تا میدان شهدا رکاب می زنند؛ چرا که بر این باورند مقصد که صحن علنی شوراست، محلی برای انعکاس صحبت ها و دغدغه های عموم شهروندان است.مدیر عامل کانون هم رکابان شهری مشهد در پایان، همکاری شورای پنجم اسلامی شهر مشهد با کانون را به فال نیک می گیرد و بیان می کند: با قوت به ۴ برنامه ای که در هفته پیش بینی کرده ایم، جدیت بخشیده ایم؛ یکشنبه ها رنگ آمیزی مسیر دوچرخه را در برنامه داریم؛ دوشنبه ها هم رکابی بین مردم و مدیران شهری را رقم زده ایم؛ سه شنبه های بدون خودرو یا بهتر بگویم سه شنبه های با دوچرخه نیز طرح بعدی ماست؛ پویش «با دوچرخه» را نیز اجرا می کنیم.
حرف زدن کافی نیست
عباسعلی سپاهییونسی،دوچرخهسوار و طبیعتگرد:
دوچرخهسواری میتواند ورزش باشد و میتواند شکلی از حملونقل در شهر بزرگی چون مشهد باشد که دارد خیابانهایش به پارکینگ تبدیل میشود. میشود در این مجال اندک از بخش ورزش آن گذشت و به بحث حملونقل آن پرداخت. بهنظرم باید در همین ابتدا سراغ این پرسش اساسی برویم که چرا دوچرخهسواری فراگیر نشده است؟ بهعنوان کسی که چندسالی است دوچرخه را بهعنوان وسیله رفتوآمد و وسیله ورزش استفاده میکنم، میتوانم برای رکابنزدن دلیل پیدا کنم و خودم را قانع کنم که راه درستتر این است که دوچرخهسوار نشوم اما برعکس، حالا روزبهروز بیشتر به این نتیجه میرسم که باید و باید و باید دوچرخهسوار بشوم.
این یک رویه شخصی است که از درون من سرچشمه میگیرد، اما ممکن است این رویه همه آدمهای این شهر نباشد؛ پس متولیان شهری باید همراه با رسانههای دیداری و شنیداری همراهبا بخش دانشگاهی و آموزشوپرورش شهر مشهد، دستبهدست هم بدهند تا بتوانند رغبتی در مردم برای استفاده از دوچرخه ایجاد کنند. وقتی میگوییم متولیان شهری باید کاری بکنند، این نباید خلاصه به گفتن بشود، بلکه باید در عمل با مردم همراه باشند. زمانیکه استفاده از کمربندایمنی اجباری شد، حتی خود قانونگذاران و مجریان قانون هم شامل این طرح شدند؛ پس اینجا هم لازم است اگر متولیان شهری برای دوچرخه مسیر میسازند، خودشان هم حتی علیرغم میل باطنی، دوچرخهسوار بشوند. شاید این به نظرتان کمی سختگیرانه باشد، اما اگر میخواهیم دوچرخهسواری را عمومی کنیم، ناگزیر از انجام برخی کارهاییم. اگر میخواهیم دوچرخهسواری را عمومی کنیم، باید دوچرخههای ایستگاههای دوچرخهسواری بهروز باشند. باید حتی آدمهایی که مسئول کرایهدادن این دوچرخهها شدهاند، عشق به این کار داشته باشند و خود دوچرخهسوار باشند، نه اینکه فردی را بگذاریم که دوچرخه کرایهدادن را شغل خودش میداند. به شکلهای مختلف باید مردم برای استفاده از دوچرخه تشویق بشوند؛ در ادارات بهوسیله رایزنی با مدیران ادارات و در سطح شهر به شکلهای دیگری. مثلا پروسه اجاره دوچرخهها نباید طوری باشد که مردم عطای دوچرخهسواری را به لقای آن ببخشند.
در اول این مطلب یادآور شدم که عدهای از آدمهای این شهر، که متأسفانه نسبتبه جمعیت شهر تعدادشان کم است، بدون هیچ کوششی از طرف نهادهای مختلف، به این نتیجه رسیدهاند که باید دوچرخه سوار بشوند اما عدهای درست درمقابل این گروه هستند؛ پس باید مسیر دستیابی آنها به دوچرخه بسیار ساده باشد تا بهانههای آنها را برای رکابنزدن کم کنیم. کوتاه سخن اینکه مردمی را که عمری برای رفتن به نانوایی سر کوچه هم از ماشین استفاده کردهاند، راحت نمیتوان دوچرخهسوار کرد، اما نشدنی هم نیست. برای رسیدن به این «شدن» حرفزدن کافی نیست، بلکه باید عمل کرد..
دوچرخه بیشتر، محیط امن تر
ایرج طوفان، دوچرخهسوار:
۳ سال پیش، با انگیزه صرفه جویی اقتصادی، به استفاده از دوچرخه برای رفت و آمدهای درون شهری رو آوردم. طولی نکشید که لذت دوچرخه سواری را چشیدم و به یکی از اصلی ترین تفریحاتم بدل شد. اکنون دوچرخه اولین انتخاب من برای رفت و آمدهای شهری و گاه خارج از شهر است. دوچرخه سواری راه حل بسیاری از معضلات شهری مثل آلودگی هوا، آلودگی صوتی و ازدحام ترافیک، و با توجه به سبک زندگی امروزه که مبتنی بر بی تحرکی است، دم دستی ترین ورزش است. خوشبختانه خیابان های شهر مشهد از حیث دسترسی به خیابان های فرعی و عرض متوسط، ظرفیت خوبی برای دوچرخه سواری دارند. همچنین مردم مشهد، استعداد خوبی برای دوچرخه سواری به مثابه یک سبک حمل و نقل شهری دارند. اثبات این ادعا افزایش هرروزه دوچرخه سواران شهری است. از دیگر نکات مثبت شهر مشهد، توجه شهرداری به احداث مسیرهای دوچرخه است، اما به عنوان یک دوچرخه سوار شهری، متأسفانه باید بگویم بخشی از این مسیرها به نسبت هزینه ای که برای آن ها صرف شده است، در عمل کارایی ندارند: قطع شدن بی مقدمه برخی مسیرها، اتصال مسیر به خیابان با پله به جای سطح شیب دار، دست اندازهای طول مسیر، تاریکی خطرناک مسیر در شب و . .. پارک کردن خودروها و موتورها در ورودی ها و خروجی های مسیرهای دوچرخه و حتی در خود مسیر، برگزاری برخی مراسم آیینی و مناسبتی در روزهایی از سال در مسیر دوچرخه و قدم زدن عابران پیاده در این مسیر ویژه، برخی دیگر از موانع استفاده از آن هاست. هنگام دوچرخه سواری، بازخوردهای بسیار خوبی از شهروندان می گیرم. آن ها غالبا تشویقم می کنند و گاه با دیدن من، آن ها هم به دوچرخه سواری تشویق می شوند و به این نتیجه می رسند که می شود برای آمدوشدهای روزانه از دوچرخه استفاده کرد. همین باعث می شود به رغم تمام دشواری های دوچرخه سواری مثل تنفس مستقیم آلودگی هوا و خطر تصادف، با امید اضافه شدن حتی یک نفر به دوچرخه سواران شهر، به این کار ادامه دهم، هرچند بازخوردها همیشه مثبت نیست، مثل خودروهایی که با هدف سرگرمی برای دوچرخه سواران مزاحمت ایجاد و به عمد، فرمان را به سمت آن ها منحرف می کنند! این به اصطلاح «شوخی» و موارد مشابه متأسفانه برای خانم های دوچرخه سوار بیشتر رخ می دهد. برخلاف آنچه درباره دوچرخه سواری خانم ها در مشهد شنیده می شود، به نظر می رسد بیش از آنکه این موضوع منع قانونی داشته باشد، منع عرفی دارد و این مسئله هم حل نمی شود، جز با افزایش تعداد خانم های دوچرخه سوار. هر چه تعداد دوچرخه سوارها بیشتر باشد، شهر محیط امن تری برای دوچرخه سواری خواهد بود..
از هوشمندسازی تا حمایت شورای شهر
جالب است بدانید که وقتی صحبت از رکابزدن و حملونقل سبز به میان میآید، آن دسته از شهروندان که خیلی دوست دارند در لباس حافظان محیط زیست عرض اندام کنند، برای توجیه خود شروع میکنند به بیان کمبودها و نقد مدیریت شهری. جالب است وقتی دستشان از همه جا کوتاه است، چنگ میزنند به نبود امکانات. الحقوالانصاف اگر جدی وارد این مقوله شویم، دستگیرمان میشود که برخی از این افراد که خوب بلدند نطق کنند، برای دانستن شرایط ثبتنام، حتی یکبار به یکی از ایستگاههای دوچرخه در سطح شهر مراجعه
نکردهاند. وقتی هم که زیر ذرهبین نقد میروند و دستشان از زمین و آسمان کوتاه است تعطیلی برخی ایستگاهها را بهانه میکنند. دراینباره وقتی طبق دیدهها و شنیدهها موضوع تعطیلی برخی ایستگاهها را پیگیری کردیم، از جمشید جعفری، مدیر توسعه حمل ونقل انسان محور سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری مشهد شنیدیم که با حمایت و پشتیبانی شورای پنجم، مسیرهایی که اکنون درحال احداث هستند، نسبتبه مسیرهای ساختهشده، با کیفیت بهتر و بهصورت استاندارد ساخته خواهند شد. وی درباره وضعیت نابسامان ایستگاههای دوچرخه نیز یادآور شد: وضعیت ایستگاههای دوچرخه طبق دستور شورای اسلامی شهر مشهد از سال1395 بلاتکلیف است و پروژه متوقف شده است. دراینبین سرمایهگذار ادعا میکند برابرنبودن تعداد تابلوهای تبلیغاتی و تعداد ایستگاهها باعث بروز مشکلات اقتصادی شده است، بهطوریکه نمیتوانند پاسخگوی پرداخت حق و حقوق اپراتورها باشند. این در حالی است که در برنامههای آتی شاهد توسعه و هوشمندسازی سامانه تحویل دوچرخه از ایستگاهها خواهیم بود.ادامه این گفتمان را بهتر است در قالب اعداد و ارقام با یکدیگر مرور کنیم.