فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

بازی بی‌پایان آقای طهماسب

  • کد خبر: ۱۵۶۵۷۱
  • ۰۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۶
بازی بی‌پایان آقای طهماسب
ایرج طهماسب مجری، نویسنده، عروسک‌گردان، صداپیشه، کارگردان، شاعر، مدرس دانشگاه، فیلم‌نامه‌نویس و خالق شخصیت‌های عروسکی است که چند نسل مختلف با آن خاطره دارند. این هنرمند ۶۳ساله این روزها تازه‌ترین اثر خود را در شبکه نمایش خانگی عرضه کرده است که به همین بهانه نگاهی به اثرش جدیدش انداخته‌ایم.

شریف شیرزاد|شهرآرانیوز، می‌شود کار‌های ایرج طهماسب را بار‌ها دید، و خندید، از فیلم‌های معمولش بگیرید تا آن فیلم‌هایش که عروسک‌محورند، از «دختر شیرینی‌فروش» بگیرید تا مجموعهٔ «کلاه‌قرمزی». آخرین کار او، یعنی «مهمونی» (که پخش فصل دوم آن هم‌زمان با نوروز ۱۴۰۲ در شبکه‌های خانگی آغاز شده)، هم از این قاعده مستثنا نیست. (البته تأثیر همکاری‌ها و همراهی‌های حمید جبلی و مرضیه برومند را هم در این امر بایست لحاظ کرد، گو اینکه در مجموعهٔ اخیر، ظاهراً، جبلی دیگر نقش خاصی ندارد.) طهماسب، سال‌ها، کاراکتر‌ها ساخته و پرداخته که میلیون‌ها نفر آن‌ها را پذیرفته‌اند و دوست داشته‌اند، عروسک‌هایی یکی از یکی شیرین‌تر و خواستنی‌تر: کلاه‌قرمزیِ ساده؛ نخواستید، پسرخالهٔ معصوم؛ نخواستید، پسرعمه‌زای رُک؛ نخواستید، فامیل دور احساساتی؛ نخواستید، ببعی ناقلا؛ نخواستید، جیگر حساس؛ نخواستید، آقای هم‌سادهٔ حکیم؛ نخواستید، دیبی بی‌پناه؛ نخواستید، بچهٔ جسور؛ نخواستید، پشهٔ چرب‌زبان! جداً چه بهتر از این؟! سینماگر، جز این، چه می‌خواهد؟! اما این کار هر کسی نیست؛ گفتنش ساده است! بله؛ کاستی‌هایی هم در این قبیل آثار طهماسب بوده، مثل نبود یا کمبود یا بی‌اعتباریِ کاراکتر‌های مؤنث، که البته از ضرورات و محذوراتی هم می‌آمده، ولی، رفته‌رفته، با معرفی امثال «قیمه» و «کته»، تا حدی رفع‌ورجوعش کرده‌اند. با این‌همه، انگاری در کار‌های او، در کار‌های عروسکی‌اش، ازجمله در همین «مهمونی»، که جداً «هنرمندانه»‌اند، کاستی بنیادی‌تری بوده است؛ همیشه، «چیزی» کم بوده است. این «چیزی» را که می‌گویم خودم هم دقیقاً نمی‌دانم چیست، اما سعی می‌کنم روشنش کنم.
مجموعهٔ «کلاه‌قرمزی» را مثال می‌آورم که طهماسب با ارائهٔ آن، نیرومندانه، به تلویزیون برگشت: «کلاه‌قرمزی» چه بود؟ ماجرا‌های پایان‌ناپذیر آقای مجری و گروهی از عروسک‌های قدیم و جدید، که بعضی همیشه و بعضی گه‌گاه با او زندگی می‌کردند، و احیاناً یک یا چند مهمان. در این بین، رندانه و شیرین، اشارات و کنایاتی دربارهٔ دغدغه‌های همیشگی انسان‌ها یا معضلات روز هم بازگو می‌شد که انصافاً، اغلب، در صورتِ شسته و تمیز و ترگل‌ورگلی بود (و «هنر» چه‌بسا همین «طرح نو» و «نمایش دیگر» باشد). همین! همین؟! اینکه نمی‌شود! بله؛ می‌دانم کارْ پیچیده‌تر از این حرف‌هاست، اما آخر چنین ماجرایی را تا کجا می‌خواهیم ادامه بدهیم؟! موجب تأسف است که «مهمونی» هم غیر این نمی‌نماید؛ گیریم که سازنده، اینجا، دستش کمی بازتر است و کار‌هایی می‌کند که در تلویزیون شدنی نیست. مسئله این است که کار هنری باید آغازوانجامی داشته باشد، سروشکلی داشته باشد. (اصلاً منظورم این نیست که «باید پیام داشته باشد»، ها!) شاید بگویید بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی، مثلاً برنامه‌های گفت‌وگومحور یا رقابتی، اساساً همین‌طورند، و این هیچ ایرادی ندارد؛ اما این‌ها بیشتر «بازی»‌اند تا «هنر»، از آن بازی‌های گونهٔ به‌اصطلاح «بی‌پایان» (= ”Endless“). در مقابل، کار‌های عروسکی طهماسب هنرند؛ آن‌ها کلّیّتی دارند که به‌موجب آن «منفرد» و «ویژه» اند. ولی، در «کل»، اجزا، همه، باید چفت هم باشند؛ مبادا خللی بروز کند یا زائده‌ای بیرون بزند! «کلاه‌قرمزی» و «مهمونی» این «جمعیت» و «انسجام» را به آن اندازه که باید و شاید ندارند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->