دیدار شاعران با حضرت آقا نزدیک به سه دهه است که به شکل مداوم برگزار شده و منشأ تأثیرات مهم و ماندگاری در عرصه ادبیات معاصر بوده است. هر سال نیمه ماه مبارک رمضان و شب میلاد باسعادت کریم اهل بیت، حضرت امام حسن مجتبی (ع)، وعده گاه قرار شاعران بیدل با مرادشان است؛ قراری عاشقانه که حلاوتش تا سال آینده روی لب شاعران میماند.
اما میان این همه اقشار مختلف فرهنگی و هنری، چرا رهبری اصرار دارند دیدار با شاعران به شکل مداوم برگزار شود تا مستقیم و بی پرده از وضعیت شعر معاصر آگاه شوند؟ آیا لطف مستدام آقا به شعر و شعرا و اصرار بر این دیدار صرفا از علاقه خاص آقا به شعر نشئت میگیرد یا پای دلیل دیگری نیز در میان است؟
به اعتقاد این بنده و با توجه به فرمایشات خود ایشان، باید دلیل اصلی را در جای دیگری جست وجو کرد. آقا به درستی معتقدند که تنها هنری که میتواند در دراز مدت فرهنگ سازی کند و به ارزشهای انقلاب عمق بدهد، شعر است. ارزش هنرهای دیگر در جای خود محفوظ، اما تأثیرگذاری هنرصنعتهای نوین مانند موسیقی و سینما به پای ماندگاری شعر نمیرسد. در مقوله جذب مخاطب عام، هنرصنعتهای نوین و رسانههای مدرن با شعر قابل قیاس نیستند؛ اما در مقوله ماندگاری و فرهنگ سازی هیچ کدام به اندازه شعر کارایی ندارند.
ما در روزگاری زندگی میکنیم که بولدوزر بی رحم صنعتی شدن هر کس و هر چیز و هر هنری را که ظرفیت صنعتی شدن نداشته باشد، ویران میکند. درحقیقت در دوره پسامدرنیته و با فراگیر شدن هنرصنعتهای پسامدرن مانند سینما و موسیقی و با دایر مدار شدن رسانههای امروزی مانند اینترنت و شبکههای ماهواره ای، عرصه بر هنر -رسانهای سنتی مانند شعر تنگ شده است؛ زیرا شعر در دورترین فاصله ممکن با صنعتی شدن قرار دارد و غروبی غریبانه را تجربه میکند.
در روزگار پیشا مدرنیته، شعر چنان جایگاه مهم و مؤثری داشت که گاه با یک شعر، سرنوشت نبردی عوض میشد و با یک مدیحه، پادشاهی به تخت مینشست و با یک هجویه، سلطانی از سریر سلطنت به زیر کشیده میشد؛ چرا که شعر هم هنر بود و هم رسانه. در حقیقت شعر قدرتمندترین رسانه روزگار پیشامدرنیته بود. شعر هنری کاربردی بود که به عنوان مهم ترین، تأثیرگذارترین و مردمیترین هنر و رسانه محسوب میشد؛ اما در روزگار ما که هر چیز و هر کس برای زنده ماندن باید با جهان صنعتی هماهنگ و همراه شود، شعر از قافله هنرصنعتهای نوین عقب افتاد و کم کم به هنری غریب بدل شد.