یوسف انصاری- اینکه یک گروه مهاجم با هدف از بینبردن تاریخ و دستاوردهای یک سرزمین کتابها را بسوزانند برایم قابل تصور است، اما اینکه یک نفر با ادعای ترویج علم، کتاب علمی دیگری را بسوزاند، آنقدر برایم دور از تصور بود که یک بار دیگر کلیپی را که در فضای مجازی به دستم رسیده بود با صدای بلند تماشا کردم تا از چیزهایی که دیده و شنیده بودم مطمئن شوم.
فردی به اسم
عباس تبریزیان با شعار پایان دادن به طب شیمیایی و گسترش طب اسلامی، کتاب پزشکی «طب هاریسون» را آتش میزند. عجیب نبود که این ویدئو خیلی زود به سوژه داغ فضای مجازی تبدیل شود و واکنشهای زیادی به دنبال داشته باشد، مخصوصا که تبریزیان قبلا هم با حرفها و اظهارنظرهایش جنجالهای مختلفی ایجاد کرده است.
از جاهلانه خواندن کتابسوزی تا تقاضای ورود مراجع قضایی
رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام و از منتقدان جدی افرادی که خود را داعیهدار طب اسلامی میدانند، جزو اولین افرادی بود که در کانال تلگرامیاش به ماجرای سوزاندن کتاب «طب هاریسون» واکنش نشان داد. جعفریان قبلا مقالات متعددی درباره اینکه چرا چیزی به نام طب اسلامی نداریم نوشته، ولی در یادداشت اخیرش بیشتر به نفس کار سوزاندن کتاب نقد داشته است.
او در بخشی از یادداشتش نوشته است: «این اقدام همیشه کار افراد جاهل و افراطی بوده است، کسانی که هیچگاه در هیچ مدلی، چه از نوع کسروی با آتش زدن آثار ادبی چه این شخص، با آتش زدن یک کتاب علمی، در پیشگاه ملت فرهیخته ایران جایی نداشتهاند و ندارند.»
از آنجا که عباس تبریزیان لباس روحانیت به تن میکند و حتی اطرافیانش او را آیتا... خطاب میکنند، مرکز مدیریت حوزههای علمیه هم به این ماجرا واکنش نشان داد و در بیانیهای این عمل را منزجرکننده توصیف و آن را محکوم کرد. همچنین اعلام کرد: «اینگونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.»
نمایندگان مجلس هم به این ماجرا واکنش نشان دادند. به طور مثال، فاطمه ذوالقدر، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس، از مراجع ذیربط بهویژه کمیسیون بهداشت مجلس و دادگاه ویژه روحانیت خواست به این موضوع ورود کنند و انگیزهها و صلاحیتهای فردی و شغلی فرد کتابسوزِ مدعی تخصص در طب اسلامی را بررسی و گزارش آن را به مردم و مجلس ارائه کنند.
داداش کتاب اشتباهو سوزوندی!
کاربران فضای مجازی هم واکنشهای مختلفی به ماجرای سوزاندن کتاب
«طب هاریسون» داشتند. برخی از کاربران این رفتار را کار مغولها، نازیها و ... دانستند و از این نوشتند که اگر کسی با یک کتاب علمی مشکلی دارد، باید در جواب آن کتاب دیگری بنویسد، نه اینکه آن کتاب را بسوزاند. یک کاربر هم که دانشجوی رشته پزشکی بود نوشت: «تبریزیان وقتی کتابها رو میسوزوند میگفت خدافظی با طب شیمیایی.
یکی بهش بفهمونه، اشتباه سوزوندی! اون کتاب بیشتر تشخیصی بود! باید کاتزونگ و درسنامه درمان و جزوههای شیمیدارویی رو میسوزوندی!» کاربر دیگری نوشته بود: «آدمها گاهی اونقدر غرق میشن توی کاری که میکنن که دنیاشون به همون اندازه کوچیک میشه. برای همین، از بیخ منکر باقی مسائل میشن.»
البته این وسط معدود کاربرانی هم بودند که در حمایت از طب اسلامی و ادعاهای تبریزیان توییت مینوشتند. یک گروه از کاربران هم نگران این بودند که بابت رفتارهای تبریزیان و امثال او که کلمه «طب اسلامی» را برای توجیه رفتارهایشان عَلَم کردهاند.
«طب سنتی» که حالا به صورت آکادمیک هم درآمدهاست آسیب ببیند. «با خواندن توییتها متوجه شدم هنوز عدهای نمیدانند طب اسلامی با طب سنتی تفاوت دارد. طب اسلامی بارها توسط مراجع عظام تقلید و جامعه پزشکی رد شده است، ولی طب سنتی یک علم است که در دانشگاهها تدریس میشود. تبریزیان مروج طب اسلامی است که از سوی علمای رد شده است.»
پدر طب اسلامی وارد میشود
اگر فرد دیگری بهجز عباس تبریزیان این کار را کرده بود، شاید واکنشها اینقدر گسترده نمیبود، ولی او که خود را پدر طب اسلامی نامیده، بارها با اظهارنظرهایش جنجالساز شده است. دادگاه ویژه روحانیت یک بار او را به دلیل ادعاهای جعلی و بازی با سلامت مردم جریمه و از تجویز دارو و درمانهای سرخود منع کرده است. تبریزیان بعد از این ماجرا و البته فشارهای علمای حوزه علمیه، شهر محل سکونتش یعنی قم را ترک و به مشهد کوچ میکند.
برخی از مراجع تقلید و علمای قم بارها گفتهاند چیزی به نام طب اسلامی وجود ندارد و نمیشود بر پایه احادیثی که در صحت و سقم آنها شک است با سلامت مردم بازی کرد. البته این اتفاقات باعث کوتاه آمدن تبریزیان از کارهایش نشده است. او در کانال تلگرامیاش که دنبالکنندگان زیادی هم دارد، مدام دستورهای پزشکی و مطالب عجیب و غریب مینویسد.
از مخلوط کردن کوهان شتر با مومیایی (!) و صبر زرد (!) و ... برای درد زانو تا ادعای اینکه رئیس انکولوژی هلند که یک خانم است از او دعوت کرده است برای تدریس علمش به هلند برود و آخر کار هم گفته است «اتفاقا من هم شوهر ندارم!» تا به هر طریقی شده این «ظرفیت علمی» را به کشورش ببرد. تبریزیان مدعی است مدرک دانشگاهی هم دارد، دانشگاهی در هلند که گویا آن هم جعلی از آب درآمدهاست.
از این دانشگاه تنها یک سایت وجود دارد و آن را هم فردی به نام جانعلی کاظمی، از روحانیون پاکستانی که علاقه زیادی به طب اسلامی دارد، راهاندازی کرده است.
علاوه بر اینها با داغ شدن ماجرای کتابسوزی عباس تبریزیان، تصاویری از سولههای غیربهداشتی این فرد و وضعیت فاجعهبار داروهایی که در آنجا میساخته در فضای مجازی و کانالهای خبری منتشر شده است.
دکانی به نام طب اسلامی
طب اسلامی پدیدهای است که بهتازگی در حوزه سلامت وزن پیدا کرده است. افرادی پیدا شدهاند که با تحریک اعتقادات مذهبی، دستورهای پزشکی عجیب و گاه مضر به مردم میدهند و از آنها برای داروهای دستسازشان هزینههایی هنگفت دریافت میکنند. ردپای این افراد را میشود در کانالهای تلگرامی، اینستاگرام و حتی تلویزیون دید، موضوعی که معاون وزیر بهداشت هم به آن اشاره کرده است.
علیرضا رئیسی در بیانیهای رسمی گفت: «از دخالت جاهلانه در درمان صدها بیمار مبتلا به سرطان و بیماریهای مزمن تا توصیه به خوردن نمک در هنگامه بسیج ملی «کنترل فشار خون» از تریبون صداوسیما خط نفوذی برای به تاراج بردن ایمان و اعتماد آحاد ملت مسلمان ایران و ضربه زدن به شأن و جایگاه روحانیت شکل گرفته است. در این برهه وظیفه خود میدانیم به تمامی مراجع دینی، دانشگاهی و قضایی هشدار دهیم در برابر چنین اقدامات سخیف و جاهلانهای بایستند و واکنشی درخور از خود نشان دهند.»
نکته عجیب اینجاست که خود عباس تبریزیان بعد از سوزاندن آن کتاب پزشکی، از موضعش کوتاه نیامده است و افراد منتقد به این اتفاق را مافیای دارو خطاب کرده است. یک پزشک به این ماجرای پرحاشیه واکنشی خلاقانه نشان داد و خطاب به وزیر بهداشت نوشت: «تقاضا دارم با توجه به عدم توانایی طب جدید در درمان ویروس جدید تنفسی، جناب آقای تبریزیان را که مدعی درمان تمام بیماریها به روش خاص خودشان هستند، به شهر ووهان چین اعزام فرمایید تا گره از مشکلات مردم جهان توسط «دانشمندان» باز شود.
مطمئن هستم که با توجه به «دانش والا»ی ایشان خودشان هم از این موضوع استقبال خواهند کرد. تا سیهروی شود هر که در او غش باشد!»