به گزارش شهرآرانیوز، عصر روز شنبه هشتم بهمن ماه سال گذشته مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پدر میانسالش خبر داد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «پدرم مسعود بازنشسته اداره دولتی بود، اما به صورت موقت به عنوان حراست شرکتی در یکی از خیابانهای شهرک غرب کار میکرد. او هر روز ساعت ۵:۳۰ صبح از خانه بیرون میرفت و معمولاً هم مسافتی را تا شرکت پیادهروی میکرد و عصر دوباره به خانه بر میگشت. امروز مثل همیشه صبح راهی محل کارش شد، اما عصر به خانه برنگشت. از طرفی هم تلفن همراهش خاموش بود که نگرانش شدیم و به محل کارش رفتیم و متوجه شدیم پدرم صبح به محل کارش نرفتهاست. پس از این خیلی تلاش کردیم تا ردی از پدرم پیدا کنیم، اما نتیجهای نگرفتیم و الان نگرانیم برای او اتفاقی رخ داده باشد.»
با شکایت پسر جوان پرونده مرد گمشده به دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران پلیس در بررسیهای میدانی هیچ ردی از مرد بازنشسته پیدا نکردند و متوجه شدند وی در نزدیکی محل کارش به طرز مرموزی ناپدید شدهاست.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، یکی از اعضای خانواده مسعود به اداره پلیس رفت و گفت ردی از پدر گمشدهاش پیدا کردهاست.
وی گفت: «ما در این چند روز تمام مسیرهایی که پدرم رفت و آمد داشت، گشتیم و عکس او را به رهگذران نشان دادیم، اما هیچ کسی از او اطلاعی نداشت تا اینکه امروز در یکی از پارکهای نزدیکی محل کارش مرد کارتنخوابی را دیدم که کفشهای کتانی پدرم را پوشیدهبود. خیلی تعجب کردم و از او پرسیدم کتانیها را از کجا تهیه کردی، اما او جواب درستی به من نداد و بعد هم به سرعت از پارک بیرون رفت. الان من به او مشکوک هستم، چون مطمئنم کفش کتانی که او پوشیدهبود، متعلق به پدرم است.
با به دست آمدن این اطلاعات مأموران مرد کارتنخواب را تحت تعقیب قرار دادند، اما دریافتند وی پس از روبهرو شدن با اعضای خانواده مرد گمشده به مکان نامعلومی رفتهاست. تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه ۲۸ اسفند ماه به کارآگاهان پلیس آگاهی خبر رسید رفتگران شهرداری داخل کانال آبی در یکی از خیابانهای شمال غربی تهران جسد مرد میانسالی را کشف کردهاند که شباهت زیادی به مسعود دارد. بدین ترتیب فرزندان مرد گمشده به پزشکی قانونی رفتند و جسد پدرشان را که به طرز مرموزی به کام مرگ رفتهبود، شناسایی کردند.
با کشف جسد مرد گمشده اینبار پرونده برای تحقیقات و شناسایی عاملان قتل در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. کارآگاهان جنایی خیلی زود موفق شدند مرد کارتنخواب را در پارک دیگری شناسایی و بازداشت کنند.
مرد کارتنخواب که هنوز کفشهای کتانی مسعود در پایش بود، در توضیح ماجرا به مأموران گفت: «من سه سال است که کارتنخواب شدهام و در همان پارکی که اولیایدم مرا پیدا کردند، رفت و آمد دارم و شبها آنجا میخوابم. در نزدیکی همان پارک پاتوق خلافکاران، معتادان و خردهفروشان موادمخدر است. صبح روز حادثه مرد فوتشده از آن محل میگذشت که مرد قاچاقفروشی همراه دوستش راه وی را سد کردند. آنها میخواستند از او زورگیری کنند و او مقاومت کرد و آنها هم او را به زور سوار خودرو پژویشان کردند که کفشهایش از پایش بیرون آمد و روی زمین افتاد که من برداشتم و پوشیدم. من شاهد ماجرا بودم و به همین دلیل مرد قاچاقفروش به سراغم آمد و تهدید کرد اگر این ماجرا را به کسی بگویم، مرا میکشد.» وی در پایان گفت: «من فکر نمیکردم کفشهای کتانی مرا به دردسر بیندازد تا اینکه چند روز بعد مردی به سراغم آمد و درباره کفشهای کتانی از من سؤال کرد و من هم از ترس مرد قاچاقفروش که تهدید کردهبود راز آدمربایی مرد میانسال را با کسی در میان نگذارم، از پارک فرار کردم، اما در نهایت مأموران مرا شناسایی و دستگیر کردند.»
مأموران پلیس با نشانیهایی که مرد کارتنخواب از مرد قاچاق فروش و دوستش در اختیار آنها قرار دادهبود به سراغ آلبوم مجرمان سابقهدار رفتند و متهم را به نام خسرو شناسایی کردند.
بدینترتیب مأموران خسرو و همدستش را به عنوان مظنونان حادثه تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه متوجه شدند متهم اصلی چند روز قبل در طرح پلیس مبارزه با موادمخدر به اتهام حمل موادمخدر بازداشت و راهی زندان شدهاست.
بدین ترتیب متهم به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی از زندان به اداره پلیس منتقل شد. متهم در بازجوییها جرم خود را انکار و ادعا کرد او و دوستش در جریان آدمربایی مرد بازنشسته و مرگ او دخالتی نداشتهاند و مرد کارتنخواب اشتباهی آنها را به پلیس معرفی کردهاست.
متهم در حالی جرم خود را انکار میکند که مرد کارتنخواب او را از میان تعداد زیادی مجرم شناسایی و به پلیس معرفی کردهبود و به همین دلیل متهم برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
منبع: جوان