به گزارش شهرآرانیوز، فصل چهارم «نونخ» امشب به پایان راه میرسد؛ قسمت آخری که مهدی فرجی تهیهکننده آن دربارهاش نکته جالبی مطرح کرد. آیا قرار است فصل پنجم در ادامه این فصل باشد؟ سریالی که مخاطب و تلویزیون را امیدوار کرد؛ سریالها میتواند دنبالهدار باشند اگر درست و اصولی ساخته شوند، از هویت اصلیشان دور نشوند و خیلی از مواردِ دیگر که توجه به آنها ضرورت دارد.
در بخشِ اول میزگرد سریال «نونخ» به تهدید شدنِ بازیگران این سریال و حتی فشارها بر روی سعید آقاخانی اشاره شد. تهیهکننده و بازیگران درباره بخشهای استراتژیک فیلمنامهای از فرزندآوری تا کارآفرینی و طراحی مسابقات فوتبال و طنابکشی صحبت کردند. فصل پنجم سریال قرار است چه زمانی ساخته شود و چه اتفاقاتی در آن بیفتد.
در بخشِ دوم، پیگیری سریالهای دنبالهدار و رئیس سازمان صداوسیما در این باره و اینکه آیا فصل هفتم سریال «پایتخت» ساخته خواهد شد یا خیر؟
در کنار بسیاری از امتیازات این سریال، تمایز بزرگ فصل چهارم استفاده از صحنههای شلوغ و تعداد زیاد بازیگران درگیر در صحنه است که هر کدام هم نقش و دیالوگی دارند که در آوردن چنین صحنههایی اصلا آسان نیست.
بخش دوم گفتگو و میزگرد سریال «نونخ» با حضور مهدی فرجی تهیهکننده، سیروس سپهری در نقش ادریس و کاظم نوربخش در نقش سلمان را میتوانید در قالب ویدئو تماشا کنید و همچنین متن آن را در ادامه بخوانید:
چطور داستانِ کاراکترهای «نونخ» بازتر شد؟
*در فصل چهارم شاهد آن بودیم که از صحنههای توشات و تک شات به صحنههای دستهجمعی و گفتوگوی جمعی رسیدهاید؛ علت آن چیست؟
مهدی فرجی: پیشنهاد خود سعید آقاخانی و امیر وفایی بود. میگفتند کاراکترها قصه داشته باشند. برای همین مخاطب میبیند تا قسمت هفتم، هشتم سریال ماجرای گاو سلمان (جاناتان) و کشته شدنِ آن در قصه وجود دارد. در قسمتهای بعدی هم به نوعی ادامه پیدا میکند. قصه ادریس و مشکلاتش، ماجراهای دخترش و خواستگاریِ او، مهاجرتش، عمو کاووس که صاحب قصه شده گاوی را اشتباهاً کشته و رامین شخصیت جدید داستان که از دهِ بالا آمده و کاراکترهای دیگری هم که قصههای دیگری دارند. این توصیه سعید آقاخانی بود که شخصیتهای قصه فعال باشند و نقش ایفا کنند. امیر وفایی هم به عنوان نویسنده با هنرمندی به این توصیه توجه کرد.
هنرمندان ما عملاً امکان بداهه گفتن را دارند، اما قبل از هرچیزی باید با سعید آقاخانی مشورت کنند. معمولاً بچهها اگر چیزی به ذهنشان میرسد میگویند وگرنه سر صحنه من دیدم آقای آقاخانی نمیگذارند یک «و» جا بماند، اما او از هر ایدهای که به سریال و پخته شدن آن کمک میکند استقبال کرده و میکند.
رمز موفقیتِ «نونخ»، قصه است
* آقای سپهری! بسیاری از سریالهای دنبالهدار در نیمه راه از هویت اصلی خودشان خارج شدند و پا به جغرافیایی گذاشتند که خیلی برای مخاطب ناآشناست. اما یکی از رمزهای موفقیت «نونخ» همین پایبندی به هویت آن و فضای لباس کُردی و اقلیم و جغرافیای این استان است. چطور از این برندِ مهم محافظت شد؟
سیروس سپهری: رمز موفقیت «نونخ» از نگاه بنده، قصه هست. توجه سازندگان به موقعیتهای طنز و طنز موقعیتی که در دامِ تکرار گرفتار نشود. مثلاً همین نکتهای که آقای فرجی به آن اشاره کردند قصه جدیدی که برای جذابکردن آن به سمتِ باز کردنِ نقشها و کاراکترها رفتند. یعنی در واقع آن مثلث سه نفره کارگردان، نویسنده و تهیهکننده به این نتیجه رسیدند قصهها میان آدمهای روستای سریال تقسیم شود.
اما اتفاق نوی امسال قصه جدید و بازیهای خلاقانه و نوآورانه بود. مثلاً در جایی خواندم نورالدین خانزاده که نقش اصلی سریال برعهده اوست الان خودش به یکی از اهالی روستا تبدیل شده است. این چیزی نیست جز خلاقیت و نوآوری در شخصیتپردازی و پیشبردن قصهها بدونِ اینکه سریال از هویت اصلیاش فاصله بگیرد.
هرجایِ سریال به امید ختم میشود
* یکسری از فیلمها را داریم که خیلی با خانواده نمیتوان آنها را دید و در همان فیلمها، خانواده جایی ندارد. آدمهایی آمدند و گفتند که با فلان فیلم خودکشی کردند یا فیلمهایی که ناامیدکنندهاند. برخلاف سریال «نونخ» که انتقادات را مطرح میکند، اما راهکارهایی را هم پیشرویِ مخاطب میگذارد.
کاظم نوربخش: یکی از اتفاقات خوبِ سریال این است که حرفهای نورالدین خانزاده خودش یک امیدی را به بیننده منتقل میکند. وقتی دعوایی پیش میآید بزرگی میکند. واقعاً این امید را در جایجای این سریال میتوان دید. هر قسمت و هر پلان و سکانس، سرانجامِ آن به امید و امیدآفرینی ختم میشود.
در جریانِ بحث فرزندآوری و موارد مهم و استراتژیک دیگر، درباره امید به زندگی صحبت میشود. این نکته را بسیاری گفتهاند نورالدین هر صحبتی میکند امیدواری در آن وجود دارد. هرکسی نصیحتهایش را میشنود یک امیدواری خاصی به مخاطب میدهد. خدا را شکر از فصل اول تا الان هرچه بوده پیامهای خیلی خوبی است که دریافت کردیم. اینکه واقعاً میبینیم مردم از تماشای این سریال رضایت دارند بخش عمدهای از راه را رفتهایم.
شرایط ساخت سریال «پایتخت» سخت شده!
* فکر میکنید صداوسیما برای اینکه بتواند از برندهایش محافظت کند و از هویت اصلیشان خارج نشوند چه اقدامی باید انجام دهد؟ شما مشاور پروژه «پایتخت» بودید و در زمان مدیریتتان در شبکه یک، این سریال متولد شد، آیا خبری از ادامه این سریال هست؟
مهدی فرجی: سریال اگر بخواهد در چارچوب خودش باقی بماند و حیاتش را ادامه بدهد طبیعتاً سریال یک موجود زنده است و همه موجودات زنده سریال دنبالهدار هم واقعاً همینطور، باید نقاط ضعف و قوتش را بشناسیم. سازمان صداوسیما باید کمک کند نقاط ضعف مرتفع و نقاط قوت آن آثار، تقویت شوند.
به نظرمن رمز ماندگاری و حفظ بهتر برندها، در حفظ داشتههای سازمان صداوسیماست. طبیعتاً هنرمند و مدیر هرجا دست به دست هم دادند و کنار هم بودند اتفاقات بسیار خوبی افتاده است. هرجا آدمها رها بشوند طبیعی است که میتواند آسیب و آفت به وجود آورد. سازمان صداوسیما از «نونخ» باید مثل فرزند خودش حمایت کند. بچه به چه چیزهایی نیاز دارد؛ باید گاهی دست نوازش به آن کشیده شود، ارتباط داشته باشد. حواسش به آن باشد و آن را حفظ کند.
در مورد سریال «پایتخت» هم باید بگویم که بعید میدانم فصل جدیدی از آن تولید شود. چون یک مقداری کار سخت شده، آدمها از هم جدا شدند و دور افتادند و درگیرِ کارهای دیگر شدند. اینکه دوباره بتوان در یک زمان و شرایطی خاص آنها را دورهم جمع کرد، کار ساخته شود کار سخت شده است. اگرچه من خودم خیلی امیدوارم، دعا میکنم که انشاءالله یک روزی ما «پایتخت ۷» را بسازیم.
* عزمی برای دور هم جمع کردن محسن تنابنده، احمد مهرانفر و هنرمندان این سریال وجود دارد؟
مهدی فرجی: از طرف سازمان صداوسیما بله من میدانم که آقای جبلی، تمایل داشتند «زیرخاکی» هم ادامه پیدا کند و در واقع به دوستان سیمافیلم سفارش آن را داده بودند. بعضی از اینها شرایط شان فراهم شد و بعضی از اینها هم اتفاق نیفتاد. خدا را شکر «نونخ» جزو سریالهای دنبالهداری بود که توانستیم جلوی پخش شدن هنرمندان و عواملش را بگیریم.
باید فکری برای پیوست مجازی سریالها و فیلمها کرد
* در زمانی که در تلویزیون مدیر بودید، سریالهایی روی آنتن میرفت به آن میگفتند سریالهایی که خیابانها را خلوت میکرد. فضایمجازی و تکنولوژی که آمد آن خلوت کردن اتفاق نمیافتد. البته اگر سریال خوبی ساخته شود حتماً مردم میبینند. اما توجه به پیوستِ مجازی و وایرال شدن آن در شبکههای اجتماعی هم حائز اهمیت است که بسیاری از سریالها اصلاً چنین فضایی ندارند و دیده هم نمیشوند. یعنی در واقع مردم پیگیر قسمتهای آن نیستند؛ چقدر «نونخ» توانست در فضای بحران مخاطب به سبک سریالهای خیابان خلوت کن عمل کند؟
خدا را شکر میکنم که مردم از «نونخ» استقبال خوبی داشتند و در فضای تلوبیون مرزِ ۸ میلیون بازدید را گذراند. این عدد خیلی بزرگی است که همت بچهها بوده و توجه به عوامل جذابیت در سریالسازی باعث شده قسمت به قسمت پیش میرویم مخاطب منتظر بماند تا ببیند قسمت بعدی سریال به کجا میرسد. اما واقعیت این است که سریال خیابان خلوتکن ساختن سخت شده است. بالأخره منابع مالی باید در سازمان صداوسیما وجود داشته باشد که یکی از گرفتاریهای ساخت و تولید، در همین مشکلات بودجهای سریال است.
یعنی در واقع هم باید منابع مالی وجود داشته باشد و هم تکنولوژی جدید رقبای بسیار زیادی را برای تلویزیون به وجود آورده؛ از نمایشخانگی و سینما تا فضایمجازی که بایستی برای آنها تمهیداتی اندیشید. این گوشی تلفن همراهی که دستِ مردم است و مخاطب مثل گذشته حوصله دیدن کارهای بلند را ندارد و این ذائقه هم تغییر کرده است. به همین خاطر از ویدئوهای کوتاه جذابی از حرفها، طنز و موسیقی بیشتر استقبال میکنند.
نکتهام این است که در وهله اول تلویزیون دیگر نباید مثل قبل باشد حتماً وقتی به یک کاری فکر میکند باید به پیوست فضای مجازیاش فکر کند. اینکه چه بخشهایی و کدام قسمتهای آن اثر قابلیت وایرال در فضایمجازی دارد آن بخش را برای بیننده انتخاب کنند که بتواند آنها را به تماشایِ آن فیلم و سریال جذب کند.
سیروس سپهری: نکته بعدی که در مسیر ساخت سریال به روز بودن موضوعاتش اهمیت دارد. هرچهقدر به مسائل و موضوعات روز مردم جامعه بپردازد بیشتر میتواند مخاطب جذب کند. در عین حال بایستی زبان نقد هم داشته باشد. خصوصاً اگر کمدی باشد بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. به نظرمن مأموریت رسانه است که باید تولیدکننده درد و مشکلی از مردم و جامعه را مطرح و برای آن راهکار ارائه دهد. در واقع از مرحله فیلمنامه و سِیر آن میتوان به این نکته رسید که این کار دیده میشود یا خیر! اگر ما در این مرحله سرمایهگذاری و زمان خوبی را بگذاریم بهترینها اتفاق خواهد افتاد و در مرحله متن و فیلمنامه، نتیجه حاصل میشود.
هنوز هم کارگردان و تهیهکنندهای هستند که نگراناند با غیرسلبریتیها کار کنند
* آقای سپهری! آن اوایلی که سریال «نونخ» به جریان افتاد نسبت به حضور بازیگرهای بومی، عدهای گارد داشتند و میگفتند اینها یا شناخته شده نیستند و یا کمتر شناخته شده! چرا به سراغِ بازیگران اصطلاحاً سلبریتی نمیروند. به نظر میرسد موفقیت بازیگران بومی و محبوبیتشان قدرت ریسک را برای بسیاری از سازندگان سریالها و فیلمها بالا برد که میتوان از بازیگران شناخته نشده یا کمتر شناخته شده استفاده کرد و کار سرانجام خوبی پیدا کند. نظر شما در این باره چیست؟
سیروس سپهری: پایهگذار این موضوع، سعید آقاخانی است. شاید خود آقای فرجی به عنوان تهیهکننده یک نگرانی داشته که شاید با این بازیگران کار دیده نشود. من هر موقع چنین سوالی پیش بیاید یادِ این خاطره میافتم؛ روزی در شبکه خانگی کار میکردم موقع تدوین پلانِ من، وقتی به اتفاق تهیهکننده میبینند کارگردان میگوید خاطرتان هست میگفتید فلانی بیاید یک میلیارد دستمزدش است. گفتم اجازه بدهید با بچههای تئاتری که کمتر شناخته شدهاند، اما کاربلدند، کار کنیم.
الان خودتان مقایسه کنید این بهتر است یا همانی که گفته بودید! اما متأسفانه هنوز آن نگرانی هست که مثلاً آیا من از این بازیگر استفاده کنم، میفروشد و دیده میشود یا خیر؟ واقعاً دل میخواهد که کارگردانها و تهیهکنندهها این ریسک را به جان بخرند آنوقت خواهند دید به نتیجه خوبی میرسند.
زمانی «پایتخت» میساختند من میگفتم از بازیگرانِ چهرهتر استفاده کنید، اما آنها سلبریتی شدند
* آقای فرجی شما درباره این موضوع صحبت کنید چرا هنوز این گارد وجود دارد؟
مهدی فرجی: این تصور غلط وجود دارد که مثلاً سلبریتیها و چهرههای گرانقیمت برای ما بیننده میآورند. تجربه ۳۰ سال مدیریت به ویژه در حوزه ساخت فیلم و سریال و چند سال تهیهکنندگی به من میگوید مردم به قصه توجه دارند. اگر قصه باشد، شخصیتپردازیها و بازیها خوب اتفاق بیفتند اصلاً برای مردم مهم نیست بازیگر چه کسی هست و واقعاً مردم دنبال میکنند و میبینند.
مصداق بارز آن سریال «پایتخت» که ما وقتی میخواستیم بسازیم، سیروس مقدم به خاطر میآورد من مدیر شبکه بودم در مورد بعضی از بازیگرانی که میخواستند بیاورند من میگفتم نه! گفتم مثلاً بروید یک مقداری چهرهتر بیاورید، اما آنها آمدند و اساساً امروز خودشان به سلبریتیهای بزرگی تبدیل شدند.
«نونخ» یک مصداق دیگر آن، مردم قصه، بازیها و کارگردانی را میبینند اگر خوب باشد سریال، بیننده پیدا میکند بازیگر در رتبههای بعدی است. دلیلش این است من فکر میکنم کار بیننده میآورد و یک دلیلش هم این است که بالأخره ممکن است بعضیها فکر کنند اینطوری میتوانند محصولشان را گرانتر بفروشند.
مردم میگفتند از خیلی چهرهها خسته شدیم!
سیروس سپهری: آقای فرجی من این را به زعم خیلی از مردم میگویم ما از خیلی چهرهها خسته شدیم، تکراریاند. مردم به دنبال یک اتفاق و آدمهای جدیدند و آن استنباطی که به قول آقای فرجی عزیز استنباط غلطی وجود دارد امیدواریم روزی از بین برود.
* این همان نکته انتقادی بعضی از رسانههاست که بازیگران در همه سریالهای تلویزیونی و خانگی دیده میشوند...
مهدی فرجی: کاملاً درست اشاره کردید. الان بعضی از فیلمهای نمایشخانگی را دنبال میکنم میبینم بعضی از دوستان در همه کارها هستند. این عامل خودش باعث میشود مخاطب پس بزند. واقعاً در سریال «حکم رشد» شبکه سه، تجربه خوبی داشتم. نقشهای اصلی هیچکدام سلبریتی نبودند و آن قصه بود که پیش میرفت.
بازیگری که به خاطر بازی در پنج سکانس، مبلغ بالای ۲ میلیارد دریافت کرد
* حرف از نمایشخانگی شد. شما در سریال «راز بقا» سعید آقاخانی در پلتفرم بازی کردید. همیشه بحث دستمزدهای عجیب و غریب در پلتفرمها پیش میآید. بسیاری از تهیهکنندهها به این دستمزدها اشاره میکردند کار را برای تهیهکنندگان تلویزیونی سخت کرده است؛ آقای لطیفی میگفتند ۷۵ درصد بودجه یک سریال به بازیگران اختصاص پیدا میکند و در واقع پولی نمیماند به نویسنده فیلمنامه و برخی از عوامل دیگر داده شود. اما فلان بازیگر با چند سکانس کوتاه دستمزد به مراتب چندین برابر نسبت به نویسنده دریافت میکند.
سیروس سپهری: بازیگری در سریالی تقریباً در پنج سکانس بازی کرد و مبلغ بالای دو میلیارد دریافت کرد. اما بازیگری همچون من سه ماه مدام یا یک سال و نیم درگیرِ کاری بودم و دستمزدی که دریافت کردم در قیاس با این مبالغ جای تأسف دارد. به نظرمن آدمی که کاذب و چه هنری باید بداند کجا سرمایهاش را هزینه میکند و شما با من حتماً همعقیدهاید که باید نسبت به نویسندگی جایگاهی قائل شویم صددرصد، قصه حرف اصلی را میزند و یک قصه خوب کار را جلو میبرد.
ماجرای پیشنهادهای ناراحتکننده
* آقای سپهری! من شنیده بودم قبل از «نونخ» پیشنهادهای توهینآمیزی به شما میشد دستمزدهایی که بسیار ناچیز و ناراحتکنندهاند. البته برخی از بازیگران دیگر هم به این نکته بارها انتقاد کردهاند. الان که زمان میگذرد و بسیار مردم با کاراکترِ ادریس شما ارتباط برقرار کردند پیشنهادها چطور است؟
سیروس سپهری: الان یک اصطلاحی داریم میگویم صدقه سرِ «نونخ» شرایط متفاوت است. یک زمانی پیشنهادهایی میشد که ناراحتکننده بودند. در حالی که من چهل سال رزومه تئاتری دارم یعنی اتفاقی نیست که در تئاتر به آن نرسیده باشم. مثلاً زمانی مرا برای بازی به کاری دعوت کردند و گفتند یک کت و شلوار خوشرنگ برای عروسی بپوشم که پشت سر آقای حیایی باشم. در کمال احترامی که برای امین حیایی عزیز قائلم، اما خیلی به غرورم برخورد و خیلی حسّ بدی به من دست داد.
چرا باید اینطوری باشد و خیلی از بازیگرانی داریم که فوقالعادهاند و فرصت نمیشود دیده شوند. خوشبختانه آقای فرجی و آقای آقاخانی در پیشتولید فصل چهارم دست مرا باز گذاشتند هنرمندانی که لهجه کرمانشاهی دارند و کاربلدند را بیاورم و از آنها استفاده کنیم. چندین نفر در این فصل به ما اضافه شدند بچههای تئاتری خوبی بودند.
امیدوارم فصل پنجمی باشد
* آقای نوربخش؛ نظر شما درباره این نکته آقای سپهری چیست؟
من تشکر میکنم به خاطر «نونخ» اینجا هستم، امیدوارم دوباره فصل پنجمی هم وجود داشته باشد و گروه در کنار هم باشند و بتوانند یک کار زیباتر برای مردم ارائه بدهند. از وزیر ارشاد این درخواست را دارم که بتوانند مشکل مرا حل کنند و با انتقالی بنده موافقت شود.
باندبازی وجود دارد؟
* اگر از این بحث بگذریم؛ آقای فرجی شما یکی از مدیران قدیمی تلویزیون بودید و تهیهکنندگی را در این سالها تجربه کردید. شما در زمینه تولید سریالهای فاخر که اکنون کمرنگ شده چقدر باندبازی را دخیل میدانید؟
به نظرمن خیلی باندبازی دخیل نیست؛ برخلاف آنچه که گفته میشود حتی در مورد خودم میگویند خیلی باندبازی و اینها دخیل نیست. سریالهای فاخر و الف یک بودجه هنگفت میطلبد و به زمانی طولانیتر نیازمند است. آدمهایی که تجربه بیشتری داشتند و این فضا را میشناسند باید وارد این میدان شوند. چون میدان، میدان سختی است. فراهم کردن ملزومات چنین کارهایی خیلی دشواری دارد.
همین الان دو کار «سلمان فارسی» و «حضرت موسی» که توسط دو کارگردانی بسیار حرفهای و درجه یک تراز اول کشور در تلویزیون انجام میشود بودجه بسیار هنگفتی لازم دارد و سرمایهگذاری کلان و وقت و مدیریت گسترده میخواهد. میدانم که آقای جبلی هر چند وقت یک بار به آنها سر میزنند و از هیچ تلاش و کوششی برای حمایت کردن دریغ ندارند.
اینطوری نیست که فکر کنیم یک دفعه میتوانیم ۱۰ سریال فاخر داشته باشیم نه سازمان صداوسیما همچنین بودجهای دارد و نه یک همچنین ظرفیتی در کشور هست. وقتی یک کار الف ویژه فاخر راه میافتد بخشی از بدنه سینما و تلویزیون ما را درگیر میکند. به گونهای که ۴ یا ۵ سریال این سبکی همزمان پیش بروند تقریباً سینما و تلویزیون را باید تعطیل کرد! برای همین ملاحظات جدّی است و البته مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. تلویزیون باید حمایت خوب مالی در این زمینه داشته باشد، چون میدانم موضوعات و قصهها در این زمینه هست.
* همچنین پروژههایی به شما پیشنهاد شده است؟
اگر پیشنهاد بشود و کار موردعلاقه باشد چراکه نه.
پایانِ «نونخ» چگونه است؟
* نکته دیگر درباره سریال «نونخ» پایانبندی فصل چهارم است که امشب روی آنتن میرود. در فصل اول تا سوم پایانبندیها معقول بود، آیا فصل چهارم پایانبندی دارد که آن را به فصل بعدی وصل میکند یا سعید آقاخانی تمهید دیگری داشته است؟
«نونخ» یک پایانی دارد که دو منظوره است. یعنی از یک طرف قصه ما تمام میشود و یک پایانبندی دارد و از یک طرف میتواند وصلکننده به فصل بعدی باشد. در فصل اول وقتی هواپیما فروش رفت و در جریان چک، وسط عروسی آن چک برگشت خورد یعنی همه چیز از صفر؛ «نونخ ۲» به کرونا خوردیم و باز قصه ما ضمن اینکه پایان داشته، به روستای مادری برگشتند.
فضایی وجود داشت که انگار اینها دارند برمی گردند. بحث عروسی شیرین و داستانهای معدن و موارد دیگر در فصل سوم و اینجا هم یک جمعبندی دارد که مخاطب مثل پایانبندیهای فصول دیگر سردرگم نشود. البته پایانی هم دارد که مخاطب میتواند منتظر فصل پنجم این سریال باشد.
با نگاه علمی و توجه به فیلمنامه میتوان به سریالسازیِ خوب امیدوار بود
* مشکل سریالسازی امروز این است که به ندرت در تلویزیون سریالِ پرمخاطبی را شاهدیم که بیش از ۸۰ درصد بیننده و بیش از ۸ میلیون بازدیدکننده در تلوبیون داشته باشد. به نظر شما مدیران سازمان صداوسیما برای سریالسازی بایستی چه برنامهریزی داشته باشند؟
واقعیتش این است که کار سریالسازی دیگر یک صنعت است و ما باید کاملاً صنعتی به آن نگاه کنیم. وقتی به سریالسازی نگاه صنعتی و عملی داشته باشیم از ابتدای راه که فیلمنامه باشد تا سایر بخشها به سریالی خواهیم رسید که بیننده داشته باشد. من فکر میکنم با استفاده از روشهای علمی و گذراندن مراحل ساخت سریال بر یک مبنای درست و اصولی، میتوانیم منتظر عاقبت خوبی برای آن سریال باشیم.
من فکر میکنم خدا را شکر کارگردانان و بازیگران کاربلد و کسانی که در این سالها به جریانِ سریالسازی اضافه شدند؛ به نظرمن الان در نیروی انسانی کمبود نداریم و متنهای خوب باید پیدا کنیم. یعنی باید تضمینی برای متنهایمان پیدا کنیم. متن خوب اگر پیدا شود ۷۰ درصد کار را رفتهایم. همهچیز در مرحله متن میتواند حرف اول را بزند؛ ضمن اینکه به جوانان اهمیت میدهیم، یادمان باشد داشتههایمان همان نیروهای خبره، کارآمد و کاربلد را فراموش نکنیم.
من خودم زمانی که مدیر شبکه بودم هیچوقت عید و ماه رمضان را دست یک آدمِ جدید که بار اولش است میخواهد کاری کند نمیدادم. برای اینکه عید و ماه رمضان بینندههای فراوانی را پای تلویزیون میآورد. باید کار را به کسی بدهیم که قبلاً تضمین شده است؛ انشاءالله شاهد سریالهای بهتری باشیم.
من از مدیران سازمان صداوسیما برای اینکه ما را حمایت کردند و حمایتهای مردمی که به ما دلگرمی داد، تشکر کنم. پیامهایی که به دست من میرسند مثلاً در پارکی بچهها به سبکِ «نونخ» فوتبال بازی میکنند.
منبع: تسنیم