جریان اسلام شناسی در غرب، تاریخچهای طولانی دارد. به یقین این جریان فرازوفرودهای بسیاری را گذرانده است. نگاه نخست مستشرقان به اسلام، نگاهی همراه با رد و نقد بوده است و جریان نخستین مستشرقان به دنبال نقد بی، چون وچرای دین اسلام بود. اما با گذشت زمان و تحول در این جریان، برخی مستشرقان به نگاهی همدلانهتر با منابع اسلامی رسیدند. شاید بتوان یکی از مستشرقان مهم و تأثیرگذار دوره معاصر را ویلفرد مادلونگ آلمانی دانست. دامنه مطالعات او در زمینه اندیشه اسلامی، بسیار گسترده بود و او جزو نخستین افرادی بود که تحقیقات بی طرفانهای برای شناخت تشیع انجام داد.
وی در سال ۱۹۹۷ میلادی کتابی به نام «The Succession to Muhammad» نوشت که در حوزه شناخت تشیع و مسئله خلافت، تأثیر بسزایی بر جریان شیعه شناسی در دنیا گذاشت. این اثر در سال ۱۳۸۵ خورشیدی به نام «جانشینی محمد (ص)» ترجمه و به همت بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی منتشر شد. اما این تنها اثر شناخته شده شرق شناس آلمانی نبود. نوشتههای او در حوزه مطالعات زیدیه و معتزله و جریان شناسی فرقههای اسلامی منبع درخورتوجهی برای پژوهشگران و اسلام شناسان غربی است و هنوز نیز اعتبار نگاشتههای علمی اش در محافل آکادمیک دنیا پابرجاست. چهارشنبه گذشته خبر درگذشت این مستشرق در نودوسه سالگی را شاگرد او در شبکههای مجازی منتشر کرد.
باتوجه به جایگاه ویژه وی در شیعه شناسی بر آن شدیم پروندهای ویژه برای نقد و بررسی آرای او منتشر کنیم. در این پرونده، دکتر حسن بلخاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، نقدهای واردشده به جریان اسلام شناسی در غرب و جایگاه مادلونگ در این حوزه را بررسی کرده است. دکتر حسن انصاری، عضو هیئت علمی مدرسه مطالعات تاریخی پرینستون، نیز که بیش از سی سال از نزدیک با او آشنا بوده، نکاتی درباره روش شناسی آثارش بیان کرده است. در پایان نیز دکتر محمدکاظم رحمتی، عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی، با نگاهی جدید به اندیشههای او نگریسته است.
دکتر حسن بلخاری
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
استشراق، مستشرقان و شرق شناسی همچنین اسلام شناسی و شیعه شناسی موضوعاتی مهم، پیچیده و فوق العاده حساسی است و درهرحال باید بپذیریم و آنها هم باید بپذیرند که خارج از میدان و قلمرو و عرصه یک امر تحقیقی، به تحقیق درباره آن مسئله میپردازند. قطعا در حوزه فلسفه علم این نکته به شدت محل توجه و تأمل برانگیز است که کسانی میتوانند پردههای یک متن را بگشایند و اسرار آن را باز کنند و به حقیقت آن واقف شوند که بومی قلمرو آن متن باشند. کسانی که از خارج حوزه متن، سخن میگویند، مانند کسانی که از اهالی این متن و بومی این قلمرویند، نمیتوانند به تمام منابع و به همه فضای روان شناسانهای که در تحلیل و نقد حقایق و وقایع وجود دارد، اشراف داشته باشند.
ما در نقد و بررسی صادقانه و عالمانه مستشرقان در باب اسلام و ایران و شیعه، به یک مسئله بنیادین رسیده ایم و آن، اینکه باوجود تلاشها و کوششهای گاه صادقانه این محققان، نفس تحقیقات شرق شناسی و اسلام شناسی در قلمرو غرب، دربردارنده دو مسئله اساسی یا دو اشکال اساسی است؛ یکی نگاه سیاسی که در این قلمرو وجود دارد و ادوارد سعید در کتاب مهم شرق شناسی خود به تفصیل آن را بحث کرده و معتقد است که غرب در دامن خود، شرقی را شناسانده و پرورانده است که این شرق غرب است و شرق شرق نیست.
وی بحث فوق العاده مهمی دارد که علاقه مندان میتوانند به آن کتاب مراجعه کنند. از دل این نقد و نگاه شرق شناسان، کمدی الهی دانته بیرون میآید که در فصل دوزخ خود، سخنان نادرستی درباره پیامبر اسلام (ص) و حضرت امیرالمؤمنین (ع) بیان کرده است.
وجه دومی که بر تحقیقات مستشرقان حاکم است، مسئله جهل یا ناآگاهی و تسلط کامل بر تمام منابع یک موضوع یا مسئله است که در قلمرو تحقیق این مستشرقان و اسلام شناسان قرار میگیرد.
در این میان «مادلونگ» تلاش کرده است عالمانه و محققانه به مسائل نگاه کند. البته آن چنان که دو تن از فضلای حوزه علمیه قم در برنامه امروز بیان کرده اند، نگاه او نگاه برون مذهبی است و ما نمیتوانیم از وی انتظار داشته باشیم به عنوان یک معتقد وفادار به حضرت امیرالمؤمنین (ع) به جریانات صدر اسلام نگاه کند، لذا در مواردی در مقایسه با اعتقادات ما درباره حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) تفاوتهایی دارد. مثلا ما حضرت علی (ع) را در قلمرو «عصمت» تحلیل میکنیم و به آن باور داریم و متعهد به پیروی از آن حضرت هستیم
. ما مسئله «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» یا مسئله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را داریم که بسیار مهم هستند، لذا زاویه نگاه ما از این مسیر است و دیدگاه ما متفاوت است با کسانی که بیرون از این قلمرو برپایه استدلالات علمی نگاه میکنند و چنین نگاه عارفانه و عاشقانهای ندارند. طبیعی است که در مواردی، جملات و بیان آنان به گونه دیگری است.
مادلونگ انصافا در این قلمرو تلاش کرده است صادقانه و جامع به مسئله نگاه کند، اما مشکلاتی نیز وجود دارد؛ مانند ابن خلدون که درباره حضرت سیدالشهدا (ع) میگوید من متوجه منطق ایشان نمیشوم؛ چرا ۷۲نفر را مقابل ۱۲۴هزار نفر قرار داده است؟ چون با چشم تاریخی و عقلی به ماجرا نگاه میکند، درحالی که حقیقت ماجرا از دیدگاه شیعه چیز دیگری بوده است. این نگرشها در تحقیقات مستشرقان نیز وجود دارد. مادلونگ هم در مواردی این چنین مسائلی را دارد. البته این نقد مهم هم به کتاب جانشینی محمد (ص) او وارد است که وقتی به بخش منابع رجوع میکنیم، بیشتر از منابع اهل سنت استفاده شده و در نمونههایی محدود از منابع شیعه بهره برده است.
استانداردهای علمی ایجاب میکرد که مادلونگ در این مسئله آرای شیعه را بیشتر از اینکه دیده است، ببیند. البته این نقد را بر خودمان هم وارد بدانیم که شیعه کوشش وسیعی که دیگر فرق اسلامی در نگارش تاریخ نگاری کرده اند، به ویژه درباب قرون اولیه، نکرده است، از این رو طبیعی است کسانی که به فضای درون متنی ما اشراف ندارند، تصور کنند غیر از منابع فرق دیگر، منابع جامعی وجود ندارد، بنابراین بخشی از ماجرا بازمی گردد به کم کاری جهان تشیع در نگارش تاریخهای برجسته و قویای که بتواند در سطح جهان اسلام به عنوان وزنه علمی مطرح شود. البته در مواقعی هم اجازه نداده اند و در مواقعی کم کاری ما هم در این مسئله دخیل بوده است.
دکتر حسن انصاری
عضو هیئت علمی مدرسه مطالعات تاریخی پرینستون
ویلفرد مادلونگ در زمینه تشیع اسماعیلی، تاریخ تحولات شیعه امامی و زیدی بیش از پنجاه سال مطالعه و تصحیح و تحقیق داشته است و از همه مهمتر کتاب خلافت پیامبر (ص) را نوشته است که مستقیم به رویکرد وی با معارف شیعه ارتباط دارد.
بنده بیش از سی سال است که با آثار او و خودش آشنا هستم و در تصحیح متون با وی همکاری هم کرده ام، درعین حال در نوع مطالعات شیعه شناسی در غرب، ملاحظاتی وجود دارد که شاید در آثار او هم هست.
به صورت کلی اسلام شناسانی که بعد از ۱۵۰سال بی توجهی به مطالعات و منابع شیعی، وارد این عرصه شده اند، سهم بزرگی در توجه به شیعه و مطالعات شیعه شناسی به خصوص امامی و تا اندازهای زیدی در غرب دارند؛ البته شیعه اسماعیلی پیشتر هم به دلایلی محل توجه محققان بوده است، ولی در یکی دو قرن اخیر بیشتر کسانی مانند مادلونگ به شیعه امامیه و زیدیه پرداخته اند.
در مطالعات اسلام شناسی غرب، توجهی که به تاریخ تشیع وجود داشته، به فقه امامیه و حدیث نبوده است و این به دلیل آن است که بیشتر تاریخ نگاریهای فقه در اسلام، توسط اهل سنت صورت گرفته و طبیعتا به فقه امامی توجهی نشده است.
کتاب خلافت محمد (ص)، اثر پروفسور مادلونگ که نتیجه بیش از بیست سال پژوهش و تحقیق نویسنده دانشمند آن است، یک اثر ماندگار در تاریخ مطالعات مربوط به صدر اسلام است. نویسنده دانشمند این کتاب همه منابع اصلی را با دقت خوانده و از زیر نگاه تیزبین خود گذرانده است و روایتی خواندنی و مستند و درعین حال تحلیلی از سیر خلافت در اسلام تا پایان عصر حضرت امیرالمؤمنین (ع) به دست داده است. این کتاب تاکنون به زبان عربی ترجمه نشده و متأسفانه گاهی آگاهانه از آن غفلت شده است. شنیده ام حتی از برخی کتابخانههای عربی هم سانسور شده است.
نویسنده به روشنی در این کتاب بیان میکند که سقیفه حاصل یک برنامه حساب شده و کودتایی علیه خلافت مسلم خاندان پیامبر (ص) بود و روشن میکند که چگونه روند خلافت در دوران ابوبکر و عمر به حوادث خونین دوران عثمان انجامید. مهمترین بخش کتاب، دوران خلافت پنج ساله حضرت امیر (ع) را پوشش میدهد و در آن مادلونگ مدققانه به علل و اسباب سه جنگ دوران حضرت و دسیسهها و عهدشکنیهای مخالفان ایشان و رفتار اصولی و عدالت خواهانه و مبتنی بر وفاداری به سنت پیامبر (ص) از سوی حضرت میپردازد.
خواننده این کتاب به دقت از جزئیات حوادث تاریخی منتهی به سه جنگ جمل، صفین و نهروان و حوادث منتهی به شهادت حضرت امیر و تا دوران خلافت امام مجتبی (ع) و روی کار آمدن معاویه باخبر میشود و روایتی مبتنی بر منابع و به دور از داوریهای شتابزده را در آن میبیند.
البته ممکن است با برخی نظرات نویسنده و در نوع تحلیل او از مسائل موافق نباشیم، اما بی گفتگو، تاکنون کتابی بدین پایه از اعتبار و جامعیت در این زمینه نوشته نشده است. کتاب و مقاله تاکنون به زبانهای اروپایی درباره موضوعات مرتبط با خلافت اولیه کم منتشر نشده است. اما متأسفانه بسیاری از آنها به نحوی جانبدارانه است و تأثیر منابع اموی یا روایات زبیری در آنها بسیار مشهود است. برای نخستین بار استاد مادلونگ براساس نگاهی بی طرفانه، روایتی از داستان خلافت را به زبان انگلیسی عرضه میکند که البته در کلیت آن، روایت شیعی از خلافت را تأیید میکند و بر حقانیت و البته مظلومیت بی مانند حضرت امیر (ع) صحه میگذارد.
محمدکاظم رحمتی
عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی
من به خاطر علاقه مندی که به مباحث کلامی و تاریخ زیدیه داشتم، خیلی زود با آثار مادلونگ آشنا شدم. خوشبختانه بیشتر آثار وی به زبان فارسی ترجمه شده و ترجمههای قابل استفادهای است. مجموعه مقالات او که آستان قدس رضوی به همت جواد قاسمی منتشر کرده است، باعث شد آشنایی بیشتری با آثار و شخصیت وی پیدا کنم. بعدها اصل مقالات او را که بیشتر به زبان انگلیسی بود، مطالعه کردم و بدین ترتیب با وی آشنایی بیشتری یافتم.
او شاگرد رودولف اشتروتمان و برتولد اشپولر، از محققان ترازاول مطالعات اسلامی در آلمان، بود و رساله دکتری خود را در زمینه زیدیه گذراند. از طرف دیگر کتابخانه برلین، مجموعه بی نظیری از کتابهای خطی مربوط به زیدیه دراختیار داشت که باعث شد مادلونگ رساله دکتری خود را در سال۱۹۵۶ درباره قاسم بن ابراهیم رسی (از فقها و متکلمان قرن سوم در یمن) به عنوان یک شخصیت محوری در زیدیه بنویسد. به طور عام وی در زمینه تاریخ تشیع و به طور خاص تاریخ زیدیه، آثار ارزشمندی دارد.
در بیست سال اخیر با وجود اینکه بازنشسته شده بود، به کارهای پژوهشی خود ادامه میداد، حتی در زمینه تصحیح متون فعالیت زیادی کرد. بسیاری از منابع مورد استفاده وی تا سالهای اخیر منتشر نشده بود. کتاب جانشینی محمد (ص)، یکی از کتابهای مهم در حوزه تاریخ اسلام است که اهمیت آن در توجه مؤلف به کلان روایتهای موجود است که براساس آن ها، تاریخ صدر اسلام (یعنی بعد از وفات پیامبر (ص) تا امامت حضرت علی (ع)) را به طور کامل بحث و بررسی کرده است.
ویژگی برجسته این کتاب، توجه مؤلف به گرایشها و دغدغههای مختلف موجود در جامعه اسلامی است و او به خوبی توانسته است آنها را تحلیل کند که چه دسته از گزارش ها، حاصل واقعه تاریخی است و چه بخشی از آن گزارش ها، درحقیقت تلاش گروههای مختلف برای پنهان کردن نقش خودشان یا متهم کردن گروههای مقابل و رقیب است. «جانشینی حضرت محمد (ص)» مهمترین کتابی است که تاکنون در تاریخ اسلام شناسی درباره این موضوع نوشته شده است. این کتاب را بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی منتشر کرده است.
تنها اثر جامع درباره زیدیه تاکنون همان رساله دکتری مادلونگ است که در سال۱۹۵۶ چاپ شده و به دلیل آنکه از منابع دست اول که بیشتر آنها منتشر نشده استفاده کرده است، این اثر بسیار ارزشمند است. از نظر روش و شیوه کار میتوان گفت در حوزه تصحیح متن و انتساب متون و تاریخ گذاری متون بی بدیل است. در زمینه قاسم رسی هنوز نظرات وی کاملا معتبر و دقیق به شمار میرود و هرچه متون بیشتری منتشر میشود، قوت و دقت نظر مادلونگ در این زمینه بیشتر آشکار میشود.
درمجموع همه تحقیقات وی ارزشمند و قابل استفاده است. البته هر پژوهشگری ممکن است نظراتی را مطرح کرده باشد که برخی از آنها صحیح نباشد و مادلونگ هم از این نظر استثنا نیست. اما کلیت آثار وی دفاع پذیر و معتبر است و او اولین پژوهشگری است که در بسیاری از حوزه ها، نظراتی را مطرح کرده است.
برخی محققان به تحقیقات مادلونگ در زمینه شیعه پژوهی ایراد میگیرند و میگویند او به آثار دست اول شیعی کم توجهی کرده است. درمورد شناخت منابع، مادلونگ از برجستهترین محققان است. پژوهشگران و شرق شناسان آلمانی از این نظر که به منابع دست اول شیعی دسترسی خوبی دارند، در اسلام پژوهی بی بدیل هستند. در زمینه ایران شناسی هم از منابع به خوبی استفاده کرده اند.
او سعی کرد با مطالعه انتقادی تاریخ اسلام و با توجه به مطالعه قرآن، این نظر را مطرح کند که درکل میتوان گفت پیامبر اسلام (ص) دل در گرو علی (ع) به عنوان جانشین خود داشت.
او در کتاب جانشینی محمد (ص) به عنوان یک پژوهشگر بدون گرایش، آیات قرآن را از این نظر بررسی کرد و تاریخ انبیای مورد بحث در قرآن را نیز بررسی کرد و به این نتیجه رسید که در قرآن همواره یکی از نزدیکان انبیا به عنوان جانشین آنها انتخاب میشده است، با این حال مادلونگ پس از چاپ کتاب جانشینی محمد (ص) که نظرات خوبی را در آن مطرح کرده بود، برخی نظرات شاذ را مطرح کرد که عجیب بود.