محمد حسن سیرجانی - پرده اول
ادای افرادی را در میآورد که سال هاست به چین رفت و آمد دارند و تجارت میکنند. دست گذاشت روی گرانترین عینک دودی. قیمتش یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان بود و بعد هم از داخل کیف جیبی اش ۶۰۰ یوآن چین درآورد و روی میز صاحب مغازه گذاشت. صاحب مغازه که نمیخواست چنین مشتری را از دست بدهد اسکانسهای چینی را برداشت و با جمله «مبارکتون باشه و به سلامتی استفاده کنید» خرید مرد تاجر را تأیید کرد. مرد جوان در حالی که عینک دودی گران قیمت خود را به چشم زده بود با لبخندی مرموز از فروشگاه خارج شد.
پرده دوم
عینک دودی ظاهرش را شیک کرده و مکمل خوبی برای یک تاجر بود. با چند ضربه به درِ شیشهای طلافروشی، فروشنده را از حضورش با خبر کرد. صدای قفل برقی در شنیده شد و بعد مرد جوان وارد طلافروشی شد.
مرد طلافروش در حال تعطیلی مغازه اش بود از سویی هم نمیخواست این مشتری را از دست بدهد. مرد همان طور که به طلاها نگاه میکرد و قیمت میگرفت با لحنی آمرانه از فروشنده خواست تا چند عدد سکه برایش بیاورد.
سکههای طلا از پشت طلق پلاستیکی بستههای پرس شده برق میزدند. مرد عینک دودی اش را به شکلی که نیفتد روی پیشانی اش قرار داد و خوب سکههای طلا را ورنداز کرد و بعد هم چندین هزار یوآن چین روی شیشه میز طلافروشی گذاشت. صاحب مغازه هم پس از چک کردن اسکناسها با جمله همیشگی «مبارک باشه» مشتری اش را تا دم در بدرقه کرد.
پرده سوم
مرد وارد صرافی شد تا ۶۰۰ یوآن چینی را به ریال تبدیل کند. مرد صراف به شکلی که به مشتری اش بر نخورد به او گفت که اشتباه شده و اسکناسها بات تایلند هستند. با شنیدن این جمله لبخند فروشنده عینک از روی صورتش جمع شد و وقتی شنید که ارزش ریالی آنها چقدر کمتر از یوآن چین است به شدت عصبانی شد.
کلاه بزرگی سرش رفته بود و در این معامله نه تنها سودی نکرده بود بلکه جنس گران قیمتش هم با کلاهبرداری از چنگش رفته بود. به مغازه برگشت و موضوع را به پلیس گزارش کرد. زمانی نگذشت که مأموران انتظامی پا به فروشگاه او گذاشتند و در همان دقایق ابتدایی تحقیقات تصاویر دوربینهای مداربسته را بررسی
کردند.
دوربینها زمان ورود خریدار کلاهبردار را ثبت و ضبط کرده بودند از همین رو چهره فرضی متهم ترسیم و تحقیقات برای به دام انداختن این مرد به ظاهر تاجر آغاز شد...
پرده چهارم
به سراغ یکی از دوستان صرافش رفت تا اسکناسهای چینی اش را به بالاترین قیمت به ریال تبدیل کند. مرد جوان تا چشمش به اسکناسها افتاد به دوست طلافروشش گفت: «اینها که یوآن نیست.» مرد طلافروش وقتی فهمید که مشتری به ظاهر با شخصیتش بات تایلند را به دلیل شباهت زیادش به یوآن چین به او داده است به شدت عصبانی شد و ماجرا را برای دوست صرافش تعریف کرد. موضوع به پلیس گزارش شد و خیلی زود این پرونده در دستور کار مأموران انتظامی قرار گرفت. تیم پلیس پس از بررسی فیلم و تصاویر ضبط شده دوربینهای مداربسته طلافروشی دریافتند متهم همان مرد جوانی است که به تازگی سر یک فروشنده عینک را هم کلاه گذاشته است.
پرده پنجم
سرش را پایین انداخته بود و ترجیح میداد سکوت کند. مجریان قانون او را در خانه اش دستگیر کردند و طی هماهنگی قضایی متهم را مورد بازجویی قرار دادند.
نمیخواست حرفی بزند و فقط گهگاهی میگفت اشتباهی او را دستگیر کرده اند. افسر پلیس برای اینکه به انکارهای مرد جوان خاتمه داده باشد او را با فیلمهای ضبط شده عینک فروشی و طلافروشی روبه رو کرد. همه چیز تمام شده بود و دیگر راهی برای فرار نمانده بود.
مرد جوان گفت: «از همین طریق از من کلاهبرداری کردند برای همین میخواستم با این کار از دیگران انتقام بگیرم. اگر قانون اجازه بدهد رد مال میکنم و رضایت شاکیانم را هم میگیرم.»
پرده آخر
فرمانده انتظامی مشهد در تشریح این پرونده بیان کرد با دستور قاضی حسینی، معاون دادستان و سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه دو مشهد، مأموران دایره تجسس کلانتری احمد آباد مسئول رسیدگی و تحقیقات در این پرونده شدند.
به گفته سرهنگ عباس صارمی متهم پس از تکمیل تحقیقات اولیه و تشکیل پرونده برای کشف دیگر جرائم احتمالی در اختیار دادسرا گذاشته شد و تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.