بیشترین علت نیاز زائران به امدادرسانی در پیاده‌روی اربعین، تصادفات جاده‌ای است پیش‌بینی هواشناسی امروز (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) | کاهش نسبی دما در شمال و غرب کشور سازمان هواپیمایی کشوری درباره‌ی تهیه بلیت پرواز‌های اربعین اطلاعیه صادر کرد آیا شیرین‌کننده‌های غذایی، بلوغ را در کودکان تسریع می‌کنند؟ چگونه احساس تشنگی را در پیاده‌روی اربعین کاهش دهیم؟ بهترین زمان مصرف چای سبز برای لاغری چه موقع است؟ خدمات ویژه مجهزترین بیمارستان سیار کشور در عمود ٩٨٩ زیبایی و طراوت پوست با میوه‌های تابستانی به بهانه ۱۷ مرداد، روز خبرنگار | ۴ روایت از رنج و رسالت  خبرنگارانی که در جنگ ۱۲ روزه پای کار بودند راننده تاکسی اینترنتی در مشهد، سرکرده باند سرقت‌های مسلحانه اهواز از آب درآمد! عجیب اما واقعی؛ صدور سند برای ۲۵ سانتی‌متر زمین در کاشان ! کشف یک میلیون و ۵۳۰ هزار یورو ارز قاچاق در ۷ گذرگاه مرزی عبور زائران شلیک مرگبار شکارچیان غیرمجاز جان محیط‌بان پارک ملی گلستان را گرفت (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) ۵ کشته در پی نزاع بر سر یک ملک در تربت حیدریه خراسان رضوی (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) خروج ۶۹ درصد زائران اربعین از کشور (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) ۴ نوشیدنی فوق‌العاده برای رفع عطش هنگام فعالیت ورزشی در گرما چند نکته درباره الکترولیت‌ها که این روز‌ها بیشتر به آنها نیاز دارید اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد به ۴ بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) آفتاب سوختگی در کودکی، خطر ابتلا به سرطان پوست را افزایش می‌دهد کرایه نجف تا کربلا 1404 در اربعین | راهنمای کامل هزینه‌ها و مسیر روایتی از رویارویی مجدد دزد و کارآگاه ماجرای تعقیب و گریز پلیس و سارق خودرو در غرب تهران مهلت حذف و اضافه بیمه تکمیلی بازنشستگان کشوری امروز (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) به پایان می‌رسد انهدام یک باند بزرگ سرقت با دستگیری زن معتاد در صحنه سرقت معوقات فروردین ماه ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین اجتماعی را پرداخت کنید توجه به بومی‌گزینی و جوانی در جذب نیرو از آزمون استخدامی آموزش و پرورش نتایج آزمون ورودی مدارس استعداد‌های درخشان برای ورود به پایه هفتم اعلام شد + لینک مشاهده نتایج اقلام ضروری برای کوله‌پشتی زائران اربعین
سرخط خبرها

کودک ۴ ساله زیر شکنجه‌های ناپدری

  • کد خبر: ۱۶۸۷۵۸
  • ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۸
کودک ۴ ساله زیر شکنجه‌های ناپدری
راز کودک‌آزاری‌های مرد سنگدل در مشهد که فرزندخوانده خود را آزار می‌داد، فاش شد.

به گزارش شهرآرانیوز، این ماجرای عجیب که در کلانتری شفای مشهد رقم خورد، از آن جا حکایت هولناک کودک آزاری را فاش کرد که زن جوانی سراسیمه وارد اتاق رئیس کلانتری شد و در حالی که آثار دلخراشی از سوختگی و زخم‌های متعدد روی پیکر پسر بچه همراهش را نشان می‌داد، به سرگرد سبکبار (رئیس کلانتری شفا) گفت: این کودک معصوم را زنی نزد من آورد که در همسایگی ما زندگی می‌کند. زن همسایه از من خواست مدتی از این پسربچه ۴ ساله مراقبت کنم تا وقتی آثار زخم‌ها اندکی از بین رفت و کمی بهتر شد، او را نزد مادرش بازگردانیم! من که به شدت تعجب کرده بودم درباره آثار سوختگی روی پیکر کودک پرسیدم که زن همسایه پاسخ داد: پدر ناتنی این بلا را سر فرزندش آورده است و من هم که اوضاع را این گونه دیدم، قلبم به درد آمد و او را به کلانتری آوردم تا قانون حق این کودک را بگیرد ...

لحظاتی بعد پسر بچه که گویی در سایه سار مهربانی‌های پلیس آرامش روحی را به آغوش می‌کشید، لبخندزنان دومین شکلات شیرین را به دهان گذاشت و در پاسخ به یکی از افسران دایره اطلاعات و امنیت عمومی کلانتری که پرسید: «چه کسی تو را کتک می‌زند؟» بی درنگ گفت: «بابا سلیم!»

با این جمله کودک، نگاه همه نیرو‌های حاضر در اتاق رئیس کلانتری به یکدیگر دوخته شد. هنوز دقایقی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از افسران دایره اطلاعات با هماهنگی‌های قضایی، پدر و مادر «حسن» را به کلانتری فراخواند.

مادر ۲۰ ساله کودک در حالی که تلاش می‌کرد آثار سوختگی و زخم‌های وحشتناک را به بازیگوشی فرزندش ارتباط دهد و مدام موضوع را به بیراهه می‌کشاند، فقط به عصبی بودن همسرش اشاره کرد و با بیان این که گاهی رفتار‌های «سلیم» دست خودش نیست درباره سرگذشت خود گفت: ۱۳ سال بیشتر نداشتم که به خواست پدر و مادرم پای سفره عقد نشستم و با «نثار احمد» ازدواج کردم. او پسر عمویم بود و من هیچ نقشی در انتخاب همسر نداشتم چرا که این گونه ازدواج‌های فامیلی در میان قوم ما مرسوم است، اما این ازدواج چند سال بیشتر دوام نداشت. «نثار احمد» نه تنها بیکار بود بلکه اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و نمی‌توانست مخارج زندگی را تامین کند. در همین شرایط من باز هم با پیشنهاد خانواده ام و در حالی که فرزندم دومین بهار زندگی اش را پشت سر گذاشته بود، از پسر عمویم طلاق گرفتم و سپس به صورت غیرقانونی به همراه خانواده ام از افغانستان به مشهد مهاجرت کردیم. طولی نکشید که با «سلیم» آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم. البته اولین شرط من برای ازدواج این بود که «سلیم» برای پسرم پدری کند و او را نیز دوست داشته باشد! اما بعد از به دنیا آمدن دخترم که اکنون ۴ ماهه است، «سلیم» گاهی عصبانی می‌شود و دست به رفتار‌های ناشایستی می‌زند که قلبم می‌لرزد، اما او شوهر من است و ...

در همین حال «سلیم» در حالی که تیشرت آستین کوتاهی به تن داشت و خال بزرگی نیز بر گردنش خودنمایی می‌کرد، وارد اتاق شد. «حسن» (کودک ۴ ساله) با دیدن پدرش، خیلی زود از آغوش رئیس کلانتری بیرون پرید و پدرش را عاشقانه به آغوش کشید. افسران پلیس حیرت زده به این صحنه می‌نگریستند و پاسخی برای این معمای عجیب نداشتند.

در این هنگام بود که فکری هوشمندانه به ذهن رئیس کلانتری رسید.

او کودک را به خارج از اتاق برد و پرسید: «مردی را که به آغوش گرفتی همان بابا سلیم است؟!» و کودک بی تامل پاسخ داد: نه! باباسلیم همیشه پیراهنی بلند با یقه بسته می‌پوشد و خال هم زیر گردنش ندارد! ...

لحظاتی بعد سرگرد «سبکبار» مرد جوان را در حالی که پیراهنی با یقه بسته به تن داشت به اتاق خودش برد و این بار یکی از ماموران، کودک را به درون اتاق فرستاد. «حسن» در یک لحظه و با مشاهده مردی با پیراهن یقه بسته، ناگهان جیغ وحشتناکی کشید و در حالی که اشک ریزان فریاد می‌زد: «بابا سلیم! مرا نزن! من کاری نکرده ام!» پشت میز و صندلی‌ها پنهان شد و ...

بررسی‌های پلیس درباره این ماجرای هولناک نشان داد که «سلیم» نام مستعار است و درحالی همه او را با نام «محسن» می‌شناسند که از چهره‌ای دوگانه برای کودک آزاری فرزند ناتنی خود استفاده می‌کند. بدین ترتیب با هماهنگی‌های مشاوران دایره مددکاری اجتماعی، مرد کودک آزار روانه زندان شد و «حسن» نیز با دستور مقامات قضایی به بهزیستی انتقال یافت تا تحقیقات بیشتری برای ریشه یابی این حادثه تکان دهنده صورت گیرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->