سید عمادالدین حسنی برقعی فرزند سیدمحمدتقی معین دفتر، از سادات رضوی و شاعری توانا بود و «معین» تخلص میکرد. عماد سال ۱۳۰۰ شمسی در مشهد به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در همین شهر گذراند.
وی از دوازدهسالگی سرودن شعر را آغاز کرد، در جوانی «شاهین» تخلص میکرد و بعدها تخلص «عماد» را برگزید. چون مادر عماد در سه سالگی و پدرش در شش سالگی وی درگذشته بودند، جد و جده مادریاش تربیت او را برعهده گرفتند. عماد طبع شعر و آوازخوش را از پدرش به ارث برده بود.
وی هنوز دوره دبیرستان را به پایان نبرده بود که گرفتار عشقی پرشور شد و از ادامه تحصیل باز ماند. عمادالدین در نونهالی دارای طبعی روان بود، چنان که شنوندگان اشعارش از قدرت طبع وی دچار حیرت میشدند و از او امتحان شاعری میگرفتند.
عماد از ایام جوانی دوست نزدیک «شهنا» و «اخوان ثالث» شده بود. به نوشته اخوان، عماد یکبار ازدواج کرد و همسرش ۸ ماه بعد از وصلت، بدون اینکه فرزندی بیاورد، از دنیا رفت. وی در سال ۱۳۳۱ برای اقامت دائم از مشهد به تهران رفت.
احمد شهنا نوشته است: «من تا آنزمان که در مشهد بودم و عماد و اخوان هم آنجا بودند، تقریبا روزی نبود که با هم تماس نداشته باشیم.» دیوان عماد برای اولینبار با مقدمه اخوان ثالث در سال ۱۳۴۱ منتشر شد. در سال ۱۳۷۵ هم همراه جلد دوم دیوان به چاپ چهارم رسید.
عماد قد بلند و چهرهای جذاب داشت. پیدا بود که در جوانی صاحبِ جمال بوده است. ماجرای عشقِ او و غزلهای پرشورش مشهور بود. عماد خراسانی برای آخرین بار روز چهارم شهریور سال ۱۳۸۲ در مراسم سالگرد مهدی اخوان ثالث در توس حضور یافت. عصازنان در حالی که دوستی زیر بغل او را گرفته بود، نزدیک مزار اخوان رسید و همگان به احترامش برخاستند.
مجری مراسم بزرگداشت اخوان با دیدن عماد حضورش را اعلام کرد و بعد، پشت میز خطابه بلندگو را نزد وی برد تا یکی از غزلهایش را برای جمع بخواند. عماد که حتی با بلندگو هم صدایش نارسا بود، عذر خواست. درنتیجه مجری شعری از عماد را با مطلع زیر قرائت کرد که با تشویق حاضران روبهرو شد:
بس در سر زلف بتان جا کردیای دل
ما را میان خلق رسـوا کـردیای دل...
بیماری عماد بسیار کاری بود، سرانجام وی در بهمن سال ۱۳۸۲ در تهران درگذشت. وی را هم در آرامستان شاعران خراسان، مقبرهالشعرا و در جوار حکیم ابوالقاسم فردوسی به خاک سپردند. او که از دوران جوانی شاعری مشهور شده بود، یکی از غزلسرایان پرآوازه معاصر ایران شد، تا عشق باشد غزلهای پرشور و حال و تأثیرگذار عماد خواننده خواهد داشت.
برخی از ابیات دلنشین غزلهای عماد:
گرچه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر
باز کن سـاقی مجلـس سـر مینای دگر
امشـبی را که در آنیم غنیمت شـمریم
شایدای جان نرسـیدیم به فردای دگر
مست مستم مشکن قدر خودای پنجه غم
من به میخانهام امشب تو برو جای دگر
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شدهام دوست ندانم
برگرفته از کتاب نامآوران توس