الهام مهدیزاده - جمعه های داغ برای پرندگان و حیوانات! بازاری به وسعت یک زمین داغ و بایر در انتهای بولوار میامی و منطقه پنج مشهد یعنی مهدی آباد که برای خرید و فروش حیوانات در نظر گرفته اند. هر کسی هر مدل حیوان دارد، با ماشین یا موتور به بازار می آورد. تعدادی از خریدارها هم قفس خالی به همراه دارند تا اگر معامله شان به قولی جوش خورد، حیوان زبان بسته را داخل قفس بگذارند و ببرند. حیواناتی که به بازار آورده اند، تنوع دارند. بین پرنده ها از عروس هلندی، طوطی و هدهد تا مرغ و خروس، خریدار و فروشنده دارد. اما بخش عمده بازار را انواع نژادهای سگ به خود اختصاص داده است. بعضی از سگ هایی که فروشندگان به بازار آورده اند، از نژاد سگ هایی هستند که در برخی تعابیر، از آنان با نام «سگ آدم خوار» یاد می شود. اما کبوتر بیشترین اقبال را در خریدوفروش دارد. تمام قفس های بزرگی که در 3ردیف در بازار تعبیه کرده اند، پر از کبوتر است. فروشنده ها می گویند بعضی کبوترها «ساقی» هستند و می توانند صدگرم مواد جابه جا کنند! برخی هم برای دعانویسی کاربرد دارند؛ مثل هدهدهای جمعه بازار پرندگان.
آفتاب گرم و سوزان به زمین بایر جمعه بازار پرندگان می تابد تا ثابت کننده روزهای گرم تیرماه باشد. جاده منتهی به بازار پرندگان تقریبا شلوغ است. بعضی ها با موتور و قفس هایی که پشت موتور بسته اند، راهی بازار هستند. عده ای هم با ماشین و وانت، حیواناتی مثل سگ را به بازار می برند. تیپ و شکل و شمایل خریدارها هم متفاوت است؛ از موتور سوارها تا افرادی که با ماشین های شاسی بلند برای خرید آمده اند. نرسیده به بازار و از دور، سیاهی در یک وسعت زمین پیداست. برای ورود به بازار پرندگان باید 3000تومان ورودی پرداخت کنیم.
روایت اول، فروشندگان سگ
تعداد فروشنده های سگ زیاد است و فروشندگان، بیخ دل هم، سگ هایشان را با قلاده مهار کرده اند. در گوشه ای از بازار، مردی با سگی بزرگ و خسته در کنار یک وانت نشسته است. در فاصله یک متری او، مرد دیگری با سگی تهاجمی ایستاده است. سگ قهوه ای این مرد آرام و قرار ندارد. هر کسی که از کنارش رد می شود، پارس می کند. گوش های کوچک سگ در سر مربعی اش گمشده است. با پارس و تقلایی که می کند کسی جرئت نزدیک شدن به سگ را ندارد. کافی است یک قدم نزدیک شوی تا روی دوپا بایستد و دندان های تیزش را نشان دهد. صاحب سگ با سختی، قلاده اش را دودستی گرفته است. پارس های بلند سگ و تقلاهایش، دیگران را متوجه خودش می کند. در کمتر از چنددقیقه، حلقه ای از مردان مشتاق، دور سگ تشکیل می شود و هر کدام از صاحب سگ سؤال هایی می پرسند. بعضی که خیلی حرفه ای هستند، با دیدن سگ، درباره نژادش نظر می دهند؛ «از مدل های آمریکایی است.»
مردی که مانند ما از نژادهای سگ چندان سر در نمی آورد، نام سگ را می پرسد . صاحب سگ درگیر گرفتن قلاده سگ است و تمام حواسش را جمع کرده تا سگ را مهار کند. همان مردی که شناخت زیادی از سگ ها دارد، می گوید: این سگ از نسل پیت بول آمریکایی است.
همه همان طوری که نیم نگاهشان به سگ است که پاچه شلوارشان را نگیرد، گوششان را برای شنیدن توضیحات بیشتر تیز کرده اند؛ «این سگ از نوع سگ های 48 دندان است. بقیه سگ ها 38 دندان دارند.» چشم ها به دهان و دندان های تیز سگ دوخته می شود؛ «با فک بزرگی که دارد درجا می تواند دست یک آدم را قطع کند.» با شنیدن این حرف ها و دیدن تقلای سگ، چند نفری احساس می کنند خیلی نزدیک ایستاده اند و ترجیح می دهند چند قدم عقب تر بروند.یک نفر از میان جمعیت، قیمت سگ را می پرسد. بالاخره صاحب سگ وارد جریان گپ و گفت می شود؛ «این سگ توله است و 7 ماه بیشتر ندارد. یک و نیم میلیون تومان می فروشم. اگر کمی به خورد و خوراکش برسید، تا چندماه دیگر تا 6 میلیون تومان هم می توانید بفروشیدش. اگر باغ دارید، برای آنجا سگ فوق العاده ای است، چون به کسی امان نمی دهد و نمی گذارد کسی چشم به باغ داشته باشد.»
«سگ دعوا» در تابستان ممنوع!
با شروع شدن چک و چانه مرد فروشنده و خریدار، مردان ترجیح می دهند سراغ سگ دیگری بروند. با فاصله گرفتن آن ها، حلقه مردان دور سگ باز میشود. دیگر مانع انسانی برای دیدن دو سگِ فروشی که کنار هم هستند، وجود ندارد. سگ کناری در گرمای سر ظهر تیرماه خواب آلود است. با این حال پارس های سگ مهاجم بیشتر می شود و گردنش را تا جایی که کشش دارد، به سمت سگ خواب آلود می کشد و او را مثل خودش از جا بلند می کند. با اوج گرفتن پارس دو سگ، مردهای اطراف هم به جوش و خروش می آیند. چند مرد از میان جمعیت فریاد می زنند: بیندازشان به هم.
چند نفر با گفتن «ها» و تکرار همین جمله، دو فروشنده را ترغیب می کنند که سگ ها را به جان هم بیندازند تا دعوا کنند. مردی که سگ مهاجم دارد، برای نشان دادن قدرت همان 48 دندانی که از آن گفته است، زیاد مقاومت نمی کند. بعد از یکی دوبار «نه» گفتن با زیاد شدن این خواسته ، به نشانه رضایت، سکوت می کند. اما دیگر فروشنده سگ راضی نیست و با فریادی بلند می گوید: قلاده سگت را بکش. الان مگر فصل سگ دعواست! می خواهی هر دو را تلف کنی؟!می پرسیم: فصل سگ دعوا چه فصلی است؟ او این طور توضیح می دهد: زمستان اگر اینجا بیایید، حدود ساعت 12، معمولا بعضی ها سگ دعوا راه می اندازند. خوبی زمستان این است که وقتی حیوان زخمی شد، زخمش زود خوب می شود، اما الان هوا گرم است و اگر سگ زخمی شود، زخمش عفونت می کند و کِرم می افتد.
ماجرای سگ های مهاجم
سگ قهوه ای مهاجمی که سر خرید و فروشش بحث است، از نسل همان سگ خبرسازی است که سال گذشته تا مدت ها تیتر رسانه های کشور بود. ماجرا بر می گردد به سال گذشته که در پارکی در لواسان تهران، دو جوان اقدام به سگ گردانی می کردند. آن طور که رسانه ها منتشر کردند، یکی از سگ های آنان از نوع پیت بول بوده است. سگ با دیدن خانواده ای که برای تفریح به پارک مراجعه کرده بودند، به سمت دختر بچه ده ساله این خانواده حمله ور می شود. صاحب سگ نمی تواند آن را کنترل کند و در جریان این حادثه، دست دختر بچه میان دندان های تیز سگ، به شدت آسیب می بیند.آن زمان رسانه ها با استناد به این ماجرا بارها متذکر شدند که برخی از نژادهای سگ در حالی در ایران به راحتی خرید و فروش می شود که این کار در سایر کشورها ممنوعیت دارد. به عنوان مثال گفته می شود در آمریکا نگهداری سگ هایی که حالت تهاجمی بسیار دارند، با محدودیت هایی روبه روست و برای خریدو فروش و جابه جایی برخی نژادهای سگ باید از وسایلی نظیر پوزبند استفاده شود. این قوانین درباره برخی سگ های خاص مانند پیت بول بیشتر و جدی تر است. در دهه 80 یکی از سگ های پیت بول به شخصی حمله کرد و اورا تا آستانه مرگ پیش برد. همین موضوع سبب شد قوانین جدیدی درباره نگهداری این سگ ها تصویب شود. در حال حاضر در برخی ایالت ها مانند اوهایو و کانزاس، این قوانین به مراتب سخت تر است؛ تا جایی که دادگاه این دو ایالت سعی کرده است به طو رکلی خرید، فروش و نگهداری این سگ ها را ممنوع کند.
فول آپشن چند ده میلیونی!
تعداد سگ هایی که برای فروش آورده اند، زیاد است. برخی سگ ها به قول کاسبان جمعه بازار، از نوع فانتزیِ عروسکی هستند. سگ های پاکوتاه و پشمی از این مدل سگ ها هستند که خواهان چندانی در میان خریداران ندارند. هرازگاهی چند نفری از کنار آن ها رد می شوند و برای آنکه دست خالی از کنار این مدل سگ ها عبور نکرده باشند، از فروشنده قیمت می گیرند.
بین سگ هایی که برای فروش آورده اند، دور یک سگ که شبیه سگ های موادیاب است، شلوغ است. سگ را بدون قلاده داخل پرایدی گذاشته اند. سگ سرش را از داخل شیشه های ماشین بیرون آورده است و در گرمای هوا له له می زند. مرد و زنی کنار ماشین ایستاده اند و جواب سؤالات مردانی را که دور آنان ایستاده اند، می دهند. مرد مدعی است پرورش دهنده سگ های مواد یاب و زنده یاب است. آن طور که می گوید «فیده» هم از نسل سگ های مواد یاب است؛ «این یک سگ خاص است. فیده فول آموزش است.» پسر جوانی از پشت سر چندمرد، با صدای بلند می گوید: همه می گویند سگشان فول آموزش است، اما فقط حرف است.هنوز حرف هایش تمام نشده که مرد فروشنده بدون آنکه ملاحظه جمعیت دوربرش را بکند، به سگ فرمان می دهد: فیده، بگیرش! سگ عظیم الجثه، سنگینی وزنش را از شیشه ماشین بیرون می اندازد. به همه آدم های دور و بر ماشین استرس وارد می شود. پسر جوان می ترسد و پا به فرار می گذارد. سگ چندمتری دنبالش می کند تا مرد فروشنده با صدای بلند به سگ فرمان برگشتن می دهد.
با این کار، همه افرادی که دور و اطراف این سگ هستند، لحظه ای می ترسند و فروشنده به آنان این اطمینان را می دهد که سگش فول آموزش است. فروشنده این بار با غروری بیش از قبل از سگ تربیت شده اش تعریف می کند؛ «فیده هنوز 8ماه دارد. 3هفته قبل که فیده را به جمعه بازار آورده بودم تا 24میلیون تومان آن را می خریدند اما من حاضر نشدم آن را بفروشم.» دونفری پچ پچ کنان و با تکان سر، قیمتی را که داده است، تأیید می کنند و فروشنده حرف هایش را ادامه می دهد؛ « ارزش این مدل سگ بیشتر از این است. الان هم قصد فروش ندارم و فقط آورده امش تا راهی برود!»
روایت دوم، پرنده فروش ها
کنار زمین رهاشده برای خرید و فروش سگ، دیواری کشیده اند و درِ باریکی داخل دیوار تعبیه کرده اند. از همان درِ باریک جمعیت رفت وآمد می کنند. آن طرف دیوار بازار پرنده هاست. دنیای آن طرف دیوار کاملا متفاوت است. با پا گذاشتن به آن طرف دیوار و بلندکردن سر، آدم ها و قفس ها و پرنده ها تمام وسعت دید را در برمی گیرد. پرهایی در هوا رقصان است که بعد از ورود به داخل و عادت کردن چند ثانیه ای چشم ها به قفس ها، جلو دید خریداران را می گیرد. در قسمت پرنده ها چند ردیف قفس بزرگ فلزی با تورهای درشت به موازات هم گنجانده شده است. فضای کوچک و جمعیت زیاد فروشندگان ، جوری است که باید با وسواسی خاص عبور کرد. کنار یک قفس تعدادی پرنده مرده گذاشته اند. یکی از پرنده فروش ها می گوید: این پرنده ها قبل از رسیدن به جمعه بازار و پیدا کردن مشتری، به دلیل زیاد بودن تعداد پرنده ها در قفس، تلف شده اند.قیمتی که برای فروش کبوترها می دهند، از 150 هزار تومان تا یک میلیون تومان است. بیشتر آدم های این طرف دیوار، قسمت پرنده ها، یک یا دو کبوتر در دست دارند. بعضی از افراد هم بال های کبوتری را که در دستشان گرفته اند، باز و بسته می کنند.
پرندگان ساقی
به عنوان خریدار کبوتر، سراغ یکی از فروشنده ها می رویم. مرد فروشنده، داخل قفس، چند کبوتر به رنگ های مختلف دارد. هرکسی که می خواهد کبوتری بخرد، اسمش را می داند و با گفتن اسم آن، فروشنده کبوتر را از میان کبوترهایش جدا می کند. اما ما مجبور می شویم با اشاره دست، یکی از پرنده های داخل قفس را نشان دهیم؛ «کفتر کیلومتری می خواهید؟» سؤالش را با تعجب بسیار مطرح می کند. جوری که ما هم با تردید بسیار در انتخابی که کرده ایم، سرمان را به نشانه مثبت بودن تکان می دهیم. این سؤال و جواب به فروشنده می فهماند که هیچ اطلاعی از نوع کبوترها نداریم و اولین خرید ماست. همین موضوع برای ما هم بهانه ای می شود که بدون تردید و خجالت، بقیه سؤال هایمان را بپرسیم!
-کیلومتری یعنی چه؟
فروشنده با خیال راحت از اینکه خریدار ناآگاه سراغش رفته است، جزئیات را کامل می گوید؛ «خانم، کفتر خوبی انتخاب کرده ای. این کفترها راه بلدند. یک مدت که بگذرد، مسیر خانه را پیدا می کنند. شما هر چند وقت کفتر را ببرید یک مسیر جدید و آن را رها کنید؛ خودش دوباره به همان جایی که بوده برمی گردد. کم کم مسیری که آن را رها می کنید، طولانی کنید. حتی می توانید این کفترها را در تربت جام رها کنید!» حرف های فروشنده در ادامه به رمز و راز این نوع کبوتر و ساقی بودنش می رسد؛ «نمی دانم شنیده اید یا نه؛ بعضی ها از این کفترها برای جابه جا کردن مواد استفاده می کنند. این کفترها حداقل 100 گرم می توانند جابه جا کنند. 50 گرم پشتش می گذارند و 50گرم هم به پاهایش می بندند.»
هدهد بخت گشا
در قسمت پرنده فروشی بازار، انواع پرنده خرید و فروش می شود؛ از مرغ و خروس و کبوتر تا مینا و طوطی. برخی پرنده هایی که فروخته می شود، خاص هستند؛ مثلا چند فروشنده هدهد می فروشند. یکی از فروشنده ها قیمت هر هدهد را 70 هزار تومان اعلام می کند. ظاهر زیبای هدهدها و جدید بودن آن ها، تعداد زیادی از مراجعه کنندگان را به خود جلب کرده است. از فروشنده درباره هدهدها و اینکه از کجا آمده اند می پرسیم؛ « این ها مهاجر هستند و با بدبختی شکار می شوند؛ برای همین گران تر می فروشم. همین جوجه هایی را که من 70 هزار تومان می دهم، در بازار توحید، اگر پیدا کنید، نمی توانید با این قیمت بخرید.» با نگاه تردید آمیز ما درباره قیمت این جوجه هدهدها ادامه می دهد: اصلا هرکسی هدهد نمی خرد. هدهد پرنده ای خوش یمن است که هر کسی در خانه داشته باشد، روزی اهل آن خانه زیاد می شود. آن قدر هدهد خواهان دارد که تا یک ساعت دیگر همین چند هدهد دیگر را هم می برند. خیلی ها هم برای دعانویسی هدهد می خرند.
درباره اینکه هدهد چه نقشی در دعا نویسی دارد، فروشنده این طور توضیح می دهد: هدهد پرنده خوش یمنی است. خیلی وقت ها آدم هایی که هدهد می خرند، به سفارش دعانویس ها این کار را می کنند. دعا نویس ها از خون هدهد برای نوشتن دعا و بخت گشایی و روزی استفاده می کنند.کمی جلوتر و تقریبا در میانه بازار، بوی فلافل و روغن داغ سوخته می آید. دکه فلافل فروشی میان قفس های پرنده ها مشتری های پروپاقرصی دارد و سرِ فروشنده حسابی شلوغ است. معامله کردن در این هوای گرم تابستان انرژی می گیرد و در نقطه مقابل، عطش برای خرید نوشابه های شیشه ای تگرگی دوچندان است. شیشه های نوشابه، دست خریداران و فروشندگان بازار از دوگانگی گرمای هوا و سردی یخ ها عرق کرده است.
روایت سوم، فروش کیسه برنج
پسر بچه ای گوشه ای از بازار نشسته است و حلقه های رنگی و فلزی پای کبوتر می فروشد. هر جفت از حلقه های رنگی پلاستیکی را هزار تومان می فروشد. حلقه های فلزی را از 2000 تا 5000تومان می فروشد. از نظر جثه به پسر بچه ای می خورد که حدود 8 سال داشته باشد. با اینکه سن وسالی ندارد، به کاری که انجام می دهد، حسابی وارد است و سعی می کند در همهمه مردانی که از کنارش عبور می کنند، با داد زدن نگاه آنان را به خودش جلب کند. لحظه ای کوتاه، مات حلقه های رنگی پسر بچه هستیم که پسر بچه ای بزرگ تر از او نزدیکمان می آید و با نزدیک کردن سرش به ما آرام می گوید: خانم، حلقه پای کفتر می خواهی؟ من ارزان تر می فروشم. این اول بازار نشسته و گران می دهد؛ من آن طرف دیوار حلقه می فروشم. بیا آن طرف دیوار و ببین چقدر قشنگ تر و ارزان تر هستند.
با دستش درِ کوچک روبه رویمان را نشان می دهد که به بیرون و پشت بازار راه دارد. پشت دیوار بازار هم ردیفی از فروشندگان پرنده نشسته اند. پسر دوان دوان می رود، تا جایی که حلقه هایی را که می فروشد، نشان دهد. پلاستیکی از حلقه های رنگی را زمین گذاشته است. سرِ پلاستیک را باز می کند. دستش را زیر حلقه های رنگی داخل پلاستیک می برد و مشتی از حلقه های رنگی را برای نشان دادن بیرون می کشد. کنار دستش یک پلاستیک بزرگ سیاه نیز گذاشته است. سر این پلاستیک سیاه را باز می کند. داخل پلاستیک سیاه پر از کیسه های برنج است؛ «این کیسه ها مال داداشم است. الان رفته آن طرف بازار. می خواهی کفتر یا مرغ بخری؟ چون قفسی همراهت نیست، از این کیسه های برنج بخر که راحت ببری. هر کیسه 2000تومان است.»
ابوالفضل و برادرش از بچه های روستای کلاته فیض آباد جاده کنه بیست هستند. جمعه ها به این بازار می آیند تا حلقه های رنگی و کیسه های برنج را که جمع کرده اند، به خریداران بفروشند؛ «از روستای ما تا اینجا راه زیادی نیست. با برادرم و دوستانم قرار می گذاریم تا کیسه هایی را که جمع کرده ایم، اینجا بفروشیم.»
روایت چهارم، به دنبال کِرم و ملخ
در میان فروشندگان مرغ و کبوتر، مردی یک جعبه از جنس آکاسیو دارد. داخل آکاسیو چندش آور است. آکاسیو پر از کِرم است. فروشنده می گوید این کِرم ها از آن مدل کِرم هایی است که مخصوص خوراک پرندگان است؛ « این کرم ها خوراک جَل، جوجه لاری، شانه به سر است. هر کیلوگرم از این کرم ها 100 هزار تومان است. اگر هم نگهداری کرم را دوست ندارید، پودر کِرم ببرید. پودر کرم کیلویی 180 هزار تومان است!»
در فاصله ای نسبتا دور از جمعه بازار پرندگان، مردی فارغ از همه هیاهویی که بازار پرندگان دارد، با مگس کشی به دنبال ملخ های بیابان است. پلاستیک کوچکی در دستش دارد و ملخ ها را بعد از کشتن با مگس کش داخل آن می ریزد. از کارش که می پرسم حس و حال جواب دادن ندارد و تمام تمرکزش را گذاشته روی ملخ هایی که در زمین های خالی اطراف بازار لابه لای خارها می پرند. آن طرف تر یکی از بازاریان متوجه سؤال ما می شود و در توضیحاتی می گوید: این مرد بیشتر وقت ها اینجا می آید. نمی دانم واقعا چرا ملخ می کشد! یک بار گفته بود که از ساکنان مهدی آباد است و پرنده دارد. ملخ ها را برای پرنده هایش می کُشد. معلوم نیست چندتا پرنده دارد که می خواهد با این چند ملخ، آن ها را سیر کند.
معامله سگ بدون مجوز
در جمعهبازار فقط خرید و فروش پرندگان زینتی مجاز است
اسمش را «جمعه بازار پرندگان» گذاشته اند، اما بازار مختص پرنده ها نیست و در این بازار، انواع سگ و حتی بز برای فروش عرضه می شود. در گام نخست از محیط زیست استان جویا می شویم که بر این بازار چه کسی نظارت دارد.
ابوالفضل شعبانی، مدیرکل یگان حفاظت محیطزیست خراسان رضوی، می گوید: کار محیط زیست مشخص است؛ ما بر حیات وحش نظارت داریم. بنابراین نظارت ما در حوزه پرندگان وحشی این بازار است.
وی در عین حال بیان می کند: هر چند وقت یک بار و به صورت تصادفی به این بازار می رویم و روی فروش پرندگان وحشی مانند چکاوک، جَل، مینا نظارت می کنیم. پرندگان اهلی در حوزه کاری ما نیست. درباره سگ نیز باید بگویم که سگ جزو حیوانات حیات وحش محسوب نمی شود و ما نمی توانیم به خرید و فروش آن نظارت کنیم.
او با ارائه آماری پیشنهاد می کند موضوع خرید و فروش سگ در این جمعه بازار را از شهرداری مشهد جویا شویم؛ « در سه ماهه نخست سال، بالغ بر هزار قطعه پرنده وحشی که خرید و فروش آن ها مجاز نیست، از شکارچیان گرفته ایم. متأسفانه قانون پرندگان وحشی چندان بازدارنده نیست. همین موضوع سبب می شود این افراد دوباره سمت شکار بروند.»
فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان، ضعف های قانونی در حوزه پرندگان را این گونه توضیح می دهد: به پرنده زنده، جریمه ضرر و زیان به محیط زیست تعلق نمی گیرد؛ بنابراین جریمه ای جزئی شامل آنان می شود.
به گفته او همین موضوع سبب شده است که خیلی از افراد سوء استفاده کنند و پرنده هایی مانند چکاوک، هدهد و جل را شکار کنند.
او ادامه می دهد: قانون درباره پرنده های شکاری کامل است. بر این اساس در قانون آمده است که اگر فردی پرنده شکاری نظیر عقاب یا دیگر پرندگان شکاری را شکار کند، چه پرنده زنده باشد چه مرده، جریمه ضرر و زیان به محیط زیست شامل این فرد خواهد شد. بنابراین تنها مشکلی که اکنون وجود دارد، درباره دیگر پرنده های وحشی است و باید در این حوزه قانون گذاران تجدید نظر کنند تا شکار این نوع پرندگان کم شود.سراغ شهرداری مشهد که می رویم، پاسخشان مشابه محیط زیست استان است. پاسخ بهروز کیانی، مدیرعامل سازمان سامان دهی مشاغل شهری و خدمات کشاورزی شهرداری مشهد، در یکی دو جمله خلاصه می شود؛ «جمعه بازار پرندگان خارج از محدوده خدماتی ماست. بنابراین به حوزه کاری ما ارتباطی ندارد.»
او نیز برای پیدا کردن مرجع ارائه مجوز به این بازار و اینکه بدانیم ناظر عملکرد خرید و فروش سگ ها کدام نهاد است، دامپزشکی استان را معرفی می کند. اما دکتر احمد شریعتی، مدیرکل دامپزشکی استان، در پاسخ به ما می گوید جزئیات مربوط به این بازار را از رئیس شبکه دامپزشکی مشهد جویا شویم، چون وی اطلاعات جامع تر و کامل تری دارد.
مجوز فروش پرندگان زینتی دارند و بس!
آخرین فردی که سراغش می رویم، دکتر محمود جوادی نژاد، رئیس شبکه دامپزشکی مشهد است. او می گوید: مجوز این بازار با ظرفیت 5000قطعه پرنده زینتی به فردی داده شده است و این مجوز تا مهر ماه امسال اعتبار دارد. به گفته وی، مجوز اعطایی، فقط برای خرید و فروش پرندگان زینتی است.
او درباره فروش سگ های مهاجم بیان می کند: این بازار فقط مجوز خرید و فروش پرندگان زینتی را دارد و خرید و فروش هر نوع حیوان دیگر، حتی پرندگانی که ذبح می شوند و جنبه خوراکی دارند، تخلف است؛ اما این نکته را در نظر بگیرید که ما نقص قانون داریم. اگر فردی قصد داشته باشد گوسفندی را برای قربانی خریداری کند، مشکل دارد و در شهر هم نمی توان آن را خرید و فروش کرد؛ پس او به کجا باید برود؟!
جوادی نژاد ادامه می دهد: افرادی که تقاضای خرید و فروش سگ دارند، باید جایی باشد که آنان بتوانند به این کار بپردازند. در حال حاضر در مشهد 2پناهگاه سگ داریم، اما خیلی از افراد برای خرید و فروش سگ به این پناهگاه ها نمی روند. بنابراین واقعیتی که وجود دارد این است که برخی سراغ این نوع عرضه غیر مجاز می روند.
او در پایان تأکید می کند: در مجموع می توانم بگویم که هیچ مجوزی برای عرضه و خرید و فروش سگ در این بازار ارائه نشده است.