به گزارش شهرآرانیوز، همه شهربازی اختصاصی شده و ورود به آنجا برای عموم ممنوع است. دختران بی صبرانه منتظرند. یک ساعت جشن و شادمانی دارند و بعد با هر وسیلهای که تمایل دارند، بازی میکنند. به محض تمام شدن مراسم، گروهی میدوند به طرف دستگاه ها. هرکدام دوستش را صدا میزند که باهم سوار شوند. صدای دستگاههای روشن میآید. ایستگاههای خوراکی هم باز است.
همه پارک فعال است، اما فقط برای تعدادی اندک؛ برای آنها که عصر تابستان مهمان ویژه پارک هستند. مناسبتش هم روزهای نزدیک به عید بزرگ غدیر است و جشنی که بانیها برای کودکان بدسرپرست و بی سرپرست مقیم در مراکز شبه خانواده بهزیستی گرفته اند. این روایت کوتاه عصر روز اول سه شنبه و حضور دختران است و عصر چهارشنبه هم با حضور پسران برگزار شده است.
هنوز مراسم جشن به صورت رسمی شروع نشده است. هر گروه از دختران همراه با سرپرستشان وارد پارک میشوند و روی صندلیها مینشینند. گوشه یکی از ردیفها نشسته اند و مدام حرف میزنند. یکی از نوجوانان حاضر در این مراسم اسمش آیداست. او پانزده سال دارد و ساکن یکی از مراکز شبه خانواده است: همه ما که در این ردیف نشسته ایم، از یک مرکز آمده ایم. هجده نفریم. بقیه اعضای مرکز، چون رفتند مرخصی، به این مراسم نیامدند.
گروه سنی آنان بین سیزده تا هجده سال است و چشمانشان از آمدن به این جشن برق میزند. دوستانش درگوشی میگویند و آیدا پاسخ میدهد: چندسال قبل هم به شهربازی دعوت شدیم. پسرها پارک ملت بودند و ما جای دیگری بودیم. خیلی خوش گذشت. امروز خیلی هیجان دارم. حتما با بچهها خیلی خوش میگذرد.
چندنفری باهم وسایل بازی را نشان کرده اند که در یک ساعت فرصت در اختیارشان، تا میتوانند بازی کنند.
نزدیکترین وسیله بازی به محل جشن، تاب کودکان است. به محض تمام شدن مراسم، بچههای کوچک خودشان را میرسانند به آنجا. پایین که میآیند، صورتشان از هیجان سرخ است. سه دختر با لباسهای رنگی زیبا باهم هستند؛ آتنا، هلیا و حدیثه. «هشت سالمونه.» این را آتنا میگوید. میان جیغ زدن و خوش حالی کردنشان، پس از تعریف آنچه روی تاب گذشت، حدیثه توضیح میدهد: خیلی خوش میگذرد. با دوستانم خیلی خوب است. بعضی بچهها نیستند، ولی داریم کیف میکنیم.
برای اینها که تابستان به خانه نرفته اند، سرگرمیهای مرکزشان همه تفریح تابستان است. قبل از اینکه دست هایش را بکشند و برای بازی دیگر ببرند، هلیا میگوید: آرزو دارم برویم شمال. پارسال با بچههای مرکز رفتیم، کاش امسال هم دوباره ما را ببرند.
صدای جیغ و هیجان بچهها در فضای پارک پیچیده است. بارها از بلندگو اعلام میکنند که زمان بازی تمام است، اما بچهها هنوز حاضر به دل کندن نیستند.
«گروه سنی هفت تا هجده سال را آورده ایم. به سیزده مرکز اعلام کردیم که همه بچهها حاضر در آنجا را بیاورند. بعضیها با همه بچهها آمدند و برخی با تعداد کمتر.» اینها را فاطمه باغانی، کارشناس مسئول اداره کل بهزیستی استان، اعلام میکند و ادامه میدهد: تابستان معمولا بچههایی که خانواده دارند، مرخصی میروند و افراد مقیم در مراکز کمتر میشود؛ اما برای همان تعداد هم برنامههای تفریحی مثل سینما، اردو و جشن برگزار میکنند.
مطمئن نیست، اما به نظرش سال چهارم است که این برنامه در روزهای عید غدیر برگزار میشود: امسال سال چهارم است که با هماهنگی بچهها را میآوریم شهربازی. برخی مراکز با خیریههای توانمندی در ارتباط هستند و بچهها را سفر زیارتی یا تفریحی میبرند. برنامهها بستگی به میزان توان مالی شان دارد.
به گفته باغانی، امسال دو روز برنامه تعیین شده است و روز بعد نیز همین تعداد پسر کودک و نوجوان به شهربازی خواهند آمد.
حسین قمی، رئیس اداره بهره برداری معاونت اقتصادی شهرداری مشهد، نیز دراین باره میگوید: جشن عید غدیر چند سال است توسط مجموعههای مردمی مدیریت میشود. مجمع تعالی خانواده مهدوی در ایام عید غدیر جشنی ویژه ایتام و کودکان بی سرپرست و بدسرپرست برگزار میکند، به این صورت که یکی از مراکز تفریحی شهر را برای این گروه در اختیار میگیرد.
وی ادامه میدهد: سال گذشته هم این جشن برگزار شد و پسران در شهربازی پارک ملت بودند و دختران در یک شهربازی دیگر، اما امسال همه از پارک ملت استفاده میکنند. همه اپراتورها در این یک ساعت فعال هستند و مهمانان میتوانند از هرکدام بخواهند، استفاده کنند. پس از آن هم با جایزهای که به همه تعلق میگیرد، از اینجا خارج میشوند.