صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ کنسرت «ریچارد کلایدرمن» در ایران + فیلم مروری بر کارنامه هنری داریوش فرهنگ به بهانه سالروز تولدش درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم معرفی داوران بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره تئاتر مقاومت + عکس صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود نقد و بررسی ناخن کشیدن در کافه‌کتاب آفتاب «حلقه عشاق» به یاد رضا مافی | گزارشی از یک نمایشگاه نقاشی خط در مشهد پیام وزیر ارشاد به هنرمندان پیشکسوت شاعر پادشاه فصل‌ها، پاییز‌های مشهد را دیده بود درباره جمشید و نادر مشایخی، بازیگر و آهنگ‌ساز ایرانی به بهانه زادروز پدر و پسر هنرمند پرونده «توماج صالحی» مختومه اعلام شد رویکرد اصلی دکه مطبوعات، فروش نشریات و کتاب است انتشار «آتش نهان» آلبوم جدید پرواز همای
سرخط خبرها

یادی از بانو مهدیه الهی قمشه ای، مولوی شناس و پژوهشگر حوزه ادبیات عرفانی، در سالروز درگذشتش | بانوی فضل و عرفان

  • کد خبر: ۱۷۳۵۲۸
  • ۱۹ تير ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۴
یادی از بانو مهدیه الهی قمشه ای، مولوی شناس و پژوهشگر حوزه ادبیات عرفانی، در سالروز درگذشتش | بانوی فضل و عرفان
مهدیه الهی قمشه‌ای که نسبت خواهری اش با حسین الهی قمشه‌ای شهرت او را دو چندان کرد، علاقه به شعر و ادب را از همان سال‌های نخست کودکی در خود یافت. نخستین جملات دست وپاشکسته‌ای که به زبانش می‌آمد، شعر بود و تفریح روز‌های جمعه خانه پدری اش به مشق خط و خوش نویسی می‌گذشت.

شهرآرانیوز؛ مهدیه الهی قمشه‌ای به سبک و سیاق و جهان بینی و گرایش‌های علمی ادبی، دنباله رو پدر بود. حکیم مهدی الهی قمشه‌ای فقیه، فیلسوف، مترجم قرآن و شاعر، مجموعه‌ای کامل از یک پدر ادیب و عارف بود که هرآنچه در عمرش صرف آموختن کرده بود، چندین برابر نیز از آموخته هایش را در وادی عمل به کار گرفته بود تا با کمک همسری عالمه، فرزندانی تربیت کند همگی فاضل و شیفته عرفان.

مهدیه الهی قمشه‌ای که نسبت خواهری اش با حسین الهی قمشه‌ای شهرت او را دو چندان کرد، علاقه به شعر و ادب را از همان سال‌های نخست کودکی در خود یافت. نخستین جملات دست وپاشکسته‌ای که به زبانش می‌آمد، شعر بود و تفریح روز‌های جمعه خانه پدری اش به مشق خط و خوش نویسی می‌گذشت. نخستین کتابی که پدر به او تقدیم کرد، مثنوی الاطفال بود و در میان سرگرمی‌های خانوادگی آنان، مشاعره و شعرخوانی طرف دار بسیار داشت. به سبب برگزاری برخی کلاس‌های اخلاق پدر در منزل، خانه آنان به محل آمدوشد اهالی علم و ادب تبدیل شده بود و کلون در را روزی بدیع الزمان فروزانفر به صدا درمی آورد و روزی آسیدکاظم اعصار.

جلال الدین همایی نیز که زمانی میهمان جلسات پدر بود، بعدتر به استاد دوم مهدیه الهی قمشه‌ای تبدیل شد و هرآنچه او از دریای بی کران ادبیات و مفاهیم عرفانی و قرآن آموخته بود، نه از جلسات دروس دانشگاهی، که از کلاس‌های درس خصوصی او با پدرش بود. ازدواج مهدیه قمشه‌ای در شانزده سالگی، مجال حضور او در سطوح دانشگاهی را گرفت، اما پدر دلسوز و مهربانی داشت که خلأ آمدوشد به کلاس درس را با حضور در منزلش پر می‌کرد. در این بازه ده ساله که توفیق یافت درباره مثنوی معنوی مولانا هرآنچه باید، بیاموزد، دلدادگی اش به آثار مولانا مسیر زندگی اش را عوض کرد، تا آنجا که باقی عمر را صرف تحقیق و شناساندن مولوی به مردم جامعه کرد و به این ترتیب نامش با سخنوری در باب ادبیات عرفانی گره خورد.

او که حاصل دریافت هایش را در قالب چندین اثر مکتوب به انتشار رسانده بود، به پیروی از پدر، جلســـاتی را بـــه شـــکل حضوری با مشـــتاقان این حـــوزه بـــرگـــزار می‌کرد تا ماحصل مطالعاتش در حوزه ادبیات عرفانی را در دسترس علاقه‌مندان قرار دهد و از مراوده با مخاطب، زمینه آشنایی بیشتر اقشار گوناگون به ویژه جوانان را فراهم کند. زیرا شعر را جلادهنده روح و زداینده اندوه از چهره جوانان می‌دید و از مسیر شناخت شاعران عارفی مانند حافظ و مولانا، مفاهیم قرآنی را به مخاطب انتقال می‌داد. این بانوی فاضل در سال ۱۳۹۵ در سن هفتادونه سالگی بر اثر عفونت ریه از دنیا رفت.

۲ روایت کوتاه از مهدیه الهی قمشه‌ای در باب تأثیر شگرف پدر بر ایجاد علاقه او به ادبیات عرفانی

انس با قرآن
این شعله اشتیاق به جهان فکری مولانا را پدر از کودکی در دل ما روشن کردند. «مثنوی الاطفال» اولین کتابی بود که پدر برای ما خریدند و ما با آن آشنا شدیم. ایشان شب‌های بلند زمستان برای فرزندان داستان طوطی و بقال و طوطی و بازرگان را می‌خواندند و گاه قصه مارگیر و گاه حکایت پیل و ابیات آن را زمزمه می‌کردند. به خاطر دارم برای جاذبه بیشتر، داستان‌های حماسی فردوسی را به صورت نمایش اجرا و برای حسن ختام، قصه‌های قرآن کریم را برای ما نقل می‌کردند تا ما را با قرآن و ادبیات آشنا کنند.

ایستگاه عشاق
در منزل، پدر به ما قرآن، مثنوی و حکمت درس می‌دادند... من که نتوانستم به دانشگاه بروم، مرحوم پدر همیشه می‌گفتند مهدیه را من خودم درس می‌دهم و دانشگاهش را توی خانه فراهم می‌کنم. خیلی سعی کردند در این منظور... من هر چندروز یک بار برای درس نزد پدر می‌رفتم و او هم مرتب برای تدریس به خانه ما می‌آمد. روزگار زیادی در خدمت پدر درس گرفتم. منزل ما ابتدای اختیاریه بود و منزل پدر انتهای اختیاریه و می‌فرمودند اینجا ایستگاه عشاق است....

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->