قطار ۵ ستاره تبریز - مشهد با حضور مدیرعامل ‌راه‌آهن راه‌اندازی شد طرح‌های راه و شهرسازی خراسان رضوی نیازمند ۸۰ همت اعتبار است برخورد سمند و پارس در قوچان خراسان رضوی ۹ نفر را راهی بیمارستان کرد (۴ بهمن ۱۴۰۳) زنان بیشتر از مردان در معرض ابتلا به سرطان تیروئید هستند رهایی ۲ تبعه عراقی ربوده شده در اهواز (۴ بهمن ۱۴۰۳) ساخت و ساز‌های بی کیفیت و مسئولیت کیفری! | چه کسی باید پاسخگوی خسارت در ساخت و ساز‌ها باشد؟ جراحی تومور مغزی از طریق چشم برای اولین بار در دنیا ۲ تا ۳ میلیون نفر در ایران درگیر بیماری‌های نادر هستند درباره سرطان پروستات شایع‌ترین و مرگ‌بار‌ترین سرطان در بین مردان | غده‌ای خارج از مدار سلامت وزارت آموزش‌وپرورش: تشکیل سازمان خدمات رفاهی فرهنگیان در حال بررسی است چگونگی حذف تأثیر معدل در پایه دهم به شورای عالی آموزش و پرورش واگذار شد حناچی: محله «بستکی» دبی را معماران هرمزگانی ساخته‌اند ثبت تصویر یک قلاده پلنگ در پارک ملی کرمان + فیلم هم‌اکنون هیچ مددجویی پشت نوبت دریافت جهیزیه از کمیته امام‌خمینی (ره) خراسان رضوی نیست غریب‌آبادی: جمهوری اسلامی ایران دستاوردهای خود را در شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه خواهد کرد نوشیدنی‌های شیرین، ناسالم‌ترین خوراکی‌ها هستند خسارت دو میلیاردی درپی آتش‌زدن بنای تاریخی در گیلان | خاطی با وثیقه فعلاً آزاد شد با فواید و مضرات سیاه‌دانه آشنا شوید هشدار درخصوص محتویات دارو‌های کاهش وزن کشف بیش از ۲ هزار قلم محصولات آرایشی و بهداشتی قاچاق در نیشابور کدام دارو‌ها مشمول افزایش قیمت شدند؟ کشف بیش از ۲۹ هزار لیتر سوخت قاچاق در مرز‌های خراسان رضوی ۱۲۰ هزار بیمار «ام‌اس» در کشور وجود دارد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۴ بهمن ۱۴۰۳) | هوای مشهد گرم می‌شود آخرین وضعیت و محدودیت ترافیکی در جاده‌های کشور (۴ بهمن ۱۴۰۳) معاون رئیس کل دادگستری: فروش زمین به نفع شکات پرونده کثیرالشاکی کینگ مانی زلزله ۴.۶ ریشتری جم را لرزاند (۴ بهمن ۱۴۰۳) ویتامین D چگونه ریسک ابتلا به سرطان پستان را کاهش می‌دهد؟ درباره سرطان چشم بیشتر بدانید فقط ۲ درصد ایرانی‌ها خون اهدا می‌کنند
سرخط خبرها

تعرض ۲ پسر شیطان صفت به دختر نوجوان در جاده بیابانی

  • کد خبر: ۱۷۵۷۲۷
  • ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۵
تعرض ۲ پسر شیطان صفت به دختر نوجوان در جاده بیابانی
دختری ۱۴ ساله که قربانی نقشه پلید پسران شیطان صفت شده است، ماجرای فریب خوردنش را تعریف کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، دختری که قربانی تعرض شده است، می‌گوید: من سانای هستم دختری ۱۴ساله که تنها امتیازم در بین دوستانم، شاگرد اول بودن است. آنها هر کدام برای خود در صفحه مجازی‌شان دوست پسر داشتند و در جمع‌های دوستانه راجع‌به آنها حرف می‌زدند و این فقط من بودم که هیچ وقت دوست پسری نداشت شاید چون صورتم چندان جذاب نبود و علاقه‌ای هم به آرایش کردن نداشتم. اما یک روز که از مدرسه به خانه می‌رفتم پسری با صورتی زیبا که چندین سال از من بزرگتر بود مقابلم ایستاد و گفت که قصد دوستی با من را دارد من اما پیشنهادش را رد کردم، با این حال او دست بردار نبود و هر روز سر خیابان مدرسه منتظر من بود تا اینکه کم‌کم وسوسه شدم و بالاخره او شماره‌اش را به من داد. وقتی شماره‌اش را می‌گرفتم توی ذهنم به این موضوع فکر می‌کردم که چرا من مثل آتنا، ثنا و بهار نباشم که هر روز پز دوست پسرهایشان را می‌دهند. با این افکار سرانجام خودم را راضی کردم تا دوستی بهنام را قبول کنم و از آنجا بود که پیامک‌های من با بهنام شروع شد. هر روز بیشتر از روز قبل با او تلفنی حرف می‌زدم تا جایی که همه پول توجیبی‌هایم و هزینه‌هایی که پدرم بابت خرید وسایل مدرسه به من می‌داد صرف شارژ تلفن همراهم می‌شد.

دوماه از این ماجرا گذشته بود و در این مدت شیفته بهنام شده بودم؛ به حدی که صبح و شب گوشی کنارم بود. این موضوع باعث شده بود دیگر آن شاگرد ممتاز کلاس نباشم، مادرم که پی به افت تحصیلی‌ام برده بود، گوشی‌ام را گرفت تا بیشتر به فکر درس‌هایم باشم؛ او خبر داشت شیفته پسری به نام بهنام شده‌ام. وقتی اتفاقی پیامک‌های من را در گوشی‌ام دید درحالی که بشدت تعجب کرده بود موضوع را سرپوشیده به پدرم گفت و من دیگر حق بیرون رفتن و گوشی داشتن را نداشتم با وجود این از هر فرصتی استفاده می‌کردم و با تلفن خانه با بهنام تماس می‌گرفتم. مدتی بعد اما این ماجرا هم لو رفت به همین دلیل پدرومادرم مرا تحت فشار گذاشتند که با بهنام تماس بگیرم و مقابل آنها درباره پایان ارتباطم با او حرف بزنم.

یک روز که مادرم خانه نبود بهنام زنگ زد. خیلی از تماسش خوشحال شدم. او گفت که می‌خواهد برای آخرین بار مرا ببیند تا خداحافظی کند. من هم به بهانه کلاس زبان از خانه بیرون رفتم. بهنام با خودروی پراید همراه دوستش سر کوچه‌مان آمده بود. از آنجا که به بهنام اعتماد داشتم سوار خودرویش شدم. بهنام در طول مسیر مدام از عشق و علاقه‌اش به من صحبت می‌کرد و می‌گفت که نمی‌تواند بدون من زندگی کند.

نیم ساعتی گذشته بود که متوجه شدم وارد یک جاده بیابانی شده‌ایم، ترس همه وجودم را فراگرفت. در این هنگام خودرو از حرکت ایستاد و بهنام و دوستش از خودرو پیاده شدند. رفتار بهنام ناگهان تغییر کرده بود. او درحالی که شیشه مشکی رنگی به دست داشت و می‌گفت مشروب است و از آن می‌خورد گفت که مرا سرکار گذاشته و به همراه دوستش به من می‌خندیدند.

دوستش به طرف صندوق عقب پراید رفت و پسر جوانی را که دست وپایش بسته بود با کمک بهنام روی زمین انداختند. صورت پسر جوانی که وحید نام داشت خونی بود. با دیدن این صحنه ترسم دوچندان شده بود و از وحشت به خودم می‌لرزیدم. لحظاتی بعد آنها به من نزدیک شدند. هرچه به آنها التماس می‌کردم، فایده‌ای نداشت. درآن لحظه مرگ را مقابل چشمانم دیدم و ‌هشدارهای مادرم را به خاطر آوردم که توی گوشم صدا می‌کرد.

بهنام و دوستش، من و وحید را در بیابان رها کردند تا اینطور به نظر برسد که وحید به من تجاوز کرده است. چند ساعت بعد رهگذری که با نیسان از جاده رد می‌شد ما را دید و با پلیس تماس گرفت. وقتی مادرم به سراغم آمد فقط ماجرای ضرب‌وشتم را به او گفتم و اصلاً حرفی از تجاوز نزدم چون می‌دانستم وقتی بفهمد قطعاً تنبیهم می‌کند.

منبع: ایران

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->