به گزارش شهرآرانیوز، «شهادت نامه حسین(ع) و شهیدان کربلا» یک اثر عاشورایی است که در حوزه ادبیات آئینی جای میگیرد. این کتاب به قلم محمدهادی زاهدی نگاشته شده است. از مهمترین ویژگی های منحصر بفرد این اثر استفاده از منابع دست اول و کهن ترین منابع تاریخی و روایی است که نویسنده، آن را با زبانی روان و ساده نوشته است. در ادامه گفتگوی ما را با این نویسنده بخوانید.
همانطور که میدانید فرهنگ معانی مختلفی دارد ارزشهای اجتماعی شامل دانشها، باورها، اعتقادات، هنر و آدابورسوم یکی از معانی آن است. یکی دیگر از معانی فرهنگ، لغتنامه و مجموعه لغات و واژگانی است که در یک زبان مشترک به کار میرود. وقتی میگوییم حسین علیهالسلام یک فرهنگ است هر دو وجه یا دو معنای بالا مد نظر است. حسین(ع) یک فرهنگ است یعنی، مجموعهای از دانش و باور و هنر و آداب برگرفته از منش اباعبدالله است. از سوی دیگر روش امام حسین علیهالسلام منشأ دانش و بینشی تازه در جوامع اسلامی شد. نگاه امت اسلامی پس از شهادت ایشان به مقولههایی مانند حکومتداری، دینباوری و اقدام برای اصلاح در جامعه با آنچه پیش از ایشان بود بسیار متفاوت است. همچنین شعر و ادبیات بهویژه ادبیات رثایی و حماسی از کربلا تأثیر فراوانی پذیرفته است و درواقع با شهادت حسین علیهالسلام فصلی تازه در اینگونه از ادبیات آغاز شده است. هنر و دیگر مؤلفههای فرهنگی از جمله هنر تعزیه و شبیهخوانی، آداب و رسوم عزاداری و پهلوانی هرکدام در این مسیر فصلی دیگر آغاز کردهاند؛ بنابراین حسین علیهالسلام یک فرهنگ است فرهنگی که مؤلفههای خودش را در هزاره گذشته حفظ کرده و توسعه داده است. در نگاهی دیگر نیز حسین علیهالسلام یک فرهنگ است یعنی مجموعهای از واژگان زیبا و واژگانی که همه انسانهای روی زمین آن را عاشقانه دوست دارند، در این فرهنگ و این دایره المعارف و لغتنامه وجود دارد. عشق و ایثار و ازخودگذشتگی و مهربانی و شجاعت و شهادت و هر چه واژه زیبا و خواستنی و دلپذیر که بخواهید در این فرهنگ به بهترین شکل معنا شده و تجسم یافته است. مثلاً اگر کسی بخواهد گذشت را معنا کند آیا بهتر از برخورد و تعاملی که امام با جناب حر داشت میتواند مفهوم گذشت را بیان کند؟ مردی سر راه او را بسته، او را به قتلگاه کشانده، موجبات اسارت خاندان او را فراهم کرده است؛ اما میآید و اظهار پشیمانی میکند. امام نهتنها او را شماتت نمیکند بلکه با آغوش باز او را میپذیرد و نمونههای دیگر که در این کتاب و کتابهای دیگر فراوان خواندهایم.
من پیش از نگارش این کتاب در زمینه تاریخ کربلا مطالعاتی داشتم. تقریباً همه کتابهایی که در این خصوص نوشته شده و حرفی برای گفتن دارد را دیده بودم و این موضوع یکی از علاقهمندیهای من بود اما آنچه باعث شد در این زمینه دست به قلم شوم و هدیهای از جانب موری به پیشگاه سلیمان تقدیم کنم این بود که مؤسسه به نشر وابسته به آستان قدس رضوی وظیفهای به من محول کرده بود که برخی از متون کهن اسلامی را بهصورت گزیده با زبانی روزآمد در اختیار علاقه مندان ارجمند این آثار قرار دهیم. زیرا به نظرم در این زمینه ما بسیار کوتاهی کردهایم. در ضمن کار بر روی امالی شیخ صدوق، به مقتلی که شیخ از امام صادق(ع) و ایشان از امام باقر(ع) و ایشان از امام سجاد(ع) روایت میکند رسیدم. این روایت توجه مرا به خود جلب کرد البته پیش از من در این زمینه فاضل محترم آقای صحتی سردرودی کاری ارائه کرده بودند اما من به نظرم رسید که این مقتل مختصر را با منابع کهن دیگر تکمیل کنم چون این مقتل بسیار مختصر است. هرچند نکتههای نابی در خود دارد و تقریباً یک سال طول کشید تا کار به سامان رسید و این مقتل با دیگر مقاتل و تواریخ معتبر و کهن بهصورت شهادتنامه آماده شد.
منابع کهن ما متأسفانه اغلب عربی است یا ترجمههایی سنگین از آن در دسترس است. البته در این زمینه کارهای خوبی صورت گرفته و برخی از آثار به زبان روزآمد و امروزی ترجمه شده است اما قطعاً کافی نیست. من برای نگارش این کتاب طبیعتاً به منابع عربی و اصل منبع مراجعه کردم و داستان شهادت را بر اساس روایت شیخ صدوق از دیگر منابع تکمیل و احیاناً تصحیح کردم. بدیهی است برای روایتی با اهمیت و جایگاه کربلا و ماجرایی که در آن اتفاق افتاد نمیتوان و نباید به منابع دست چندم استناد کرد؛ کاری که متأسفانه در جامعه رواج یافته و عدهای از مداحان و گویندگان به آن توجه بایسته نمیکنند. ما نمیتوانیم در مورد امام حسین(ع) با آنهمه عظمت و بزرگی سخن بگوییم اما از منبعی استفاده کنیم که اعتبار بایسته ندارد. این کار خطرناک و گاهی ظلم به حسین مظلوم است؛ البته کسانی که تحریفاتی در تاریخ کربلا ایجاد کردهاند قصد بدی نداشتهاند بلکه همه یا اغلب آنان با نیت درست و به قصد ترویج نام امام حسین(ع) و گرمی مجالس آن حضرت این کار را کردهاند اما از پیامدهای آن غفلت ورزیدهاند.
کسانی که در مورد واقعه کربلا در قرنهای نخست دست به قلم برده و روایتی ارائه کردهاند معدودند. طبیعی است که بنیامیه به چنین کاری روی خوش نشان نمیداد، اما در اواخر حکومت بنیامیه و در سالهای آغازین حکومت عباسیان چنین امکانی فراهم شد و برخی از نویسندگان به گردآوری ماجرای کربلا همت گماشتند که ابومخنف لوط بن یحیی از سرآمدان آن است و روایت او تقریباً بهصورت کامل در تاریخ طبری برای ما حفظ شده است او تقریباً ۲۰ سال پس از ماجرای کربلا به دنیا آمد و در سال ۱۵۹ ق در زمان عباسیان از دنیا رفت. او با مصاحبه و گفتگو با کسانی که روایتگر تاریخ کربلا بودند یعنی خودشان حاضر بودند یا از قول کسانی که در کربلا بودهاند تاریخ کربلا را گردآوری و مکتوب کرد. مهمتر از این روایت همان روایتی است که شیخ صدوق در امالی از قول امام سجاد (ع) روایت میکند که میدانیم آن حضرت از شاهدان و حاضران صحنه کربلا بودند و با پذیرش این روایت میتوان به دقیقترین و درستترین روایت از این ماجرای بزرگ دست یافت. کسانی دیگر مانند هشام بن محمد سائب کلبی نیز روایتگر تاریخ کربلا هستند که در سال ۲۰۶ ق درگذشت و شیخ مفید روایت او از ماجرای کربلا را به همراه روایت مدائنی که او نیز در ابتدای قرن سوم یعنی سال ۲۲۵ ق درگذشته است در کتاب ارجمند ارشاد برای ما به یادگار گذاشته است. مجموعه روایات و گزارشهایی که در این کتاب آوردهام از این منابع و منابعی مانند انساب الاشراف بلاذری، اخبار الطوال دینوری و الفتوح ابن اعثم کوفی است که همه از روایتگران معرف تاریخ و مورخان بزرگ قرون اولیه اسلامی هستند؛ بنابراین عمده روایات ارائهشده در این کتاب متعلق به قرن دوم و سوم هجری است و این منابع میتواند اطمینان خاطری برای خواننده به وجود بیاورد که ما به اصل ماجرایی که در کربلا اتفاق افتاده دست یافتهایم.
ما معمولاً میگوییم تحریف بد است و نباید صورت گیرد این حرف درستی است اما من بهجای نکوهش تحریف سعی کردم کتابی به دست مخاطب بدهم که تقریباً عاری از تحریف باشد؛ چرا که تقریباً در هر روایتی حتی معتبر، نیز جای گفتگو وجود دارد اما کوشیدهام روایتی که به مخاطب عرضه میشود روایتی معتبر و مستند و هر چه نزدیکتر به زمان وقوع این حادثه بزرگ باشد و راویان آن نیز نزد بزرگان معتبر شمرده شده باشند.
بله مطلب درستی است. نویسندگان و اربابان قلم نیز مانند بقیه مردم تحت تأثیر احساسات خودشان قرار میگیرند. غلیان احساسات در روایت تاریخ میتواند آسیبزا باشد. بنابراین نویسنده باید در گزارش تاریخ، از افتادن در چنین دامی پرهیز کند. گاهی ما شعری میگوییم، دل نوشتهای مینویسیم، متنی ادبی تولید میکنیم. اما اینجا فرق میکند چون خواننده هم میداند که این متنی که مقابل روی اوست شعر است و روایت تاریخ نیست. هرچند آن هم آداب خودش را دارد اما مخاطب میداند که دارد شعر میخواند اما در روایت تاریخ بههیچروی چنین کاری روا نیست و من در این اثر کوشیدهام که روایتگر تاریخ باشم.
هدف اصلی ارائه گزارشی معتبر از ماجرای کربلا بود آنهم با قلم و زبانی امروزی که خوشخوان باشد و مخاطب بهسادگی بتواند آن را بخواند. برخی از مسائل و مواردی که میتواند به فهم ماجرا کمک کند نیز در این اثر آورده شده است مثلاً سلاحها معرفی شدهاند تا خواننده بیشتر به متن ماجرا راه یابد یا جغرافیای تاریخی کربلا به اختصار توضیح داده شده است و برخی از شبهات که رایج ترند موردتوجه قرارگرفته و پاسخ داده شدهاند اما اینکه این اثر چقدر در دستیابی به هدف خود موفق بوده است بنده نمیتوانم اظهارنظر کنم. خوانندگان ارجمند و فرزانه این اثر باید نظر بدهند. تنها میتوانم بگویم که خوشبختانه با نظر عیب پوش و کریمانه حضرت سیدالشهدا و لطف و محبت خوانندگان فرهیخته این کار مورد استقبال قرار گرفته و به چاپ هفتم رسیده است.
کتاب «شهادتنامه حسین و شهیدان کربلا» به قلم محمدهادی زاهدی در ۲۳۰ صفحه توسط موسسه انتشاراتی به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) با موضوع عاشورا ویژه رده سنی بزرگسال برای نخستین بار در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسیده و اکنون با قیمت ۸۰ هزار تومان به چاپ هفتم رسیده است.