وزارت بهداشت: ماءالشعیر برای بیماران کلیوی مناسب نیست ۸۰ درصد مراکز مراقبت پرستاری در منزل غیرمجاز هستند ورود نخستین پرواز شرکت فلای‌ناس عربستان به فرودگاه امام‌خمینی(ره) برای عملیات حج (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) قوه‌قضائیه به حادثه فوت حمیدرضا درجاتی در پیست اتومبیل‌رانی، ورود کرد تشکیل پرونده قضایی برای یک فعال مجازی حوزه خودرو دام کاپیتان قلابی کشتی برای سرقت از دختران دم بخت بازدید از موزه‌های خراسان رضوی، فردا (یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴) رایگان است نمایشگاه کتاب تهران سکوی ارتباط با مخاطب و تقویت فرهنگ کتاب‌خوانی است کشف ۵۲ کیلوگرم مواد شیمیایی پیش‌ساز ماده مخدر شیشه در مشهد قیمت معلم خصوصی اعلام مبلغ حق بیمه دهک‌های ششم تا نهم بیمه سلامت+ جزئیات (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) فشارخون علت نیمی از بیماری‌های قلبی‌عروقی و عامل مهمی در مرگ‌های زودرس است نشت مواد شیمیایی به یک رودخانه در برزیل موجب آلوده شدن ماهی‌ها و پرندگان شد هدف‌گذاری جذب ۱۵ میلیون گردشگر خارجی در کشور طرح پلیس نامحسوس محیط‌زیستی در دستورکار قرار گرفت کشف زمین‌خواری ۵۰ میلیاردی در مشهد (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) بیشترین آمار طرح مردمی کاشت نهال مربوط به زاگرس است شناسایی ۱۴۱ مورد ابتلا به سرخک در کشور | چه‌افرادی در خطرند؟ پوشش ۹۹.۵ درصدی برنامه کشوری غربالگری کم‌کاری تیروئید نوزادان تأثیر مثبت نمرات پایه یازدهم در کنکور ۱۴۰۴ تداوم بحران آب در مشهد و خراسان رضوی | زمین تشنه‌تر از همیشه + میزان بارش تا اردیبهشت ۱۴۰۴ توله بازمانده «هلیا» شناسایی شد چطور اضطراب کنکور و امتحانات نهایی را کنترل کنیم؟ | وظیفه خانواده و مسئولان مدرسه چیست؟ آخرین جزئیات درباره جزایر حرارتی تهران | این جزایر چه تأثیری بر محیط زیست دارند؟ پرداخت وام ۵۰ میلیون تومانی به بازنشستگان تأمین اجتماعی | کدام بازنشستگان در اولویت دریافت وام هستند؟ ظرفیت پیوند مغز استخوان کودکان در مشهد جوابگوی نیاز شهر نیست  بیمه‌های تکمیلی از بیماران چشمی حمایت کافی ندارند ۲۱ مصدوم و یک فوتی بر اثر وزش شدید باد و اصابت صاعقه در کشور (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) رژیم لاغری طولانی‌مدت می‌تواند موجب کاهش شانس باروری شود اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها
روزنوشت‌های شهری (۴۷)

فردا تعطیل رسمی است!

  • کد خبر: ۱۷۵۹۶
  • ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۶
فردا تعطیل رسمی است!
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه - دکتر جوان و استاد دانشگاه که مسئولیت مهمی در یکی از نهاد‌های رسمی دارد در حالی که موقع ورود به سالن دستم را می‌فشارد آهسته می‌گوید: این‌دفعه دیگه پیاده‌ام. توی روزنوشت‌ها بنویس که من را دیده‌ای! می‌خندم و سری تکان می‌دهم. قصه‌اش این است که مدتی قبل او را در حال رانندگی دیده بودم و گفته بود: اسم من را توی روزنوشت‌ها بنویس! جواب داده بودم که من فقط از اتوبوس و مترو می‌نویسم!
یکشنبه- توی ترافیک وسط اتوبان جوان‌های دست‌فروش دست‌هایشان را بالا آورده‌اند و در هوا تکان می‌دهند. سی‌دی موسیقی جدید و ورق بازی می‌فروشند و هنگامی که به ماشین‌ها می‌رسند به سرنشینان خودرو‌ها اشاره می‌کنند: آلبوم جدید، بازی! من جلو ماشین، کنار راننده نشسته‌ام. با دیدن من دست‌هایشان را پایین می‌آورند و در سکوت می‌گذرند.
دوشنبه- زنی گدا آهسته در حاشیه پیاده‌رو قدم می‌زند و از رهگذران پول می‌خواهد. به زن و شوهری میان‌سال می‌رسد که دست همدیگر را گرفته‌اند و قدم می‌زنند. زن از دور به من اشاره می‌کند و می‌گوید: برو از این بگیر! وقتی دارم دست توی جیبم می‌کنم که پولی برای زن گدا پیدا کنم، شوهرش لبخندی می‌زند و از کنار هم می‌گذریم.
سه‌شنبه- هنوز همه‌جا از برف دیشب سفید است و گوش‌هایم از سوز سرما سرخ شده، اما وقتی ماشین را در خیابان فرعی پارک می‌کنیم و کم‌کم نشانه‌های جمعیت در خیابان‌های جلوتر پیدا می‌شود سرما را فراموش می‌کنیم. پرچم‌های رنگی ایران و پوستر‌های سردار سلیمانی همه‌جا دیده می‌شود و صدای سرود از بلندگو‌ها می‌آید. شور و هیجان حضور حماسی مردم در راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن بعد از ۴۱ سال همچنان حفظ شده است. دیدن کودکان خردسال در آغوش پدر‌ها و مادر‌ها و نوزادان خوابیده در کالسکه‌ها شورانگیزترین صحنه‌های این شکوه تاریخی است.
چهارشنبه- پیرمردی توی شلوغی بی‌آر‌تی خود را به‌سختی بالا می‌کشد و از همان‌جا شروع می‌کند به آواز خواندن. همه با کنجکاوی سرک می‌کشند و پیرمرد می‌گوید: آهنگ درخواستی می‌خوانم! بعد به مردی که روی پله انتهای اتوبوس ایستاده اشاره می‌کند: بالای سن ایستاده‌ای و جای من را گرفته‌ای!   مرد می‌خندد و جایش را به او می‌دهد. چند لحظه حال و هوای اتوبوس را عوض کرده است. مسافران دارند می‌خندند و سر به سرش می‌گذارند. وقتی پیرمرد بالای پله می‌ایستد، از بطری کوچک آب چند قطره می‌نوشد و نفسی تازه می‌کند و بعد بطری را مثل میکروفون در دست می‌گیرد و می‌گوید: شنوندگان عزیز! با قسمت دیگری از برنامه «گل‌های رنگارنگ» رادیو در خدمت شما هستیم! سپس یکی‌یکی نام هنرمندان مهمانش را اعلام می‌کند و با سبک‌های مختلف می‌خواند. هر بار هم در میان کف زدن و تشویق مسافران اتوبوس، در بطری را باز می‌کند و می‌گوید: بگذارید قدری بخورم تا حس بگیرم! یکی از مسافران با صدای بلند می‌پرسد: چیه که این‌قدر خوب حس می‌ده؟ قبل از پاسخ پیرمرد، من که کنار پله نشسته‌ام می‌گویم: آبه. نگران نباشید! من اینجا کنترل می‌کنم! همه می‌خندند و پیرمرد ادامه می‌دهد: فردا پنجشنبه، تعطیل رسمیه! می‌تونید استراحت کنید! بعد در جواب نگاه‌های پرسشگر ادامه می‌دهد: تولد منه! آخرش هم دعا می‌کند: خدایا، گناهان ما رو به ریال، و ثواب‌های ما رو به دلار حساب کن! در میان خنده‌های شاد و کف‌زدن‌های پیاپی مسافران، من هم پولی کف دستش می‌گذارم، به پاس تلاش موفقش برای عوض کردن حال و هوای همه‌مان!
پنجشنبه- پسر شش‌هفت‌ساله به شکم دختر جوان می‌زند و با لگد بساط دست‌فروش را به هم می‌ریزد. توجه همه رهگذران به او جلب شده که می‌رود و برمی‌گردد و با مشت به این و آن می‌کوبد. همین‌طور که راهم را می‌روم، کنجکاو شده‌ام که ببینم چرا تنهاست و چه می‌کند. اگر کودک کار است چرا چیزی نمی‌فروشد و اگر با کسی همراه است چرا جلوش را نمی‌گیرند؟ ناگهان صدای زنی بلند می‌شود: بیا پسرم، بیا! زن تقریبا روسری‌اش افتاده لباس قرمز جیغی به تن دارد و مشغول مکالمه با تلفن است و هم‌زمان بر سر کسی آن سوی خط جیغ می‌کشد! کودک اعتنایی به او نمی‌کند و به سراغ در یکی از ساختمان‌ها می‌رود و زنگ می‌زند و فرار می‌کند. به‌وضوح بی‌تاب و ناآرام و غیرطبیعی است. هیچ شرح و توضیحی ضرورت ندارد. دلم برایش می‌سوزد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->