ایرانی | اهدای جایزه نوبل ادبیات 2015 به سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ در حالی شهرتی مضاعف برای این نویسنده بلاروسی به دنبال داشت که نوشتههای او در قالبهای مرسوم ادبیات خلاقه -رمان و داستان- جای نمیگرفتند. او با ارائه دستاورد صدها مصاحبه با آسیبدیدگان فجایع متأثر از حکومت شوراها در قالب کتابهایش، روایتهایی مستند از مصیبت انفجار هستهای چرنوبیل و جنگ افغانستان و... را به دوستداران ادبیات و تاریخ معاصر جهان عرضه کرده بود اما همین مستندنگاری
- و شاید ملاحظات سیاسی- اعضای آکادمی نوبل را متقاعد کرده بود در حضور شماری رماننویس و داستاننویس و شاعر مطرح، جایزه مهمشان را به این بانوی مستندنگار بدهند. کتابهای خواندنی او پای فیلمسازان را نیز به میان کشید تا جایی که فیلم کوتاهی با اقتباس از نوشتههایش نامزد اسکار شد و به تازگی نیز مینیسریالی که گفته میشود بر پایه کتاب «نیایش چرنوبیل؛ رویدادنامه آینده» ساخته شده است، توجهها را به خود جلب کرده است.
بعدازظهر جمعه ۲۱ تیرماه، مجموعه نشر چشمه دلشدگان میزبان نشست تحلیل کتاب «نیایش چرنوبیل؛ رویدادنامه آینده» نوشته سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ و مینیسریال «چرنوبیل» به کارگردانی یوهان رنک بود. در این نشست که با همکاری گروه ادبی فرهنگی «اتاقی از آن خود» برگزار شد، مترجم کتاب، الهام کامرانی و بهار احمدی، منتقد سینمایی، سخن راندند.
کامرانی که چندی پیش در صفحه مجازی خود از زبان آلکسیویچ منبع الهام مینیسریال محبوب «چرنوبیل» را کتاب «نیایش چرنوبیل...» دانسته بود، اطلاعاتی درباره این نویسنده و نیز انگیزه خود از ترجمه کتاب یادشده ارائه کرد. آثار سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ تاکنون به 80 زبان زنده دنیا برگردانده شده و منبع اقتباس فیلمها و تئاترهایی قرار گرفته است. او پیش از دریافت نوبل، جوایز مطرح دیگری هم مانند جایزه ریمارک، نشان ادب و هنر فرانسه و جایزه ملی منتقدان آمریکا به دست آورده بود. مواضع انتقادی او علیه دولت لوکاشنکو مشکلاتی را برایش به وجود آورد. او در «نیایش چرنوبیل...» مجموعهای از روایتهای شفاهی مردمی را که در متن ماجرای حادثه هستهای چرنوبیل بودند پیشروی مخاطب میگذارد. کتاب بازگوکننده مصداقی از ترسهای بشر امروز است.
مترجم مشهدی این اثر که برای تحصیلات دوره ارشد و دکتری خود در رشته زبانشناسی سالها در مینسک پایتخت بلاروس زندگی کرده است، راغبشدن خود به برگرداندن آن را مربوط به همان سال 2015 میداند که نویسنده اثر نوبل ادبیات گرفت و از قضا این رویداد ادبی با انتخابات ریاست جمهوری بلاروس نیز همزمان بوده است. کامرانی از نوشتن گزارشی به نام «ذهن زیبای روس» مبتنیبر حالوهوای آن روزها یاد کرد که برای هفتهنامه صدا در ایران نوشت و همین گزارش باعث میشود نشر چشمه از او بخواهد یکی از آثار آلکسیویچ را ترجمه کند.
اما برخی مترجمان فارسی عنوانهایی چون «صداهایی از چرنوبیل» و «زمزمههای چرنوبیل» را برای برگردان خود از این اثر برگزیدهاند. این مترجم که کتاب را مستقیم از زبان روسی ترجمه کرده، «نیایش چرنوبیل» را ترجیح داده است، چون اولا در عنوان اصلی کتاب واژهای روسی معادل نیایش و دعا وجود دارد و دیگر اینکه این کتاب قصه آدمهایی است که در مواجهه با حادثه چرنوبیل، متحیرانه راهی به جز نیایش ندارند.
بهار احمدی، منتقد فیلم، نیز مینیسریال «چرنوبیل» را درامی تاریخی وصف کرد که برخلاف رویکرد استنادی فیلمهایی چون «فهرست شیندلر» و «سیندرلامن» و جز اینها تخیل و فانتزی را هم به داستان خود اضافه کرده است.
به اعتقاد او، این مجموعه تلویزیونی از عنصر انسانی به هوشمندی بهره برده است و دوطرف یک فاجعه یعنی متهم و قربانی را به خوبی نشانه رفته و به هر دوی آنها پرداخته است. احمدی به اتکای همین دیدگاه معتقد بود که چرنوبیل را میتوان درام سیاسی نیز نامید.
به گفته او، پیچیدگی ماجرای چرنوبیل جدا از فاجعه رخ داده که گریبانگیر کشورهای مختلفی شد، مربوط به سیاستهای شوروی سابق بهعنوان ابرقدرتی زورگو در تثبیت جایگاهش بعد از جنگ سرد است و کل سریال روی همین موضوع مانور میدهد.