عرق از سر و صورتش میچکید، اما رگههای خوشحالی در چشمانش برق میزد و همینطور که رکاب میزد، به خودش تبریک میگفت که تعداد سرقتهایش بهزودی از ۱۰ فقره هم رد میشود. همین هم به او انرژی میداد تا با سرعت تمام رکاب بزند و بهسرعت از محدوده طبرسیشمالی دور شود. باید خودش را به محلی امن میرساند و آن وقت، فرصت برای استراحت زیاد بود.
دقایق پر استرسی را پشتسر گذاشته بود. مدتی بود که خانه چهارطبقه را زیر نظر داشت و میدانست که یک دوچرخه نونوار در پارکینگ آنجاست. تخمین زده بود که سرقت دوچرخه خیلی زمان نمیبرد و میتواند در سریعترین زمان ممکن نقشهاش را عملی کند.
همهچیز بهخوبی پیش رفته بود و مطمئن بود که هیچ فردی او را هنگام خروج از آپارتمان و بیرونآوردن دوچرخه ندیده است، اما اصلا فکرش را نمیکرد آنکه نباید به او شک کند، مچش را در خیابان بگیرد و هنوز چند دقیقه نگذشته، دستش رو شود.
البته عجیبتر اینجا بود که هنوز صاحب اصلی دوچرخه هم خبردار نشده بود که دوچرخهاش در پارکینگ نیست و به پلیس شکایتی اعلام نشده بود، اما این پلیس بود که پابهرکاب، سوار بر دوچرخه سرقتی، آن را به صاحبش که حسابی گیج شده بود و نمیدانست چه خبر است، تحویل میداد.
سرکلانتر شرق مشهد در تشریح جزئیات این پرونده گفت: یکی از تیمهای پیشگیری کلانتری طبرسیشمالی هنگام گشتزنی در حوزه استحفاظی به مردی جوان که با دوچرخه تردد میکرد، مظنون شد.
سرهنگ رضا صاحبکار افزود: مأموران انتظامی پس از هماهنگی با مرجع قضایی این فرد را متوقف و دستگیر کردند. متهم در همان بازجوییهای اولیه اعلام کرد دوچرخه را دقایقی پیش از راهرو یک آپارتمان چهارطبقه دزدیده است.
وی تصریح کرد: مأموران انتظامی خود را به محل سرقت که یکی از خیابانهای همان محدوده بود، رساندند و دوچرخه را به صاحبش بازگرداندند، درحالیکه مالباخته تا آن لحظه حتی از سرقت آگاه هم نشده بود.
سرکلانتر شرق مشهد ادامه داد: متهم پس از انتقال به کلانتری باتوجهبه مستندات موجود به چهار فقره سرقت منزل و سه فقره سرقت از ساختمانهای درحالساخت اعتراف کرد و پس از درج در پرونده، برای سیر مراحل قانونی روانه دادسرا شد.