آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ ایام پیاده روی اربعین و حرکت میلیونها زائر از سراسر نقاط عالم برای زیارت حضرت اباعبدا... الحسین (ع) این نکته را نیز یادآوری میکند که چطور این محبت را دستمایه عاقبت به خیرشدنمان قرار دهیم؛ موضوعی که در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مؤمنی، استاد حوزه علمیه قم، آن را بررسی کرده ایم و مشروح آن را در ادامه میخوانید.
صرف ابراز محبت زبانی و گفتن «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ» خطاب به امامحسین (ع) کافی نیست. امامباقر (ع) به جابربنعبدا... انصاری فرمودند: «آیا فکر میکنید صرف اینکه کسی ابراز محبت کند، شیعه ما میشود؟» سپس در ادامه بیان کردند: «وا...! شیعه ما نیست مگر شخصی که تقوای الهی را پیش بگیرد و از اوامر خدای متعال اطاعت کند»؛ این یعنی محبت، صرفا به ابراز زبانی نیست و مختصات و ویژگیهای دیگری نیز دارد.
محبت، کاشف از معرفت است؛ یعنی باید ابتدا معرفت در وجود انسان شکل بگیرد و درپی معرفت است که محبت در انسان، ایجاد و سپس ولایتپذیری در وجود آدمی نهادینه میشود. خروجی این سه مرحله یعنی معرفت، محبت و ولایتپذیری، موالات و برائت از دشمنان آلا... (ع) است؛ موالات یعنی پیروی از اهلبیت (ع) و برائت از اعدا، نیز یعنی از هرچیزی که بهنوعی بوی مخالفت با ائمه (ع) را بدهد، اجتناب کنیم. زیارت عاشورا هم قرب به خدا و رسول (ص) و اهلبیت (ع) را در گرو موالات و برائت معرفی میکند: «یا اَباعَبْدِا... اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی ا... وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلیامیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَه وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَرائَه مِمَّنْ قاتَلَک».
محبت اهلبیت (ع) اگر بر دل جاودان شده باشد، دو نشانه دارد؛ پیروی از این خاندان بزرگوار در سایه موالات و ابراز دشمنی به مخالفان آنها تحت لوای برائت؛ آنها که در کربلا حضور داشتند، بعضی دشمن بودند، اما آنها که دشمن نبودند، چون میخواستند بین اباعبدا... الحسین (ع) و محبت دنیا را جمع کنند، از یاری و همراهی سیدالشهدا (ع) بازماندند و روسیاه تاریخ شدند، از اینرو هرکه ادعای حضور در طریق اباعبدا... (ع) را دارد، باید آن را در عمل نشان دهد؛ مثل حضرت عبدا... بنالحسن (ع) که حتی وقتی روی سینه امامحسین (ع) هدف هجوم و اصابت شمشیر بود، بازهم محبت امام زمانش را اظهار میکرد. محب اباعبدا... (ع)، یعنی حضرت قاسمبنالحسن (ع) یا آن غلامی که با گریه در رکاب حضرت ماند یا آن یارانی که حاضر بودند صدهابار کشته و تکهتکه شوند، اما بازهم زنده شده، به دنیا بازگردند و دوباره در راه امامحسین (ع) کشته شوند.
محبت دو نوع است؛ تفصیلی و اجمالی. آن که قرار است به خیمه امامحسین (ع) وارد شود و در آن باقی و جاودان بماند، باید به محبت تفصیلی برسد؛ چون محبتهای آنی و مقطعی اگرچه هست، جایگزین دارد؛ چنانکه شخصیتی همچون عبیدا... بنجعفی وقتی امامحسین (ع) به خیمه وی وارد شدند و او را به همراهی خود دعوت کردند، اگرچه امام را اکرام بسیار کرد و جایش را به حضرت داد، حاضر نشد اباعبدا... الحسین (ع) را همراهی کند. وی حتی اسبی تندرو و گرانقیمت را به امام پیشنهاد داد و به ایشان گفت بیایید به یمن برویم و یار جمع کنیم.
در کربلا یک درس داریم و یک عبرت؛ درس به نکات مثبت و عبرت به نکات منفی اطلاق میشود؛ از عبرتهای عاشورا آن است که بدانیم افرادی در چندقدمی عاقبتبهخیری بودند، اما با تزلزل و ضعف در محبت و معرفت، عاقبتبهشر شدند؛ همچون عبیدا... بنحر جعفی یا ضحاکبنعبدا... مشرقی، از یاران حسینبنعلی (ع) که ظهر عاشورا از امام (ع) جدا شد و نیز افراد دیگری که شب و روز عاشورا از خیمه حسینی فاصله گرفتند.
درمقابل، بودند افرادی که اگرچه در چندگامی عاقبتبهشری قرار داشتند، درپی تابیدن نور ولایت بر قلبهایشان، عاقبتبهخیر شدند؛ مثل حر یا دو برادری که در لشکر عمربنسعد بودند و بعد از شهادت حضرت علیاصغر (ع) از عمر جدا شدند و به سپاه امامحسین (ع) پیوستند و به شهادت رسیدند یا پیرمردی کوفی که نامه کوفیان را به محضر امام (ع) رساند و پاسخ حضرت را به کوفه بازگرداند و در رکاب ایشان بود تا به شهادت رسید. اینها نشان میدهد به برکت و نور وجود مقدس اباعبدا... (ع) است که عاقبتبهخیر میشویم و با دوری از نور و فروغ ایشان، مسیر و عاقبت ما به شر منتهی خواهد شد.
این افراد در وادی محبت آنطور که باید، پیش نرفته بودند و محبتشان صوری و ظاهری بود که اگر به محبت واقعی دست یافته بودند و بلوغ و معرفت لازم را داشتند، میدانستند وقتی امام معصوم (ع) مطلبی را مطرح میکند، از بام عرش بر زمین مینگرد، پس حق طرح و نظر دادن به امام را ندارند. نبود چنین نگاه و رویکردی، ریشه در ضعف معرفت دارد که به تزلزل در محبت منتهی میشود.
در سایه معرفت قوی و راسخ است که شخصیتی همچون حضرت عباس (ع) تربیت میشود؛ چنانکه وقتی امامحسین (ع) بار نخست به ایشان اذن میدان رفتن و آب آوردن ندادند، اعتراضی نکردند، اما مرتبه دوم وقتی سکوت امام را دیدند، رضایت حضرت سیدالشهدا (ع) را برای آب آوردن درک کردند، رفتند و شجاعانه جنگیدند و آن حماسه تاریخی را رقم زدند.
کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا اگرچه حدیث امام معصوم (ع) نیست، معنایی ژرف دارد و میتوان برای درک آن از بیان نورانی حضرت علیبنموسیالرضا (ع) بهره برد که فرمودند: «روز حسین (ع)، چشمهای ما را زخم و اشکهای ما را پیوسته جاری کرده است. عزیزان ما را به ذلت ظاهری انداختند و غصه و غم را تا قیامت برای ما به ارث گذاشتند».
از دو نظر به این تعبیر میتوان نگریست؛ نخست آنکه برای امامحسین (ع) باید پیوسته و مستمر اهل گریه و توسل و زیارت بود؛ چنانکه امامخمینی (ره) میفرمود: «هرچه داریم، از محرم و صفر است» و در صحیفه نور آوردهاند: «هر روز باید برای امامحسین (ع) منبر گذاشته شود و هر زمان باید به نور ابیعبدا... (ع)، روشن و نورانی باشد».
از بعد دیگر، به ارزشها و درسها و عبرتهایی که در عاشورا جاری و غالب بوده است، باید در همه عصرها و نسلها توجه شود. مخاطبان کربلا به عاشورای ۶۱هجری محدود نشدهاند، بلکه تا قیام قیامت، همه عصرها و نسلها مخاطب کربلا هستند و باید از ارزشهای کربلایی و یادگارهای حسینی برای رشد و کمال استفاده کنند؛ چنانکه در زیارت اربعین سیدالشهدا (ع) میخوانیم ایشان خون قلبشان را برای هدایت مردم بذل کردند: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَه».