برای ویرانی تلاشی لازم نیست و همین که شهروندان در کشور حکم به قضا و قدر دهند و حوادث برای آنها تصمیم بگیرند، فاجعه رقم خواهد خورد. ویرانی معیار ثابت و مشخصی ندارد و توانایی شرور بودن انسانها به قدری بالاست که میتوانند از هر فاجعهای فراتر روند. آسانترین راه و سادهاندیشترین امکان، نشستن و هیچگونه واکنشی به تغییرات نشان ندادن است. معمولا ذهن انسان نمیتواند علتهای ساختاری را تغییر دهد و هر آنچه به چشم میبیند بهویژه بازیگران کموزن را که توانایی آسیب رساندن کمتری دارند نقد میکند. یکی از نهادهایی که از آن انتقاد میشود، مجلس شورای اسلامی است. در این راستا برخی به گونهای تحلیل میکنند که مجلس وزنهای نیست و هیچ اختیاری ندارد. آنها در چنین شرایطی تجویز به سکوت، تحریم و انفعال حتی در رأی دادن دارند. آیا با شرکت نکردن شهروندان و تحریم انتخابات مشروعیت نظام سیاسی کاسته میشود یا اینکه جایگزینهای قانونی و مسالمتآمیزی ظهور خواهند کرد؟ استدلال بیاثر بودن مجلس درست نیست؛ چرا که قوه مقننه در ایران وظایف ملی در طراحی و ارزیابی سیاستها و نهادهای کلان و ملی کشور دارد. مجلس در ایران میتواند بر همه اشخاص و نهادهای سیاسی نظارت کند و حق تفحص و بررسی همه ارکان حکومت را دارد. نمایندگان مجلس وظیفه قانونگذاری در همه زمینهها را دارند و در این راستا اصلاح، حذف و ایجاد قوانین جدید در مجلس روی میدهد. برنامه و بودجه کشور که سندهای توسعهای و حرفهای کلان هستند در مجلس تصویب میشوند و دیوان محاسبات که نهادی برای ارزیابی هزینهکرد و نظارت بر بودجه است زیر نظر مجلس فعالیت میکند. رأی اعتماد به وزیران و سؤال و استیضاح آنها و رئیسجمهور در اختیار نمایندگان مجلس است. مجلس در شوراهای عالی کشور، کمیتهها و کمیسیونهای نظارتی و همینطور در رفراندوم، تغییر و اصلاح قانون اساسی بازیگری مؤسس و اثرگذار است. مجلس نهادی انتخاباتی و خانه شهروندان محسوب میشود که هر چه میزان مشارکت و اعتماد شهروندان به آن بالا باشد، چهرهای ملی و حرفهایتر دارد و، چون نباشد، فساد و تعصب کشور را فرامیگیرد. نظامهای سیاسی در اثر تحریم انتخابات و سکوت شهروندان به سمت اصلاح و تغییر حرکت نمیکنند، بلکه فرایندهای بسته شدن و تضعیف نهادهای دموکراتیک تشدید میشود.
سیاست عرصه تغییرات کوچک و مبارزه برای اصلاحات تدریجی و آرام است و هرگونه قهر و سکوت زمینه را برای قدرتگیری سیاستمداران سطح پایین فراهم میکند. به علت کیفی و تفسیرپذیر بودن برخی مادههای قانون انتخابات، اعمال نظرهای شخصی رد صلاحیت نیمی از شهروندان را رقم زده است. حوادث تلخ ماههای اخیر همراه با بحرانهای اقتصادی داخلی و فشارهای سیاسی بینالملل شهروندان را در لاک دفاعی و انفعال قرار داده است. با همه این اوصاف انتخابات و رأی دادن به نمایندگان مجلس در جهان زیست شهروندی و دموکراتیک، محلی برای خلق امکانهای بازی سیاسی اصلاحگرایانه است. از ۱۴ هزار شهروندی که ثبتنام کردند ۷۰۰۰ نفر تأیید شدند و در بین آنها جوانان و سیاستمداران حرفهای و مدرنی یافت میشوند که شهروندان را رنجه ندارند. مجلس به سیاستمدارانی آرام، باادب، متخصص و باتجربه نیاز دارد که کشور ایران در ذهن آنها باشد و منافع ملی کشور را بشناسند. در میان تأییدشدگان نامزدهایی که تخصص حقوق، اقتصاد، علوم سیاسی و روابط بینالملل دارند و از نحوه لباس پوشیدن تا حرف زدن آنها و همینطور سوابق تحصیلاتی و اجراییشان میتوان فهمید که آیا سیاستمداران حرفهای، قانونی و ملی هستند یا حرافان عصبی و بیادبان متعصبی که برای رنجه کشور در حال رقابت هستند. انتخاب شهروندان آینده کشور را خواهد ساخت و وضعیت کاملا مشخص است. میتوان نشست و کمترین هزینه برای کشور را متحمل نشد و میتوان سیاستمدارانی روانه مجلس کرد که از سخن گفتن و منش آنها احساس شرمندگی نکرد.