به گزارش شهرآرانیوز خبری از بتمن نیست. از مرد عنکبوتی نیز همین طور. حنای قدرت نمایی هایشان رنگ باخته است انگار. سیندرلا و سفیدبرفی هم نیامده اند. به گوششان رسیده است که طنازی هایشان خریدار ندارد. از کیتی هم ردی به چشم نمیآید. اگر بود، با آن چشمهای دکمهای باید جان گرفتن رقیبهای ایرانی اش را تماشا میکرد. از پسر دلفینی و ایلیا گرفته است تا ثنا و ثمین و مفاخری، چون استاد فرشچیان، شهدای هستهای و...
اینجا «ایران نوشت» بزرگترین نمایشگاه عرضه نوشت افزار ایرانی اسلامی در شرق کشور است.
به جمع تولیدات وطنی خوش آمدید! «ساخت ایران» که با کلمات فارسی و انگلیسی روی ریز و درشت نوشت افزار درج شده است، به ضمیمه پرچم سه رنگ کشورمان، حس حضور در یک بزم خودمانی را به بازدیدکننده القا میکند؛ بازدیدکنندههایی که ترجیح میدهند محصول کار کارگر هم وطنشان را بخرند. نمونه اش یکی از بانوان همشهری که با فرزندانش امیرعلی یازده ساله و الینای هفت ساله آمده است.
میگوید منزلشان در محدوده الهیه است و با اتوبوس یک ساعت در مسیر بوده اند تا خودشان را به محل برگزاری نمایشگاه واقع در زیرگذر حرم مطهر رضوی برسانند. آسوده است از اینکه فرزندان خردسالش را برای خرید به جایی آورده است که لازم نیست نگران آسیبهای فرهنگی احتمالی کالاهایش باشد. میداند که اجناس عرضه شده، تحت نظارت است و میشود بر کیفیتشان تا حد زیادی حساب باز کرد. میماند موضوع قیمتها که تا اینجای کار از آن راضی است و میگوید: قیمتها را با جاهای دیگر مقایسه نکردم، اما برای خانواده ما که وضع مالی متوسط داریم، خوب است.
سبد خرید امیرعلی و الینا پر از ملزومات مدرسه است. الینا خوش حال است از اینکه دفتر مشق با طرح جلد گل گلی پیدا کرده است؛ درست مثل پیراهنی که به تن دارد. دفترهایی که امیرعلی انتخاب کرده است نیز تصویر جلدهای متنوعی دارد. مثلا روی یکی از آنها لبخند و نگاه عمیق سردار سلیمانی دیده میشود. روی دیگری چند اسب سپید و رؤیایی با این عبارت که «چو ایران نباشد، تن من مباد».
کفه تنوع برای کیف دختران نوجوان با طرحهای مختلف اسلیمی، سنگینتر از پسران هم سن وسالشان به نظر میرسد. چند قدم جلوتر کیفهای مناسب برای مهدکودکیها و دبستانیها چیده شده است. کیفهای صورتی با طرح دختربچههای شاد و چادری ۳۷۵ هزار تومان و کیفهای طرح ایلیا نیز ۸۰۰ هزار تومان قیمت خورده است. چهره ایلیا با آن چشم و ابروی سیاه و ژست قهرمانانه اش دغدغه محقق شده دلسوزان فرهنگی است که تا همین چند سال پیش از زنجیرهای نبودن تولیدات فرهنگی در کشور گله داشتند و کیف، نوشت افزار و عروسکهای باربی را مثال میزدند.
دفترهای منقوش به طرح ایلیا که چندمتر آن سوتر لابه لای دفترهای عرضه شده جای گرفته است، نشان میدهد که گامهای نخست برای رفع این دغدغه برداشته شده است. خریدارانی که ماجرای زندگی پرفرازونشیب این نوجوان، دلیل بی پدری اش، اشتغالش در یکی از چلوکبابیهای شهر برای کمک به معیشت خانواده و ماجرای حق طلبیهای او و رفقایش را ندانند، با اسکن کد کیوآر پشت جلد دفترها، با این پویانمایی آشنا خواهند شد.
اگر حساسیتهای مسئولان برگزاری به اسلامی و ایرانی بودن طرحهای ارائه شده نبود، حتما تنوع کالاها در ایران نوشت از وفوری که اکنون میبینیم، بیشتر بود. یکی از مسئولان برگزاری نمایشگاه برایمان از کوله پشتیهایی میگوید که پیش از عرضه و در بازبینی نهایی رد شده است، به این دلیل که سرزیپی آن منقوش به پرچم یکی از کشورهای بیگانه بود و این دست محصولات دست کم در این نمایشگاه جایی برای عرض اندام ندارند.
در بخش عرضه جامدادیها یکی از پسران نوجوان بازدیدکننده با تصور اینکه از کارشناسان فروش در نمایشگاه هستیم، از قیمت یک جامدادی که با پارچه پلنگی دوخته شده است، میپرسد. صدرا فارسی را با لهجه ترکی ادا میکند و میگوید از تبریز و به صورت اردویی به مشهد آمده است.
برچسب قیمت ۱۶۳ هزار تومان این جامدادی خوش دوخت با طرح ادوات نظامی را که نشانش میدهیم، «اوه» کشداری دریافت میکنیم، به اضافه کلماتی ترکی که احتمالا غرولند است، بابت گرانی کالایی که حسابی آن را پسندیده است. بعد هم آن را با اکراه میگذارد سر جایش و میگوید: این همه پول همراهم ندارم.
واکنشهای مشابه دیگری نیز برای این بخش از نمایشگاه وجود دارد، مثلا مکالمه پسربچهای درباره یکی از جامدادیها که با پاسخ منفی پدر به درخواست خرید فرزندش همراه میشود: «نه پسرم، اینا خیلی گرونه.»
بخش میز تحریر و صندلی دانش آموز نیز با طرحهای متنوع از پویانماییهای فیل شاه، ببعی و ببعو و... با قیمت حدود یک میلیون تومان از دیگر بخشهایی است که خرید آن با جیب برخی بازدیدکنندهها نمیخواند. برخیها هم اعتقادی به این طور خریدها ندارند، مثل آقای حسین زاده ملکی که فرهنگی است و به تنهایی برای خرید نوشت افزار آمده است. او میگوید: به نظرم بچه با نوشت افزار گران درس خوان بار نمیآید. چون اشباع میشود و به اصطلاح پاداش خود را در جمع هم کلاسی هایش با همان وسایل شیک، گران و خاص میگیرد.
یکی از مربیها آمده است بین والدینی که همراه بچه هایشان برای خرید آمده اند و آنها را به حضور در غرفه کودک دعوت میکند.
پریناز ده ساله یک دفتر نقاشی با تصویری خیالانگیز را انتخاب کردهاست. روی سر گربه، یک دختربچه چوپان با آن چشمهای درشت و مهربان و موهای بلند بافته شده نشسته است و دارد برای گوسفندهایش فلوت میزند. او به همین دلیل این دفتر مشق را به عنوان یادگاری اش از سفر به مشهد انتخاب کرده است. اهل تهران است و همراه خانواده برای زیارت آمده بودند که متوجه برگزاری این نمایشگاه در جوار حرم رضوی شدند.
در سبد خرید دخترک، بسته هشت تایی از خودکارهای رنگی به قیمت ۸۳ هزار تومان را هم میشود دید، به اضافه چند قلم جنس دیگر که برای برادر کوچکش انتخاب کرده است. ذوق کودکانی که با سبدهای خرید در دست، از این سو به آن سوی نمایشگاه میدوند، دیدن دارد. همین طور شنیدن صدازدن والدینشان وقتی شخصیتهای کارتونی آشنا مثل مل مل را روی نوشت افزار میبینند. برای خرید عجله دارند و تقلا؛ طوری که انگار اگر دیر بجنبند، بازیهای فکری و نوشت افزار عرضه شده تمام میشود.
محمدآیین که امسال به کلاس دوم میرود، یکی از نمونه هاست. در سبد خرید او ظرف چاشت، قمقمه آب و جعبه دوازده تایی مدادرنگی دیده میشود. در دستهای کوچکش نیز چند مداد مشکی و گلی را به نشانه «مال خودمه» محکم گرفته است. مادربزرگ محمدآیین از طریق پیامک در جریان برگزاری این نمایشگاه قرار گرفته و به گوش دخترش رسانده است تا همراه نوه اش برای خرید بیایند. از حضورشان در این فضا راضی به نظر میرسند. وقتی از مادر کودک درباره کیفیت و قیمت کالاهایی که انتخاب کرده اند میپرسیم، با لبخند ابراز رضایت میکند و با غرور میگوید: «تولید ایرانه دیگه!»
روی نمونهای دیگر، تصویر پدری دیده میشود که خم شده است و دو کودکش روی کمر او نشسته اند و بازی میکنند. مامان هم با لبخند مواظب است که بچهها نیفتند. اینها گوشهای از محصولات ۸۹ تولیدکننده ایرانی است که از استانهای یزد، اصفهان، خراسان رضوی، مرکزی و تهران در نمایشگاه مشهد شرکت کرده اند. از این تعداد، هشت مورد مربوط به تولیدکنندههای خراسان رضوی است، البته فعلا. فعلا را حسین ارجمندپور، دبیر نمایشگاه، میگوید.
لابه لای مشغله هماهنگیها او را چنددقیقهای متوقف و برای گفتگو همراه میکنیم. میگوید در روزهای آینده چند غرفه دیگر و احتمالا به تعداد شرکت کنندگان این رویداد که تا دهم مهر ادامه دارد، اضافه میشود. بابت پربودن انبار از کالاهایی که مستقیم از تولیدکنندگان خریده شده، آسوده است. با این حال، میگوید که برخی اجناس نیز در گرماگرم برپایی نمایشگاه، در حال بارگیری و ورود به مشهد هستند.
از او درباره چند نمونه کالای غیرایرانی که در نمایشگاه دیده ایم، میپرسیم و توضیحات مفصلی میشنویم. خلاصه اش این است که همگی مربوط به اقلامی هستند که تولیدکننده داخلی ندارند یا اینکه تولیدات داخلی اندک و ضعیف است. در این اوضاع، تلاش شده است محصولاتی انتخاب شوند که مربوط به شرکتهای چندملیتی و تحت لیسانس باشد که دست کم بخشی از تولید و بسته بندی شان داخل کشور انجام میشود.
جای شخصیتهای اساطیری را در میان انبوه طرحهای به نمایش درآمده خالی میبینیم. ارجمندپور چرایی این غیبت را این طور برایمان توضیح میدهد: اگر به سایت ایران پروانه وابسته به «مجمع نوشت افزار ایرانی اسلامی» مراجعه کنید، میبینید که محتواهای اشاره شده در اختیار تولیدکنندههای نوشت افزار اعم از ۱۲۰ تایی که عضو مجمع هستند و دیگرانی که عضو نیستند، قرار داده شده است، اما اینکه درنهایت کدام طرح برای تولید انتخاب شود، با خود تولیدکننده است.
او ادامه میدهد: یکی از تولیدکنندههایی که در چند سال گذشته از این قبیل طرح شخصیتهای اساطیری استفاده میکرد، امسال رسته تولیداتش را تغییر داده است. برخی تولیدکنندهها هم بازار خودشان را دارند که باید آنها را تأمین کنند. یعنی تولیدانشان به اندازه نیاز بازار نیست. درمجموع اصلا این طور نبوده است که ما به عنوان متولیان نمایشگاه نخواهیم این تولیدات را به مخاطب عرضه کنیم.
تبلیغات کم رنگ درباره پویش «همه حاضر» که در حاشیه نمایشگاه در حال برگزاری است، یکی دیگر از نقدهایی است که با دبیر نمایشگاه در میان میگذاریم و وعده او برای تکمیل فضاسازی این غرفه را دریافت میکنیم؛ غرفهای که در آن نوشت افزار به دانش آموزان نیازمند، اهدا و با همکاری بنیاد برکت میان جامعه هدف، توزیع میشود.
ارجمندپور از تلاش همکارانش برای برگزاری نخستین نمایشگاه ایران نوشت در مشهد هم زمان با استانهای فارس، تهران، قم و یزد میگوید، با این تأکید که درباره بی نقص و کامل بودن آن ادعایی ندارند.
ساعت از ۱۲ ظهر عبور کرده است. بیش از ۱۲۰ دقیقه از آغازبه کار نمایشگاه در نوبت صبح میگذرد و جمعیت کودکان و نوجوانان همراه خانواده هایشان در فضای ۳ هزارمتری این فروشگاه نوشت افزار ایرانی اسلامی رو به افزایش است.
با یک صدا و چند نگاه تا خروجی نمایشگاه بدرقه میشویم. نگاه آرمان علی وردی و رفقای شهیدش که روی تعدادی از نوشت افزارها نقش بسته است و یادمان میآورد که برپایی همراه با آرامش این رویداد فرهنگی اقتصادی در شهر امام رئوف را مدیون چه کسانی هستیم و طنین هم خوانی کودکانهای گوش نواز که این طور از بلندگوها پخش میشود: خوشبختی یعنی نون حلال بابا، مهر حضرت زهرا توی خونه مون باشه...