مریم محبی | شهرآرانیوز؛ آیا در شعر دفاع مقدس دچار کلیشه گویی شده ایم؟ فرم و محتوای تکراری؛ این، انتقادی است که در روزگار کنونی نسبت به سرودههای شاعران این حوزه و به طور کلی تر، اشعار مرتبط با مفهوم پایداری وارد میشود. عمده علت گرفتار آمدن در دام این سرودنهای تکراری را نیز، آنهایی که دستی در شعر و شاعری دارند، پرداختن به مفاهیم تکراری از زاویههای تکراری میدانند، اما این ادعا چقدر درست است و با فرض قبول کردن این انتقاد، باید چگونه از رفتن به سمت این کلیشهها جلوگیری کرد؟ اینها سؤالاتی است که در هفته دفاع مقدس، تصمیم گرفتیم با سه تن از شاعران شهرمان، سید حسین سیدی، مجتبی ابوالقاسمی و حسن مبارز در میان بگذاریم و پاسخهای آنها را بشنویم.
مجتبی ابوالقاسمی، در آغاز صحبتهای خود به این نکته اشاره میکند که شعر دفاع مقدس زیرمجموعه ادبیات پایداری است و جان مایه این آثار در حوزههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، ایستادگی در برابر جریانهای ضد آزادی است و مقابله با امپریالیسم جهانی و شیطان بزرگ آمریکا. او در ادامه صحبت هایش درباره راهکارهایی که میتواند از کلیشه گویی در شعر ادبیات پایداری و مقاومت جلوگیری کند میگوید: «شاعر برای اینکه خودش را از کلیشه رهایی بخشد نباید فقط به مسائل هشت سال دفاع مقدس بپردازد.
بلکه باید به وسیله نماد پردازی و اسطوره سازی که حاج قاسم نمونه بارز آن است، با لحنی حماسی جهان را با نمادهای شعر امروز در شعر مقاومت و پایداری آشنا کند و پایمردی این انسانهای کامل را در برابر ظلم، تجاوز و خون خواهی و بی عدالتی به همه جهان نشان داده و بنمایاند. جهاد تبیین یکی از راههای ماندگاری شعر دفاع مقدس است که رهبرمعظم انقلاب بارها و بارها به آن اشاره کرده اند. در حالی که شعر دفاع مقدس از کلیشه گویی رنج میبرد و انتخاب موضوعهای نوین و تازه در شعر دفاع مقدس و در قالب متنهای مختلف شعری، سینمایی و تئاتر میتواند به تصویر کشیده شود و نویسندگان ما باید راه تازهای در این مسیر باز کنند تا نوجوان و جوان ما با سرمایههای ملی و میهنی و شهدای دفاع مقدس بیشتر و بهتر از پیش آشنا شوند.
یکی از آسیبهایی که امروزه باعث کلیشه شدن زبان شعری شاعران این حوزه شده است تکرار در عرصه ادبیات دفاع مقدس است که آن را نخ نما میکند و ارزش آن را به سخره میگیرد. کمبود سوژههای ناب در این حوزه ما را از واقعیت دفاع مقدس دور میکند و سوژههای تکراری ملال آور است. البته اگر بی انصافی نباشد باید به تولید آثار فاخری همچون «دا» و «بابانظر» نیز اشاره کنم که حرکت روبه جلویی را آغاز کرده، اما هنوز تا مقصد اصلی خیلی فاصله است.»
ابوالقاسمی در بخش دیگر صحبت هایش از این میگوید که: «هنرمند امروز ما باید به زبان امروز سخن بگوید و فرزند زمان خودش باشد و با استفاده از فناوریهای مدرن در حوزه سینما و تئاتر و کاریکاتور و نقاشی و در کل زبان هنر، آشنایی زدایی کند و ارزش دفاع مقدس را متناسب با دوره رشد و ادبیات امروز بازنمایی کند. چنان که برای جوان و نوجوان امروز سبب دل زدگی نباشد. یکی از آفتهای مهم شعر در ادبیات دفاع مقدس امروز مضامین تکراری است که متأسفانه باعث اشباع روانی مخاطب میشود و گاهی اوقات فرم و محتوا درست کنار هم نمینشینند و در تقابل با هم قرار میگیرند و این به ادبیات دفاع مقدس ما آسیب میزند.»
او درباره اینکه چطور میتوانیم از این کلیشه گویی فاصله بگیریم، میگوید: «نهادهای فرهنگی میتوانند در این باره بسیار کمک کنند و با نظارت بر کارهای تولید شده در حوزه سینما، شعر و موسیقی و دادن فراخوانهایی که در حد و اندازه هنر این سرزمین و ادبیات دفاع مقدس باشد به تولید آثار ادبی فاخر دست بزنند که دور از ذهن نیست. به شرطی که فقط به بهانه هفته دفاع مقدس و دادن رزومه کاری نباشد و دلسوزانه و از سر احساس مسئولیت باشد تا دینی را که به شهدا داریم ادا کنیم.
به نظر من ما برای جلوگیری از تکرار میتوانیم از جهاد تبیین که حضرت آقا میفرمایند بهره ببریم و شاهد زنده بسیار داریم که جنگ را برای ما روایت کند. این ابرمردان میتوانند از تحریف دفاع مقدس جلوگیری کنند. پرداختن به شهدای مدافع امنیت نیز یکی از راهکارهایی است که میتواند جوان امروز را با ادبیات دفاع مقدس پیوند بزند و هویت ملی و میهنی او را برایش به تصویر بکشد.»
سیدحسین سیدی معتقد است لازمه یک قضاوت درست درباره اینکه شعر دفاع مقدس دچار کلیشه گویی شده یا خیر، داشتن یک نگاه نسبی است: «اگر شعر دفاع مقدس را به همان هشت سال جنگ محدود کنیم و بگوییم هر شعری که با محوریت همین هشت سال سروده شده باشد در زمره شعر دفاع مقدس قرار میگیرد، باید بگوییم که دچار نوساناتی شده و اکنون نیز از رشد کم رنگ و ضعیفی برخوردار شده است. اما اگر دفاع مقدس را به معنای جهاد مقدس بدانیم و به معنای حضور و دخالت شاعر در مسائلی که باید تبیین حق از باطل داشته باشد و جهاد تبیین کند، باید بگوییم که اتفاقا کاملا به روز رسانی شده ایم.
برای نمونه مسائلی، چون حادثه شاه چراغ؛ بعد از وقوع این حادثه، جشنوارهای برگزار کردیم و فقط حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ شعر برگزیده تولیدی به دست ما رسید. این، یعنی شاعران کاملا به روز هستند و حواسشان جمع است و سنگر را حفظ کرده اند. در نتیجه درباره اینکه آیا شعر دفاع مقدس دچار کلیشه و تکرار شده است یا نه، باید نگاه نسبی داشته باشیم.
مضامینی که بعد از دفاع مقدس خلق شده به شدت مضامین والایی است و حتی احساس میشود این آثار در اوج دفاع مقدس خلق شده اند، درست مثل رباعی مشهور میلاد عرفان پور: «ما سینه زدیم، بی صدا باریدند/ از هرچه که دم زدیم آنها دیدند/ ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند»»
سیدی درباره اینکه با اتکا به چه عواملی میتوان از کلیشه گویی در اشعار دفاع مقدس جلوگیری کرد، میگوید: «باید به هر دو بعد شعر توجه کرد. یعنی اینکه یک بخشی از سرایش شعر کوششی است و ماحصل تلاش و کسب مهارتهای ادبی و یک مقدار جوششی است و درونی. درباره قسمتی که نیازمند تلاش است و کوشش، واجب است که اصول و فنون و بوطیقای شعر را یاد بگیریم و کار و ممارست زیاد داشته باشیم. علاوه بر این، بهتر است مضمونهای گذشته را تمام شده بدانیم و جسارت خلق و مضمون آفرینی داشته باشیم.
همچنین، مطالعه شعرهای ضدجنگ دنیا، خیلی به ما کمک میکند تا در کلیشه کلمات گیر نکنیم. یکی دیگر از نکاتی که در این بخش باید به آن توجه داشت این است که از ساختارشکنی نترسیم یا از اینکه مخاطب ما را درک نخواهد کرد. مخاطب امروز به شدت باهوش است و منظور و مفهوم ما را از لابه لای کلمات حتما درک خواهد کرد.
برای بخش درونی شعر، اما مهم است که بدانیم باید با شعر انس وجود داشته باشد. شما هرچه بیشتر در مسئلهای غور کنید، بیان متفاوت تری خواهید داشت و جنس کلمات هم متفاوت خواهد شد. مخلص کلام اینکه اگر علم به کمک این حس و حال بیاید، حتما از تلفیق آن، شاعری، چون قیصر امین پور متولد خواهد شد.»
او درباره رسالتی که بر دوش شعر دفاع مقدس است میگوید: «مهمترین رسالت شعر دفاع مقدس تبیین جنگ است و بیان ابعاد حماسی جنگ که نباید مغفول بماند. شاعر باید تیزبین باشد و جزئیات را ببیند و آنها را در قالب زیباترین و صریحترین کلمات به مخاطب برساند. نباید کلی نگر باشد. کلیات را همه میبینند و تاریخ آن را ثبت خواهد کرد.
بیان عاطفهها و اشکها و لبخندهای جنگ که همان جزئیات موضوع است، اما فقط از عهده شاعران و هنرمندان برمی آید. بزرگداشت بزرگان جنگ با کلمات شاعرانه از وظایف شاعران است. یا به عبارت دیگر، نگاه متفاوت داشتن به مقوله جبهه و جنگ و این نگاه متفاوت را منتقل کردن. شعر دفاع مقدس چراغی است بر بستر تاریخ تا مبادا مغالطهای صورت بگیرد یا امر مشتبه شود و جای حق و ناحق عوض شود.»
حسن مبارز معتقد است همه عرصههای هنری بعد از مدتی فعالیت میتواند دچار یک فضای تکراری و رکود شود و این امر، در واقع آسیبی است که همیشه فضای ادبی و هنری ما را تهدید میکند و مختص شعر دفاع مقدس نیست. او میگوید: «طبیعتا این اتفاق رخ داده است. یک راه شوریدن علیه این کلیشه گویی استفاده از روایتهای مدرن و به روز است.
مخاطبان ما انسانهایی هستند که در همین روزگار کنونی زندگی میکنند. خیلی از ماجراها و قضایا ممکن است برای آنها ملموس نباشد. ما باید با توجه به فضای ذهنی آنها شعر دفاع مقدس را ارائه بدهیم. به اعتقاد بنده برای نزدیکتر شدن به ذهن مخاطب لازم است وارد مسائل جهان جدید او بشویم. نکات مهمی که وجود دارد را لحاظ کنیم و با توجه به همه این جوانب در این عرصه فعالیت کنیم.»
مبارز اضافه میکند: «در جهان جدید، نگریستن به جنگ از زوایای غیرمستقیم، جذابیتش را بیشتر میکند. یعنی جنگ فقط پشت سنگر و داخل جبهه و خط مقدم نیست. وقتی جنگ رخ میدهد همه جامعه را درگیر میکند که یک بخش آن خانواده است. موضوعی که در برخی از فیلمهای دفاع مقدس هم مطرح و پررنگ شده است. جنگ را میتوان از زاویه دید همسران رزمنده ها، فرزندان و پدر و مادرها نیز دید. بحث جهان جدید و روایتهای انسان مدرن از جنگ میتواند خیلی کمک کننده باشد.»
مسئله دیگر لزوم استفاده از زبان صمیمی و بدون تکلف است که باز هم برمی گردد به ابعاد زبان شناختی و روان شناختی انسان معاصر که از زبانهای دشوار و پرتکلف دوری میکند. این را مبارز میگوید و ادامه میدهد: «باید با زبان خود انسان معاصر با آنها صحبت کنیم. به عنوان مثال، ارتباط گرفتن با شاعرانی، چون فرخی سیستانی یا خاقانی در روزگار کنونی به دلیل جنس زبانی که دارند برای نسل امروز سختتر است. شاعرانی که با زبان روان و امروزی سخن میگویند به ارتباط گیری مخاطب با اشعار خیلی کمک میکنند.
نکته مهم دیگر توجه به استفاده از صناعات ادبی است. به این معنا که شعر دفاع مقدس نباید یک روایت یا یک نظم صرف باشد و عاری از هرگونه زیباییهای ادبی. درواقع رسالت شعر دفاع مقدس این است که با کلمات و فضایی که ترسیم میکند مخاطب را با حقایق و واقعیتهای آن روزها روبه رو کند.»