الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ «آخرین بازی» نمایشی است به قلم هوشنگ جاوید که علی آزادنیا، پیشکسوت تئاتر مشهد، کارگردانی آن را بر عهده دارد و دیگر پیشکسوتان تئاتر مشهد از جمله علیرضا سوزنچی، خسرو نایبی فر، علی جوانمرد و محرم نجف زاده نیز در آن به ایفای نقش پرداخته اند.
داستان این نمایش درباره حال و روز یک بازیگر پیشکسوت نمایشهای سیاه بازی است که در گوشه مسافرخانهای در انزوا به سر میبرد. «جیک و بوک»، دیگر نماینده مشهد و خراسان رضوی، نمایشی است به نویسندگی و کارگردانی شاپور ترکمن سرابی که با هدف زنده کردن دوباره یک بازی قدیمی به نام «ترنا» نوشته شده است. این بازی در گذشته در ماه مبارک رمضان بازی میشد و در واقع مراسم گل ریزانی بود برای رفع درد و گرفتاریهای مردم.
در این نمایش احمد قوچانی، راضیه ایرانی، جواد غفوری منش، علی صدایی، احمد طاهونچی، شاپور ترکمن سرابی، مهدی وحیدی، حمید ابری، مهتاج ترکمن سرابی، حسین صداقت، فاروق فقیری، علیرضا دیهیم، عبدا... محمدی و غلامرضا عارف نژاد به ایفای نقش میپردازند. در حاشیه برگزاری این جشنواره و بعد از اجرای این دو نمایش گفت وگوی کوتاهی با علی آزادنیا، کارگردان نمایش «آخرین بازی»، و احمد طاهونچی، بازیگر نمایش «جیک و بوک»، انجام داده ایم که در ادامه میخوانید.
علی آزادنیا نمایش «آخرین بازی» را براساس متنی که هوشنگ جاوید در اختیار او گذاشته بود برای شرکت در جشنواره آماده کرده است. این هنرمند در این باره به شهرآرا گفت: متن را که خواندم، از موضوع خوشم آمد و، چون در راستای کارهایم بود و نحوه کارگردانی آن را میدانستم، برای اجرا انتخابش کردم.
وی افزود: قصه نمایش از آنجا شروع میشود که پیرمرد سال خوردهای که قبلا نقش سیاه را بازی میکرده است حالا در گوشه انزوا در مسافرخانهای زندگی میکند. سال هاست کسی از او خبری نمیگیرد و توجهی به او نمیکند. او در افسردگی و با خاطراتش زندگی میکند، تا اینکه روزی مسافری که به دلیل ورشکستگی از جامعه طرد شده است، هم اتاقی اش میشود. او که ناامید است، قصد خودکشی دارد. بعد از ورود او به اتاق، بازیگر متوجه احوالش میشود و سعی میکند با حرکات نمایش سیاه بازی و گفتگوهای طنز او را به زندگی امیدوار کند و به جامعه برگرداند. در پایان اتفاق ناگواری برای سیاه میافتد و او در انزوا میمیرد.
آزادنیا با اشاره به اجرای موفق نمایش در بیست و یکمین جشنواره بین المللی نمایشهای آیینی و سنتی گرگان در حضور مسئولان استان گلستان و پیشکسوتان هنر گفت: متأسفانه در مشهد آن چنان که باید به نمایشهای سنتی و آیینی بها داده نمیشود و به همین دلیل از این سبک نمایشها کمتر استقبال میشود. ما سعی کردیم این سبک نمایش را جا بیندازیم تا بتواند موردتوجه تماشاگران قرار بگیرد.
او با ابراز تأسف از اینکه جامعه اکنون اسیر فرهنگهای شرقی و غربی شده است و نسل جوان ندانسته از این فرهنگ پیروی میکند، گفت: این وظیفه نسل ما و اساتید فرهنگ است که کاری کنند جوانان به فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی تشویق شوند. توجه کردن به آیینهای سنتی بها دادن به مهمترین اصول فرهنگی ماست.
این هنرمند ادامه داد: متأسفانه اکنون جوانان کمتر درباره نمایشهای آیینی و سنتی تحقیق و پژوهش میکنند. این در حالی است که در غرب نمایشهای زیادی را از نمایشهای سیاه بازی، تخت حوضی، خیمه شب بازی، تعزیه خوانی و شبیه خوانی ما وام گرفته اند و ملغمهای از این سبکهای مختلف را به عنوان تئاتر خارجی دوباره به خورد خودمان میدهند.
آزادنیا با تأکید بر عزم گروه برای اجرای هرچه سریعتر نمایش در مشهد گفت: اعضای گروه به امید اجرای عمومی نمایش هستند، اما متأسفانه سالنهای خصوصی گران اند. ما هم که نه بودجهای داریم، نه از جایی کمکی دریافت کرده ایم، نمیتوانیم در آنها اجرا داشته باشیم. بهترین سالن برای اجرای این نمایش در مشهد سالن بهار است که البته نیازمند همراهی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان است. این سالن هم البته کاستیهایی دارد که امیدواریم به لطف مسئولان برطرف شود و بتوانیم اجرای خوبی از این نمایش را برای همشهریان در این سالن روی صحنه ببریم.
او ادامه داد: تماشاگران مشهدی بسیار فهیم اند. نمایشها را سنجیده انتخاب میکنند و دوستدار کار بومی هستند. امیدوارم این نمایش هم در زمان اجرای عمومی در مشهد با استقبال خوب تماشاگران روبه رو شود. در همین جشنواره استقبال خوبی از این نمایش شد و از چند شهر مختلف از ما دعوت کردند که در آن شهرها نمایش را اجرا کنیم. از مسئولان فرهنگی شهرم خواهش میکنم کمک کنند این کار در مشهد روی صحنه برود. ما سعی در ترویج فرهنگ بومی خودمان داریم و این کار نشئت گرفته از همین فرهنگ است.
احمد طاهونچی، بازیگر پیشکسوت مشهدی که در نمایش «جیک و بوک» در نقش یک قهوه چی بازی میکند، از تفاوتهای بازی در نمایشهای آیینی گفت.
این هنرمند خاطرنشان کرد: حدود ۲۸ سال قبل با شاپور ترکمن سرابی نمایشی را به نام «بخت قهوه ای» (که آن هم حال و هوای سنتی داشت) کار کرده بودم، ولی نقشی که در این نمایش داشتم متفاوت بود و توانستم از حضور پیشکسوتان و قدیمیهای تئاتر مشهد بهره ببرم. حدود پنج ماه برای این نمایش تمرین کردیم تا به لطف خدا به جشنواره راه پیدا کرد و بازی در این نمایش برای من جالب بود. نمایش از متن و دیالوگهایی قوی برخوردار است، چنان که متن نمایشنامه این نمایش در جشنواره نمایشنامه نویسی آیینی و سنتی جایزه اول را گرفت.
او با اشاره به قصه نمایش «آخرین بازی» گفت: این تئاتر درباره ترنابازی است که یکی از قدیمیترین بازیهای سنتی مشهد و اکنون در حال منسوخ شدن است و بازیهایی مانند مافیا جای آن را گرفته اند. کل نمایش در یک قهوه خانه میگذرد. داستان عاشقی چند پهلوان است که یکی از آنها به نام پهلوان اکبر (که مجروح شیمیایی است) بعد از سالها برگشته است، ولی کسی او را نمیشناسد.
طاهونچی با اشاره به سبک متفاوت بازیها در نمایشهای آیینی سنتی که اغلب در حال و هوای روزگار قدیم هستند، گفت: در این نمایش بیشتر بازیها به سبک و شیوه کلاه مخملیهای قدیم است. باتوجه به اینکه اولین بار بود این سبک را بازی میکردم و نقش قهوه چی را داشتم، تاحدامکان سعی کردم در این نقش مطالعه و فکر کنم تا بتوانم به خوبی آن را بازی کنم. برای رسیدن به این نقش الگویی را در نظر گرفتم تا بتوانم طبق آن بازی خوبی ارائه دهم. در نهایت تماشاگران شخصیت قهوه چی را پذیرفته و از بازی من راضی بودند.
او افزود: کلاه مخملیها روزگاری بوده اند و الان نیستند. آنچه ما از کلاه مخملیها و ژستها و حالتهای خاص آنها به ذهنمان میرسد از دیدن فیلمها و عکسهای قدیمی است. الان اگر بخواهیم در آن قالب قرار بگیریم، باید با تمرین زیاد حس خودمان را با آن وفق بدهیم.
این هنرمند گفت: این نوع نمایش ها، آثار موزهای هستند و ما آدمهایی را که الان نیستند، در تئاتر و فیلم نشان میدهیم. به همین دلیل فکر نمیکنم اکنون مردم از این نوع نمایشها استقبال کنند، مگر اینکه خود دولت اسپانسر این کارها شود و نهادهای فرهنگی پای کار بیایند و گرنه فکر نمیکنم کسی بلیت بخرد و بیاید ترنابازی ببیند. اصلا خیلی از مردم نمیدانند ترنابازی چیست. حتی خود من هم تا قبل از این چیزی درباره آن نمیدانستم. حمایت از این آثار ضروری است، چون این مسائل در حال دور شدن از فرهنگ ما هستند. مردم ما الان با مافیا بیشتر آشنا هستند تا ترنابازی.
او ادامه داد: مشهد با قدمت و پیشینه فرهنگی طولانی خود ظرفیت زیادی در نمایشهای آیینی و سنتی دارد، اما بروز این ظرفیتها بستگی به این دارد که متولیان امور فرهنگی چقدر بتوانند از این نمایشها حمایت کنند و آنها را ترویج دهند. مردم آن قدر درگیر مسائل ضروری زندگی شان هستند که دنبال این کارها نمیروند و نهادهای فرهنگی نباید بگذارند این گنجینهها از بین بروند.
این بازیگر تئاتر با ابراز تأسف از اینکه در مشهد به نمایشهای سنتی بهایی داده نمیشود، گفت: برای این نمایش از ما هیچ حمایتی نشد. نمایشهای سنتی گیشه ندارند. اداره ارشاد سالهای سال است که چتر حمایتی خود را از سر تئاتر برداشته است. زمانی میتوانستیم در سالن اصلی تئاتر شهر، اجرا کنیم و پول هم بگیریم. الان همان سالن هم به بخش خصوصی واگذار شده است و باید هر شب آن را اجاره کنیم. سالنهای بخش خصوصی هم با اینکه افزایش تعداد آنها اتفاق خیلی خوبی است، برای این تئاتر مناسب نیستند. این تئاتر هرچه پول درمی آورد، باید اجاره سالن بدهد. چیزی برای هنرمند تئاتر نمیماند.
او گفت: اگر از نمایشهای آیینی و سنتی حمایت صورت بگیرد، برای نسلهای بعد حفظ میشوند. تئاتر هنر فقیری است و نمیتواند بدون حمایت کار خودش را ادامه بدهد. به ویژه باید از نمایشهای آیینی و سنتی حمایت شود، چون مردم کمتر راغب هستند که بلیت این نمایشها را بخرند. اگر مسئولان واقعا میخواهند سنتها و فرهنگ قدیم را احیا کنند، باید از این نمایشها حمایت کنند. مشهد پیشینه کهنی در نمایشهای آیینی و سنتی دارد. نباید دست و دل هنرمندی که میخواهد نمایش آیینی و سنتی اجرا کند بلرزد.