سرخط خبرها

سومین صبح شعر همزمان با نخستین سالگرد «سید رضا موید خراسانی» در مشهد برگزار شد

  • کد خبر: ۱۸۷۳۶۵
  • ۱۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۶
سومین صبح شعر همزمان با نخستین سالگرد «سید رضا موید خراسانی» در مشهد برگزار شد
سومین صبح شعر «عهد حضور» با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب در مشهد برگزار شد.

به گزارش شهرآرانیوز، همزمان با نخستین سالگرد درگذشت پدر شعر آیینی خراسان مرحوم «سید رضا موید خراسانی» و سومین روز درگذشت مرحوم «رضا رجبی» شاعر آیینی، سومین صبح شعر «عهد حضور» در مشهد برگزار شد.

سومین صبح شعر همزمان با نخستین سالگرد «سید رضا موید خراسانی» در مشهد برگزار شد

در این مراسم که با دعای ندبه و توسل به حضرت ولی عصر (عج) آغاز شد، شاعران آیینی به خواندن اشعاری در منقبت اهلبیت (ع) و نیز برخی از اشعار مرحوم رجبی پرداختند و خاطراتی از حضور مرحوم رجبی در جلسات و انجمن های ادبی و شعرخوانی های او را بیان کردند.

گفتنی است مرحوم رضا رجبی متخلص به «رجا» از جمله شاعران آیینی و طلاب حوزه علمیه مشهد بود که سالها در عرصه شعر آیینی حضور داشت و عضو هیئت داوری انجمن ادبی دعبل خزایی را نیز عهده دار بود.

وی به دنبال گذراندن دوران طولانی بیماری، روز ۱۰ مهرماه دار فانی را وداع گفت و پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت رضا به خاک سپرده شد. از رضا مرحوم رجبی کتاب هایی از جمله «شوکت فراعنه» و «عصر آتاری» منتشر شده و بخشی از اشعار وی نیز در کنار نامداران شعر به چاپ رسیده است.

مرحوم رجبی در سالهای پایانی عمر خود، از بیماری سرطان رنج می برد و این برخورد با بیماری را اینگونه به تصویر کشیده است:

من از کجای جهانم تو از کجا ، سرطان

ز من چگونه سر آورده ای چرا سرطان

بگو به من که تو از جان من چه می خواهی

به من که هیچ نکردم جدال با سرطان

نه می کشی نه مرا خوب می کنی افسوس

نهاده ای چه مرا  لنگ در هوا سرطان

چه نرم نرمک و آرام آمدی در من

قرین دردم کردیچه بی صدا سرطان

بدان که ترس ندارم ز مرگ و خواهد شد

چه دستگیر تو از درد بی دوا سرطان

به فرش قرمز دل می کشم تو را به درون ولی

به همت خود می کشم تو را سرطان

از جمله اشعار آیینی مرحوم رجبی به این شعر می توان اشاره کرد:

گلدسته ای به گوش اذان موج می زند

سیل عطش میان دهان موج می زند

از آن لبان غرق عطش، تشنه تر شده است

تیری که در میان کمان موج می زند

تصویر خون که می چکد از اشک یک پدر

چشمان مادری نگران موج می زند

حالا گدازه می چکد از لخته های آب

رود فرات شعله کشان موج می زند

بارید خون دست تو را اشک آسمان

حس تو در زمین و زمان موج می زند

این شعر مرحوم رجبی نیز در پنجمین نشست مردمی سپندوار به مقام معظم رهبری هدیه شده است:

آقا سلام حال دل ماست اینچنین

از پشت شیشه دیدن رویت؛ فقط همین!

ما شاعران بی کس از یاد رفته‌ایم

در انتظار روی تو هر روز هفته‌ایم

چندیست حال قافیه هامان ردیف نیست

دیگر غزل برای غم ما حریف نیست

از بس که در میان غزل‌ها قدم زدند

حال تمام قافیه‌ها را به هم زدند

باری غزل به سکته سوم رسیده است

میراث نیش بوده به کژدم رسیده است

غیر از لبت دوای تب انجماد نیست

طرحی شبیه چشم شما ابر و باد نیست

از مثنوی دو چشم شما معنوی‌تر است

شعر سپید موی تو از ما قوی‌تر است

ما را نژاد روشن چشمت طریقت است

درویش من تو حجت مایی حقیقت است

هر روز سهم میکده کم می‌شود هنوز

دارد به حق شعر ستم می‌شود هنوز

جان را به بوسه‌های تو پیوند می‌زنیم

ما با اذان صبح تو لبخند می‌زنیم

پیغمبر آن شک زده در غار گم شدند

در استکان آخر اشعار گم شدند

بازیگران فتنه به تهدید دلخوشند

خفاش‌ها به رفتن خورشید

دلخوشند شعری بخوان ز دفتر باران که سوختیم

جان برادر از تو چه پنهان که سوختیم

ما شاعریم و عاقبت از دست می‌رویم

یک جرعه می‌نخورده ولی مست می‌رویم

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->