انسانها در زندگی دنیوی خود، گاهی دچار گرفتاری و مشکلاتی مىشوند که ممکن است در ایمانشان خللی ایجاد کند و این ناسازگاری در ایمان افراد، موجب میشود گاهی گرفتار تصورات بدی درباره پروردگار خود شوند، اما مؤمنانی که از ایمان مستحکمتری برخوردار هستند، به آنچه پروردگارشان برایشان مقدر فرموده است، تسلیماند و درباره خدای خود حسنظن دارند، بنابراین یادداشتی که در پیشروی شماست، مربوطبه موضوع حسنظن به پروردگار و مروری بر آثار، عوامل و راهکارهاى آن است. حسنظن به معنای گمان خوب و صحیح است که براساس برخی نشانهها براى انسان پدید مىآید.
اگر انسان به برخی نشانهها و پدیدهها با دیده مثبت بیندیشد و بنگرد، در این صورت گفته میشود دربرابر آن شخص یا نشانه و پدیده «حسنظن» دارد، اما اگر آن نشانه و پدیده مثبت را نادیده بشمارد و حکم و رفتارى خلاف آن داشته باشد، در این حال دربرابر آن فرد و پدیده و نشانه، «سوءظن» پیدا کرده است، پس حسنظن به خداوند متعال، عبارت از این صفت است که بنده در مقام عمل، نگاه درست و شایستهاى را در رابطه با خداوند، بر خود حاکم کند؛ یعنی معتقد باشد که خداوند منشأ تمام خیرات و کمالات و هدایت انسان و دیگر موجودات است که چنین اعتقادی در رأس عبادتهای انسان قرار خواهد گرفت؛ چنانکه در روایت پیامبر اکرم (ص) آمده است: «رَأْسُ الْعِبَادَه حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ». پس حسنظن به خداوند بدین معنا نیست که آنچه ما درخواست کنیم، برایمان مهیا شود، بلکه بدین معناست که آنچه خداوند برایمان مقدر و حکم فرموده است، همان حق است و برایمان مصلحت به دنبال دارد.
درمورد عوامل و راهکارهاى حسنظن، همانگونه که بیان شد، حسنظن به خداوند، یک نوع فضیلت بندگی است که برخاسته از باور به ربوبیت و حضور حکیمانه همراه با لطف و رحمت خدا و نیز ایمان به ارزشمندى خلقت و هدفمندى حیات است، بنابراین یکی از عوامل مهم حسنظن را میتوان معرفت و آگاهى بیان کرد؛ بدین معنا که این عامل، یکی از پیشنیازهای زندگى انسان بر محور حسنظن به خداوند را شکل میدهد؛ یعنی انسان برپایه حاکمیت این اعتقاد که خداوند بهترین سرپرست و مراقب انسان است، میتواند زندگی خودش را بهطور آرامبخشی مدیریت کند.
و، اما درمورد آثار حسنظن به خدا، میتوان گفت نیکگمانى به خداوند متعال، آثار و برکات فراوانى را براى انسان به بار مىآورد؛ ازجمله این برکات آن است که امید به خداوند را در گشایش امور انسانها تقویت مىکند، چنانکه از امامصادق (ع) روایت شده است «تنها حسنظن به خدایتعالی است که امیدبخش است و بنده خدایتعالی، تنها از گناهش میهراسد نه از خداوند متعال».
در روایت دیگری از امیرمؤمنان (ع) آمده است «حسنظن، عمل را خالص میکند و امید از ناحیه خداوند را برای انسانی که از گمراهی نجاتش داده است و گمراهیهایش را عفو میکند، افزایش میدهد». پس میتوان گفت حسنظن، بازتاب نگرش واقعى به خداوند و درنتیجه، رویکرد مثبت و زیبا به زندگى است. رفتار خداوند با بنده، انعکاس و جلوه گمان و اعتقاد اوست.
اگر گمان بنده به خداوند خوب باشد، براى او خیر بهدنبال خواهد داشت و اگر گمان بد داشته باشد، رفتار حقتعالى جلوه بد خواهد داشت. امامرضا (ع) مىفرمایند به خدای تعالی حسنظن داشته باش؛ چراکه خدای تعالی میفرماید: «من در نزد ظن بنده مؤمن به خودم هستم؛ اگر ظن خیر داشته باشد، پس خیر برایش مقدر میکنم و اگر ظن شر داشته باشد، شر برایش مقدر میکنم». با این وصف، مقابل حسنظن، سوءظن است که دارای آثار و پیامدهایی است. این سوءظن به پروردگار و بدبینى به وعدههاى الهى، آثار مخربى بر بنیان ایمان و عقاید میگذارد و انسان را از خدا دور و از دایره خیر و انصاف، خارج مىکند.
این خُلق، چون محصول نگرشى انحرافى است، بهتدریج بر سایر افکار انسان نیز اثر میگذارد و تحلیل از حوادث را به کژى مىکشاند و از رسیدن به واقعیتها که زمینه پیشرفت و موفقیت اوست، بازمىدارد؛ چنانکه از امیرمؤمنان (ع) روایت شده است: «فردی که سوءظن داشته باشد، ادراکات و برداشتهاى او خراب مىشود و گمان بد، موجب فساد عبادت و سنگینى بار گناه مىشود». در آیات الهى بهوضوح آشکار شده است که سوءظن داشتن به وعدههاى الهى، انسان را دربرابر حوادث سخت و پیچیده، سست و ناتوان مىکند و چنان خطرناک است که گاه موجب هلاکت و عذاب ابدى انسان مىشود.
قرآن کریم بهطور مکرر از سوءظن افراد بىایمان یا ضعیفالایمان، بهخصوص هنگام بروز حوادث سخت اجتماعى و طوفانهاى آزمایش، یاد مىکند که چگونه زبان به شکایت میگشایند و در مسیر بندگى دچار لغزش مىشوند، اما مؤمنان در این مواقع سخت و حساس با حسنظن به خداوند و اطمینان به لطف پروردگار، ثابتقدم مىمانند (فتح:۱۲). همچنین قرآن کریم در نمونه روشنى، گمانهاى بد گروهى از مسلمانان را سخت نکوهش کرده است؛ هنگامى که مؤمنان در جنگ احزاب، تحت فشار شدید قرار گرفتند و امتحان شدند (احزاب:۱۰ ـ ۱۱). این نکوهش به حدى است که قرآن مجید در جریان جنگ احد، اینگونه گمانها را «ظنالجاهلیه» (گمانهاى فرهنگ جاهلیت) خوانده است (آلعمران: ۱۵۴).
سوءظن داشتن به خدایتعالی، منشأ بسیارى از صفات رذیله، رفتارهاى نکوهیده فردى و اجتماعى و اضطرابها و نگرانىهاست، چنانکه امیرمؤمنان (ع) در عهدنامه به مالکاشتر مىفرمایند: «بخل و ترس و حرص، غرایز گوناگونی هستند که با سوءظن به خدایتعالی، همه آنها در یکجا جمع میشوند».