به گزارش شهرآرانیوز، پژوهشهای زبانشناختی دربارهٔ گویشها، اگرچه کجدارومریز، همچنان ادامه دارد. در این بین، خوشبختانه، گویش مشهدی نیز از نگاه محققان این عرصه دور نمانده است. کتاب واژهنامهٔ گویش مشهدی، که بهتازگی در دسترس علاقهمندان به این حوزه قرار گرفته است، گواه این مدعاست. این اثر، اگرچه کار یک زبانشناس حرفهای نیست، بسیار ارزنده و قیمتی است.
ناشر کتاب، پشت جلد آن، در باب نویسنده و کار او چنین آورده است:
محمد ارژنگ بیشتر بهعنوان فیلمساز و مترجم آثار سینمایی شناخته شده است. از او تا کنون ده کتاب ترجمهای و کتابی تألیفی به نام ده درس کارگردانی از پدرخوانده بهچاپ رسیده است. جمعآوری لغات این کتاب را او بیشتر بهعنوان یک حرکت ذوقی از سال ۱۳۸۰ شروع کرد، و پس از حدود یک دهه به این نتیجه رسید که کار را بهشکل جدیتری ادامه دهد؛ ازاینرو، ده سال را به تحقیق میدانی و پژوهش در اندک دوم منابع مکتوب گذراند. او متولد ۱۳۵۰ در مشهد است و، با آنکه بیش از سی سال است که دیگر در مشهد زندگی نمیکند، اما هیچگاه ارتباطش را با این شهر قطع نکرده. کتاب حاضر با بیش از ۲۰۰۰ مدخل ماحصل دغدغههای شخصی بیش از دو دهه تلاش نویسنده در ثبت گویشی است که بهنظرش شاید تا یک دههٔ دیگر چندان چیزی از آن باقی نماند.
همچنین، سیدجواد رسولی، عضو علیالبدل انجمن صنفی ویراستاران، که ویرایش این اثر را بر عهده داشته است، در یادداشتی کوتاه اینگونه نوشته است:
هرچند نویسندگان و پژوهشگرانی در دهههای اخیر در آثار خود به گویشهای مناطق و اقلیمهای گوناگون، از جمله مشهد، توجه داشتهاند و حتی شاعرانی همچون عماد خراسانی و ملکالشعرای بهار و اصغر میرخدیوی به گویش مشهدی اشعاری سروده و منتشر کردهاند، اما جای کتابی جامع و مستقل که واژگان گویش مشهدی را با نظمی علمی و آوانگاری در بر داشته باشد خالی بود. از بختیاری این گویش است که محمد ارژنگ، در کنار دیگر علایق خود و با پشتکار، قریب بیست سال به این کار همت گماشت و توانست کتاب واژهنامهٔ گویش مشهدی را گردآوری و تدوین و نگارش و بهمساعدت «انتشارات چتر» دیدگان خوانندگان و علاقهمندان این حوزه را نورانی کند. همانگونه که نویسنده اذعان داشته، «کتاب حاضر بهعنوان نخستین تلاش در زمینهٔ نگارش واژهنامهٔ گویش مشهدی، مثل هر حرکت پیشقدمانهٔ دیگری، محسنات و کاستیهای خود را دارد، و نظرات خوانندگان میتواند بزرگترین کمک برای اصلاح و کاملترشدن آن باشد؛ بنابراین، نگارنده را از شنیدن و خواندن نظرات خود بینصیب نگذارید و به پربارشدن این نهال نوکاشته یاری رسانید.»
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
ادّهٔ سر خدّه /addeye sare xadde?/ [ترکیب وصفی] کنایه از کسی که در جای مناسب خودش (چه از نظر فیزیکی و چه از نظر مفهومی) قرار نداشته باشد. [اصلاً نِفهمیدُم مو رِ بِری چی تو او جلسه دعوت کِرده بودَن. شده بودُم اَدّهٔ سرِ خَدّه: اصلاً نفهمیدم چرا مرا به آن جلسه دعوت کرده بودند. شده بودم وصلهٔ ناجور – برو از وِسطِ ما کنار؛ دِرِم حرف مِزِنِم ما، اَدّهٔ سر خَدّه!: از بین ما برو کنار؛ ما داریم حرف میزنیم، فضولِ بیمعنی!]
واژهنامهٔ گویش مشهدی، تألیف و تدوین محمد ارژنگ، را پردیس بنیفاطمی تصویرگری نموده و نشر «چتر فیروزه» در ۲۱۱ صفحه و ۱۰۰ نسخه به قیمت ۲۲۴۵۰۰ تومان چاپ و منتشر کرده است.