ریحانه موسوی | شهرآرانیوز؛ این روزها اگر اطرافتان را با دقت بیشتری بنگرید، مشاغلی را میبینید که کارشان لنگ کارگر است. بیشترشان اعلامیههایی پشت شیشه مغازه شان زده اند و دربه در دنبال کارگرند. از آن سو، افرادی را هم میبینید که دربه در دنبال شغلی آبرومند با درآمد خوب و البته راحت هستند تا چرخ زندگی شان را به راحتی بچرخانند. نکته مهمی که در این میان مطرح است، ابتدای هر کاری باید شاگردی کرد، سختی و مشکلات را چشید و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد. در این گزارش سری به میان جامعه زدیم و معضل کمبود نیرو را موشکافی کردیم.
در تحقیقات میدانی به جوانان زیادی برخوردیم که با وجود مدارک تحصیلی بالا، سابقه کار و مهارتهای لازم را ندارند، اما همچنان جویای کار در کاریابیها هستند و بعضی هایشان روزشان را با پیگیری و تماس با شرکتها و... شب میکنند. از آن سو نیز کارفرمایان زیادی را هم سراغ داریم که با مشکل کمبود نیروی کار روبه رو هستند و به نوعی میتوان گفت زنگ خطر نیروی انسانی برایشان به صدا درآمده است.
فرهاد یکی از جوانان بیست وپنج ساله شهرمان است. او کارشناسی مهندسی برق از دانشگاه صنعتی سجاد را دارد. میگوید: پس از فارغ التحصیلی سه سال پیاپی به دنبال کار مناسب در شرکتها و ادارههای دولتی سرگردان بودم، اما بیشتر شغلهایی که به من پیشنهاد میشد، فرسایشی بود و بعضیها حتی شیفت شب هم داشت که با روحیات من سازگار نبود.
از چند شغل هم خوشم آمد، اما حقوقش کافی نبود و زندگی ام با آن نمیچرخید. چند ماه با دوستم یک کافی نت راه انداختیم، اما باز هم در کارمان شکست خوردیم. چند ماه است که به کلاسهای آموزشی معاملات ارزهای دیجیتال میروم و امیدوارم بتوانم سودهای خوبی داشته باشم. کارش سخت است، اما برای رسیدن زود به سرمایه، ناگزیرم این راه را ادامه دهم.
مهدی جاودانی پیمانکاری است که در حوزه کارهای ساختمانی فعالیت میکند. او در گفتگو با ما بیان میکند: نزدیک یک سال است که با معضل کمبود و نبود نیروی کار روبه روییم. مثلا برای یک بخش از کار ساختمان مثل آرماتوربندی، قالب بندی و بتن ریزی نیروی کار به سختی گیر میآید. اگر هم پیدا شود، چند صباحی بیشتر نیستند و خیلی زود از کار خسته میشوند و دست میکشند. ما چند سال پیش کارگرانی داشتیم که تا سن شصت سالگی کار میکردند، بدون اینکه خسته شوند و شکایت کنند. نمیدانم چرا بعضی جوانان امروزی تا این حد تنبل بار آمده اند.
او در پاسخ به اینکه برای رفع مشکلتان چه اقداماتی کرده اید، میگوید: از ابتدای سال تاکنون چندین بار آگهی جذب نیرو گذاشته ام. حدود پنجاه تا صد نفر با من تماس گرفتند و شرایط کار را برایشان توضیح دادم. سپس نشانی محل کار را گرفتند تا حضوری بیایند و مشغول به کار شوند، اما شاید باورتان نشود؛ حتی یک نفر از آنان هم نیامد!
جاودانی ادامه میدهد: از نظر من درآمدی که کارگران ساختمانی دارند، بد نیست. الان هر کارگر ماهر ۵۰۰ تا ۶۵۰هزار تومان، نیمه ماهر ۴۰۰ تا ۵۰۰هزار تومان و مبتدی ۳۰۰ تا ۴۰۰هزار تومان در روز دریافت میکند؛ هرچند به قول امروزیها با خط فقر فاصله دارد. اگر دستمزدها به روزی ۸۰۰هزار تومان هم برسد، باز کارگر گیر نمیآید، چون جوانان تنبل شده اند.
احسان یکی دیگر از جوانانی است که با او هم کلام میشوم. او حدود چهار سال پیش از روستا به مشهد آمد تا در کاری مشغول شود. ابتدا به سراغ یکی از اقوامش برای کار در رستوران رفت. هر روز، حتی روزهای تعطیل، از ساعت ۹ تا ۲۴ سر کار میرفت، اما ناراضی بود و اکنون بیکار است. او میگوید: یکی از هم ولایتی هایمان در مشهد کار میکند.
او نصف روز در نانوایی و نصف دیگر را در تاکسی اینترنتی مشغول به کار است. حقوق و درآمدش خوب است. من هم برای اینکه به درآمد بیشتری برسم، ناچار شدم از رستوران بیرون بیایم و صبح تا شب با پیک موتوری کار کنم. حقوقم به اندازه کار در رستوران است. خوبی اش هم این است که اختیار کارم با خودم است و هرموقع بخواهم، کارم را تعطیل میکنم و هر موقع هم بخواهم، سر کار میروم.
مرضیه کاظمی مدیر یکی از مراکز کاریابی در منطقه برخوردار مشهد است. او معتقد است این روزها کار هست، اما کارگر نیست. کاظمی میگوید: بیشتر افرادی که در جست وجوی شغل هستند و نزد ما میآیند، همان اول کار تأکید میکنند شغلی که برایشان پیدا میکنیم، راحت باشد، اداری باشد، شیفت شب نداشته باشد و.... از آن طرف هم کارخانهها به ما مراجعه میکنند و برای خطوط تولیدشان نیرو میخواهند. بسیاری از این مشاغل حقوق خوبی هم دارند، اما به هرکس پیشنهاد میدهیم، قبول نمیکند و کارشان معطل کارگر است.
وی ادامه میدهد: ۶۰ تا ۷۰ درصد افراد کار راحت و در زمینه رشته خودشان میخواهند و کارفرمایان نیز افرادی را که سن بیشتری دارند، قبول نمیکنند. بیشتر کارفرمایان نیروی کمتر از ۳۵ سال میخواهند. این کار برای جوانان نیز سنگین به حساب میآید و به اشتغال در آن اصلا تمایلی ندارند.
این مسئول کاریابی در پایان گفته هایش بیان میکند: ما خیلی با جوانان صحبت میکنیم و میگوییم که کار حتما نباید پشت میزنشینی باشد، اما آنها تأکید میکنند کارشان سبک باشد و واحدی که میخواهند در آن مشغول به کار شوند، از آنان ضمانتی مانند سفته نگیرد. آنها دوست ندارند ویزیتور باشند یا کارگری کنند و در این حالت تقریبا باید زیاد صبر کنند تا کاری را که میخواهند، گیر بیاورند. متأسفانه حاضرند بیکار بمانند تا کاری که میخواهند پیدا کنند.
یک جامعه شناس از پشت پرده بی انگیزگی بعضی جوانان به اشتغال میگوید
«مسئله و تناقضی که این روزها به اشتباه در ذهن افراد نقش بسته، این است که نرخ بیکاری در جامعه بالا رفته و اکنون کار به اندازه کافی نیست و عرضه آن کم است.» این جمله را حامد بخشی، جامعه شناس مشهدی، بیان میکند و در ادامه حرف هایش میگوید: افرادی که بیکار هستند، با هر سطح و مدرکی که دارند، برای اشتغال حقوقهای زیادی را به کارفرما پیشنهاد میدهند که گاهی برای کارفرما صرفه اقتصادی ندارد و به همین دلیل هم جوانان میل و انگیزهای برای کار ندارند.
وی ادامه میدهد: مسئله این است که وضعیت اقتصادی بد است و کار نیست! اما ما در اینجا میگوییم چرا جوانان به همان میزانی که کار هست، کار نمیکنند! اکنون مدرک گرایی هم به آن معنا وجود ندارد. چون در مدرک هم چیزی نهفته نیست. یکی از دلایلی که ظرفیت دانشگاهها خالی مانده، این است که جوانان حتی انگیزه مدرک گرفتن هم ندارند. چون به دردشان نمیخورد.
این جامعه شناس بیان میکند: مسئله، وضعیت نابسامان فضای اقتصادی ماست که آدمها را از درآمد مبتنی بر کار برحذر میدارد. برخی احساس میکنند آن میزانی از توقع که برای زندگی شان دارند، با درآمد حاصل از کارکردن فراهم نمیشود. این موضوع درباره جوانان و به خصوص مجردهاست. یعنی اینها مسائلی است که به یکدیگر مرتبط میشود.
بخشی تصریح میکند: در جامعه نرخ ازدواج پایین آمده است. زمانی که افراد ازدواج نمیکنند، مسئولیت زندگی ندارند و خرج زندگی شان با پدر و مادر است و هیچ پدری فرزندش را از خانه بیرون نمیکند؛ حتی در طبقات پایین جامعه. افرادی که مستقل میشوند، حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد هزینههای زندگی شان مسکن است. کارنکردن در درجه اول در نداشتن استقلال مالی افراد ریشه دارد. یعنی بیشتر جوانان ما ازدواج نکرده اند.
وی بیان میکند: اگر میخواهیم جوانان خوب کار کنند، باید ازدواج کنند و زیر بار استقلال زندگی بروند و مجبور شوند هزینههای زندگی شان را خودشان تأمین کنند. در غیر این صورت، سؤالی که در ذهنشان به وجود میآید، این است که آیا با درآمدی که به آنها عرضه میشود، میتوانند تکانی به زندگی خود بدهند یا نه. یا به گونهای باشد که اگر این درآمد را پس انداز کنند، یک سال بعد میتوانند دست کم خودرویی مثل پراید بخرند یا نه. جوان با حقوق ۸ میلیون تومانی باید چهار سال کار کند تا یک خودرو پراید صفر بخرد، آن هم اگر قیمتها ثابت بماند. گاهی تورم کاری میکند که برنامه ریزی میان مدت و بلندمدت جوانان را منتفی میکند.
این جامعه شناس اظهار میکند: جامعه به وضعیتی که در آن است، پاسخ واقعی و عقلایی میدهد. یعنی شما وقتی وضعیت را درست تشریح میکنید، میبینید آدمها به صورت ناخودآگاه، بدون محاسبات و به صورت ضمنی عقلانیتی را به خرج میدهند و میگویند کارکردن نمیصرفد و درست میگویند.
بخشی در پایان ابراز میکند: با کارکردن نمیتوان هیچ سرمایهای را گردآوری کرد و کالای اساسی خرید. این چالشی است که به وجود آمده است. با کارکردن فقط میتوان غذا خرید و یک سرپناه اجارهای داشت.
این سرپناه و غذا برای جوانان امروز در خانه پدر و مادر فراهم است، آن هم بدون کارکردن. پس نیاز به کار و انگیزه آن را ندارند و تن به ازدواج هم نمیدهند. این روزها افرادی اهل کار هستند که زیر بار مسئولیت اجتماعی یعنی تشکیل خانواده رفته اند و با هدف تأمین مایحتاج زندگی و سرپناه در حال تلاش هستند.